دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
9
4
2019
01
21
بررسی سنگ شناسی، کانه زایی، زمین شیمی و زمین دماسنجی در نشانه مس جُوزبن، جنوب شرق دامغان
1
18
FA
محمد
محبیان
کارشناس ارشد زمینشناسی اقتصادی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه دامغان
mohamadmohebbian0194@gmail.com
علی اکبر
حسن نژاد
استادیار گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه دامغان
hassannezhad@du.ac.ir
هادی
شفائی مقدم
0000-0002-3674-9764
استادیار گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه دامغان
hadishafaii@yahoo.com
نادر
تقی پور
استادیار گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه دامغان
taghipour@du.ac.ir
10.29252/esrj.9.4.1
نشانه رگهای مس جُوزبن با ابعادی به پهنای 5/1 متر و طول حدوداً 100 متر در 120 کیلومتری جنوب – جنوب شرق دامغان و در بخشی از کمربند آتشفشانی ترود – چاه شیرین واقع شده است. این کمربند دارای سنگهای آتشفشانی کالک آلکالن می باشد. کانهزایی های این کمربند تحت تاثیر دو گسل اصلی، گسل ترود در جنوب منطقه و گسل انجیلو در شمال منطقه، قرار دارد. سنگهای آتشفشانی و نفوذی منطقه مورد مطالعه از نوع کوارتز دیوریت، کوارتز مونزونیت، داسیت، آندزیت میباشند. بافت غالب سنگهای این منطقه نیز، پورفیری، گرانولار و پویکیلیتیک میباشد. دگرسانی های مشاهده شده شامل سریسیتی شدن، سیلیسی شدن، کلسیتی شدن و پروپیلیتیک میباشد. کانهزایی منطقه در قالب کانیهای سولفیدی از جمله پیریت، کالکوپیریت، گالن و بورنیت و نیز کانی اکسیدی هماتیت رخ داده است. کانیهای ثانویه از قبیل کولیت، کالکوسیت، مالاکیت و هیدروکسیدهای آهن قابل مشاهده است. براساس مطالعات زمین شیمیایی، میتوان گفت که سنگ میزبان منطقه از یک ماگمای کالک آلکالن اشباع از آلومین منشاء گرفته و در ارتباط با یک کمان آتشفشانی میباشد. با توجه به مطالعات سیالات درگیر انجام شده بر روی کانی کوارتز، مشخص گردید که دامنه دمای همگن شدگی بین 130 تا 190 درجه سانتیگراد و شوری محلول در محدوده ۴ تا ۵/۱۴ درصد وزنی معادل NaCl تغییر میکند. همچنین دماسنجی انجام شده بر مبنای ریختشناسی بلورهای کانی پیریت، دمای حدود C°250 را برای زون دگرسانی، روشن میسازد. این دادهها حاکی از آن است که کانی سازی احتمالا در عمقی حدود 100 متر زیر سطح و در شرایط سطح گرمایی و از نوع کانسارهای آهن – مس- طلا صورت گرفته است.
جوزبن,دامغان,زمین شیمی,سطح دمایی,سیالات درگیر
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96809.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96809_f6fd3d644d1496ad5ac9dc2b878950c9.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
9
4
2019
01
21
ارزیابی ذخیره بخش مرکزی کانسار سولفات سدیم میقان اراک با استفاده از روشهای هندسی و زمینآماری
19
33
FA
رضا
احمدی
استادیار، مهندسی اکتشاف معدن، دانشگاه صنعتی اراک
rezahmadi@gmail.com
10.29252/esrj.9.4.19
در پژوهش حاضر از روشهای تخمین هندسی با استفاده از نرمافزار سرفر و زمین آماری کریجینگ، به منظور ارزیابی ذخیره بخش مرکزی کانسار سولفات سدیم حوضه رسوبی میقان اراک استفاده شده است. با استفاده از روش هندسی متوسط عیار کانسار، 1/25 درصد و متوسط ذخیره خالص ماده معدنی 7/3223581 تن محاسبه شد. برای استفاده از روش زمینآماری، ابتدا دادههای عیارسنجی و ضخامت ماده معدنی چاهکهای اکتشافی، مورد پردازشهای آماری اولیه قرار گرفت. نتایج حاصل از این مرحله، توزیع لاگ نرمال را برای دادههای عیارسنجی و توزیع نرمال را برای دادههای ضخامت ماده معدنی نشان داد. براساس نتایج عملیات واریوگرافی و تجزیه و تحلیل ساختار فضایی، روش تخمین لاگ کریجینگ معمولی بلوکی برای دادههای عیارسنجی مورد استفاده قرار گرفت و برای تخمین ضخامت نیز از روش عکس مجذور فاصله استفاده شد. با این روش ابعاد بلوکهای تخمینی 58×60 متر، متوسط عیار سولفات سدیم کانسار، 98/24 درصد با میانگین انحراف استاندارد 09/1 درصد، ضخامت متوسط بلوکها در حدود 57/2 متر با انحراف معیار 23/0 متر و حدود بالا و پایین ذخیره خالص ماده معدنی تخمینی در سطح اعتماد 95% به ترتیب برابر با 4/5275221 و 8/6286683 تن به دست آمد. براساس نتایج پژوهش صورت گرفته اختلاف میزان ذخیره محاسبه شده به روش هندسی با استفاده از نرمافزار سرفر و روش کریجینگ برابر با 9/2557370 تن یعنی در حدود 2/44 درصد میباشد که نتایج روش تخمین کریجینگ به علت نااریب بودن و حداقل بودن خطای تخمین، دقیقتر بوده و از درجه اعتبار بیشتری برخوردار است.
تخمین ذخیره,حوضه رسوبی میقان اراک,روش زمین آماری,روش هندسی,سولفات سدیم
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96858.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96858_d31260e29cae5b4984fcc4140bf7a45c.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
9
4
2019
01
21
بررسی لرزهای زمینلرزه 2010 بردسیر و زمینلرزههای 2011 سیرچ و کهنوج در استان کرمان
33
48
FA
مجید
نعمتی
0000-01111-0000-1111
دانشیار بخش زمینشناسی دانشکده علوم و مرکز پژوهشی زلزله دانشگاه شهید باهنر کرمان
nematimajid_1974@uk.ac.ir
10.29252/esrj.9.4.33
در طول یک سال سه زمینلرزه بردسیر (31/07/2010) با بزرگای MS=5.8، زمینلرزه کهنوج (15/06/2011) با بزرگای MS=5.7 و زمینلرزه سیرچ (26/06/2011) با بزرگای MS=5.2 در استان کرمان (یکی از مناطق لرزهای جنبا در ایالت لرزه زمینساختی خاور ایران) روی دادند. این زمینلرزهها بر پایه لرزهنگاشتهای برداشت شده در شبکه لرزهنگاری محلی و شبکههای لرزهنگاری ناحیهای دوباره کانونیابی شده و سازوکار آنها نیز با روش نخستین جنبش موج P به دست آورده شد. کانونیابی و برآورد سازوکار کانونی آنها نشان میدهد، بهگمان این زمینلرزهها وابسته به گسلهای لالهزار، سبزواران و گلباف میباشند. شیب تند گسلهای زمینلرزههای بردسیر و سیرچ، رو به شمال خاوری و همچنین شیب تند گسل زمینلرزه کهنوج رو به خاور میباشد. سازوکار به دست آمده برای این سه زمینلرزه، به ترتیب راستالغز راستبر، معکوس با مولفه راستالغز راستبر و معکوس میباشند. سرانجام، میتوان گفت نتایج این پژوهش با بررسیهای میدانی زمینلرزه بردسیر، که بر پایه آن بیشینه شدت در سنجههای MM و JMA در گستره نزدیک به رومرکز، VI بوده و هیچ شکستگی وابسته به این زمینلرزه در بازدید میدانی از پیرامون رو کانون آن یافت نشده است، همخوانی دارد.
سازوکار,بردسیر,سیرچ,کهنوج,گسل زمینلرزهای
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96871.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96871_1d15dfbeb6a1464ff00555d132287a01.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
9
4
2019
01
21
مقایسه هالههای بیوژئوشیمیایی و لیتوژئوشیمیایی ثانویه بهمنظور اکتشاف ذخایر مس و تحلیل خطای مراحل مختلف آمادهسازی و آنالیز نمونهها در منطقه معدنی مس درهزرشک
49
66
FA
سارا
رضائی
دانشجوی کارشناسیارشد مهندسی اکتشاف معدن، دانشکده مهندسی معدن و متالورژی، دانشگاه یزد
rezaeisaraa@yahoo.com
فرهاد
محمد تراب
دانشیار، دانشکده مهندسی معدن و متالورژی، دانشگاه یزد
fmtorab@yazd.ac.ir
10.29252/esrj.9.4.49
هدف از انجام این تحقیق بررسی تغییرات و ارتباط عناصر مختلف در خاک و گونههای مختلف گیاهان موجود در منطقه معدنی دره زرشک و مقایسه توزیع آنها با مناطق فاقد کانیسازی بوده است تا بر این اساس بتوان روش مناسبی از اکتشافات ژئوشیمیایی به منظور کشف ذخایر پنهانی مس در منطقه و مناطق اطراف پیشنهاد نمود. بر این اساس تعداد 32 نمونه از دو فراکسیون مختلف از افق B خاک از مناطق کانیسازی و فاقد کانیسازی و تعداد 29 نمونه از گونههای مختلف گیاهی موجود در منطقه برداشت و پس از آماده سازی به روش جذب اتمی برای عناصر مس، آهن، سرب و روی آنالیز شدند. در مرحله اول با آماده سازی نمونهها به روشهای مختلف و آنالیز نمونههای تکراری، خطای مراحل مختلف تحلیل شد و مشخص گردید روش آماده سازی به شیوه سه اسید مناسب ترین روش انحلال بوده و دقت آمادهسازی به این شیوه و آنالیز نمونهها در محدوده قابل قبول قرار دارد. در مرحله بعد ضرایب همبستگی و ضریب جذب زیست شناختی عناصر محاسبه و تحلیل گردید. مطالعات اخیر نشان داد که به دلیل ماهیت گونهها، تنوع زیاد، پراکنده بودن و عدم تراکم کافی گیاهان در منطقه و تاثیر عوامل مختلف زیستی و بیولوژیکی، استفاده از روش بیوژئوشیمیایی به عنوان یک ابزار اکتشافی در اکتشاف مس در منطقه با چالش همراه است ولی محیط لیتوژئوشیمیایی ثانویه مثل خاک برجا میتواند مناسبترین محیط نمونهبرداری قلمداد شود چرا که بیشترین تباین را در غلظت مس بین زون کانیسازی و مناطق عقیم نشان میدهد.
دره زرشک,ضریب جذب زیستشناختی,لیتوژئوشیمیایی ثانویه,مس,نمونهبرداری بیوژئوشیمیایی
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96878.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96878_f97624e154c2f102c46943b1ed5afcec.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
9
4
2019
01
21
شواهد کانیسازی مس نوع مانتو در منطقه آسمانو (شمالشرق شاهرود)، بر اساس ویژگیهای کانیشناسی، دگرسانی و میانبارهای سیال
67
85
FA
سوسن
ابراهیمی
0000-0002-1323-2391
استادیار دانشکده معدن، نفت و ژئوفیزیک، دانشگاه صنعتی شاهرود
ebrahimisusan@gmail.com
علیرضا
عرب امیری
دانشیار دانشکده معدن، نفت و ژئوفیزیک، دانشگاه صنعتی شاهرود
alirezaarabamiri@yahoo.com
هادی
بیاری
دانشجوی دکتری، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد واحد تهران شمال، تهران
h_biari@yahoo.com
10.29252/esrj.9.4.67
محدوده معدنی آسمانو در 85 کیلومتری شمالشرق شهرستان شاهرود واقع شده و از نظر زمینشناسی در زون سبزوار و ناحیه معدنی ترود- عباسآباد قرار میگیرد. سنگهای میزبان کانیسازی شامل پیروکسن آندزیت، بازالت، تراکیآندزیت بازالت و تراکیبازالت ائوسن هستند که ماهیت آلکالن داشته و از دیدگاه زمینساختی در موقعیت کمان حاشیه فعال قارهای قرار میگیرند. واحدهای آتشفشانی موجود در منطقه، سه نوع دگرسانی در مقیاس ناحیهای و محلی را متحمل شدهاند. دگرسانی زئولیتی- کربناتی، بهصورت ناحیهای بخش وسیعی از سنگهای منطقه را تحتتاثیر قرار داده است و دگرسانیهای کلریتی و هماتیتی محلی بوده و با مناطق کانهزایی مرتبط میباشند. کانهزایی بهصورت رگهای و چینهکران تشکیل شده و دارای بافت پراکنده، داربستی، رگه - رگچهای و پرکننده فضای خالی است. کالکوسیت کانی اصلی مس میباشد؛ که با مقادیری مگنتیت، بورنیت، هماتیت، کالکوپیریت و پیریت و کانیهای ثانویه مانند مالاکیت، کوولیت، کوپریت، گوتیت و دیژنیت همراه میباشند. زئولیت، کلسیت، کوارتز و کلریت کانیهای غیرفلزی هستند. مطالعات میانبارهای سیال بر روی کانیهای کلسیت و کوارتز مربوط به مرحله اصلی کانیسازی، دمای همگنشدگی را برای کلسیت 79 تا 350 و برای کوارتز 160 تا 250 درجه سانتیگراد نشان میدهد. دامنه تغییرات شوری برای کانی کلسیت 3/2 تا 22 و برای کوارتز 1/6 تا 3/11 درصد وزنی نمک طعام میباشد. نتایح حاصل از مطالعات میانبارهای سیال نشان میدهد، فرایند جوشش و اختلاط دو عامل مهم در تشکیل کانهزایی میباشند. مطالعات ژئوفیزیک با استفاده از دو متد مقاومت ویژه (Rs) و پلاریزاسیون القایی (IP) مقادیر بالایی از (IP-Rs) را در عمق 5 تا 40 متری نشان داده است. با توجه به ویژگیهای زمینشناسی، کانیشناسی، بافت و ساخت کانسنگ و دادههای حاصل از میانبارهای سیال، کانیسازی آسمانو قابل مقایسه با ذخایر مس نوع مانتو میباشد.
آسمانو,ژئوفیزیک (IP-Rs),سیالات درگیر,شاهرود,مس نوع مانتو
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96884.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96884_d71a41451221d2042de8deead5fda237.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
9
4
2019
01
21
ریز رخساره، محیط رسوبی و دیاژنز سازند آسماری در میدان نفتی چهاربیشه جنوب غرب ایران
86
113
FA
آسیه
یوسفی حاجیوند
کارشناس ارشد رسوب شناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی
asijoon67@yahoo.com
محمد حسین
آدابی
استاد دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی
m-adabi@sbu.ac.ir
عباس
صادقی
استاد دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی
a-sadeghi@sbu.ac.ir
10.29252/esrj.9.4.86
در این پژوهش سازند آسماری در دو مقطع تحتالارضی به نامهای چاه شماره 2 و شماره 3 میدان نفتی چهاربیشه به ترتیب با ضخامتهای 423 و 412 متر مورد بررسی قرار گرفته است. سازند آسماری در این میدان از تناوبی از لایههای سنگ آهک و دولومیت همراه با لایههای بسیار نازک شیل و میان لایههای انیدریت تشکیل شده است. بر اساس مطالعات پتروگرافی و شناسایی ریز رخسارهها، تعداد 15 ریز رخساره و 1 لیتوفاسیس در قالب 4 کمربند رخسارهای پهنه جزرومدی، لاگون، سد و دریای باز برای سازند آسماری معرفی و محیط رسوبی این سازند، پلاتفرم کربناته از نوع رمپ هم شیب (هموکلاین) تعیین گردیده است. از فرایندهای دیاژنزی تاثیرگذار میتوان سیمانیشدن، تراکم (فیزیکی و شیمیایی)، انحلال، تخلخلهای اولیه و ثانویه، فابریک ژئوپتال، نئومورفیسم افزایشی، جانشینی (دولومیتیشدن، آهندار شدن و سیلیسی شدن)، میکریتیشدن و بورینگ را بیان کرد که در قالب هر سه محیط دیاژنزی متائوریکی، دریایی و تدفینی، سازند آسماری را تحت تاثیر قرار دادهاند.
دیاژنز,سازند آسماری,محیط رسوبی,ریز رخساره
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96896.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96896_2d59011eb6c66d7abdaf848d1f310b85.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
9
4
2019
01
21
تأثیر جهت یافتگی، تعداد دسته و فراوانی ناپیوستگیهای سنگ قبل و بعد از بهسازی با تزریق سیمان در میزان نفوذپذیری
114
127
FA
معصوم
محمدی قراگوز
0000-0002-1054-9799
دانشجوی دکتری مکانیک سنگ، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه ارومیه
m.maxi1400@gmail.com
حسن
مومیوند
دانشیار گروه مهندسی معدن، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه ارومیه
h.moomivand@urmia.ac.ir
10.29252/esrj.9.4.114
ناپیوستگیها مهمترین ویژگی توده سنگ برای کنترل نفوذپذیری هستند. در این تحقیق تأثیر ناپیوستگیهای دارای جهتیافتگی، فراوانی و تعداد دستههای متقاطع در نفوذپذیری سنگ قبل و بعد از بهسازی با تزریق دوغاب سیمان مورد بررسی قرار گرفته است. نمونههای سنگ فاقد ناپیوستگی، دارای یک دسته ناپیوستگی، دو دسته ناپیوستگی، سه دسته ناپیوستگی متقاطع منفرد و سه دسته ناپیوستگی متقاطع که یک دسته آنها دارای چهار ناپیوستگی موازی بوده در گروههای مختلف دارای زاویه شیب صفحه ناپیوستگیها با جهت افقی به ترتیب 0، 30، 45، 60 و 90 درجه در مجموع شامل 20 گروه مختلف آمادهسازی شدهاند. میزان نفوذپذیری 20 گروه نمونههای دارای ناپیوستگی با جهتیافتگی، تعداد دستههای متقاطع و فراوانی مختلف اندازهگیری شده است. ناپیوستگیهای گروههای متعدد نمونهها با استفاده از دوغاب سیمان بهسازی شده و میزان نفوذپذیری آنها نیز اندازهگیری شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که روند تأثیر جهت یافتگی ناپیوستگیها بر نفوذپذیری با تغییر تعداد دسته ناپیوستگیها و فراوانی آنها تغییر مینماید. در نمونههای دارای سه دسته ناپیوستگی متقاطع و عمود برهم و یکی از دستهها دارای چهار ناپیوستگی موازی که مصداق سنگ به شدت درزهدار بوده، نفوذپذیری بیشتر متأثر از جهت یافتگی دسته دارای چهار ناپیوستگی موازی است. تأثیر جهت یافتگی، تعداد دستهدرزهها و فراوانی آنها باعث شده که نفوذپذیری 759048 برابر تغییر نماید. با بهسازی نمونهها با استفاده از تزریق دوغاب سیمان مقدار نفوذپذیری با کمترین تأثیر با ضریب 9% تا بیشترین تأثیر با ضریب 99% کاهش یافت. این نشان میدهد که جهت یافتگی، تعداد دستهدرزهها و فراونی آنها در کاهش نفوذپذیری بر اثر تزریق خیلی مؤثر است.
جهت یافتگی,تعداد دسته,فراوانی,ناپیوستگیها,نفوذپذیری,تزریق,سنگ
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96815.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96815_4a200d96c1709f4e254270be8af9203c.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
9
4
2019
01
21
بررسی ویژگیهای هیدرولوژیکی آبخوان کارستی چشمهعلی دامغان
128
145
FA
سید موسی
حسینی
دانشیار گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
smhosseini@ut.ac.ir
هاجر
قدیری
فارغ التحصیل کارشناسیارشد ژئومورفولوژی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
h.ghadiri70@gmail.com
فاطمه
گراوند
دانشجوی دکترای ژئومورفولوژی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
10.29252/esrj.9.4.128
چشمهعلی دامغان با متوسط آبدهی روزانه 140 لیتر در ثانیه اهمیت زیادی در تأمین نیازهای شرب و کشاورزی منطقه دارد. در این تحقیق با بررسی آماری دادههای بارش و دبی روزانه چشمه از سال 1380 الی 1388، درک عمیقتری از ویژگیهای هیدرولوژیکی این آبخوان کارستی ارائه شده است. براساس طبقهبندی آبخوان کارستی مانجین، سیستم مجرایی در بخش بالایی آبخوان، نسبت به بخشهای نزدیک به خروجی چشمه از درجه توسعه یافتگی بالاتری برخوردارند. آنالیز همبستگی متقاطع بین دادههای دبی روزانه چشمه و بارندگی تجمعی (1 تا 365 روزه) نشان داد بارشهای همان روز تا 300 روز قبل بر جریان خروجی چشمه در روز متناظر تأثیر قابل توجهی دارند. آنالیز خشکسالی هیدرولوژیک دبی چشمه به روش جریانهای کمینه و با تداومهای 3، 7 و 10 روزه نشان داد که آبدهی متوسط روزانه چشمه که در 99% مواقع میتوان انتظار داشت به ترتیب برابر و کمتر از 350، 262 و 213 لیتر بر ثانیه باشد. همچنین برای دورههای بازگشت کمتر از 5 سال که دارای احتمال وقوع بالایی نیز هستند تفاوت چندانی بین دبیهای پیشبینی شده مشاهده نمیشود.
آنالیز خشکسالی,بارش مؤثر,چشمه علی,روش مانجین,آبخوان کارستی
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96826.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96826_f11dadf3ca4b643a9f14094df7180801.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
9
4
2019
01
21
ارزیابی میزان آلودگی ناشی از عناصر سنگین در رسوبات حوضه کارستی روئین
146
166
FA
محمد
معتمدی راد
دانشجوی دکتری ژئومورفولوژی، دانشگاه حکیم سبزواری
m59.motamedirad@gmail.com
لیلا
گلی مختاری
استادیار گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه حکیم سبزواری
l.mokhtari@gmail.com
شهرام
بهرامی
دانشیار گروه جغرافیا، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی
sh.bahrami@sbu.ac.ir
محمد علی
زنگنه اسدی
دانشیار گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه حکیم سبزواری
ma.zanganehasadi@hsu.ac.ir
10.29252/esrj.9.4.146
یکی از مهمترین مسائل زیست محیطی که میتواند بر سلامت گیاهان، جانوران و انسانها تاثیر بسزایی داشته، میزان غلظت عناصر سنگین در خاک و آلودگی آن میباشد. افزایش غلظت فلزات سنگین میتواند با توجه به فرآیندهای طبیعی یا فعالیتهای انسانی رخ دهد. پژوهش حاضر به بررسی و ارزیابی میزان غلظت و آلودگی عناصر سنگین در رسوبات میپردازد. بدین منظور حوضه روئین در شهرستان اسفراین انتخاب و غلظت 11 عنصر سنگین شامل As (آرسنیک)،Cd (کادمیوم)،Co (کبالت)، Cr (کروم)، Cu (مس)، Fe (آهن)، Mo (مولیبدن)، Ni(نیکل)، Pb(سرب)، V (وانادیم) و Al (آلومینیوم) در42 نمونه و میزان همبستگی عناصر مورد بررسی قرار گرفت. محاسبات نتایج نشان داد وجود ضریب همبستگی معناداری بین مقادیر مس و آهن (993/0)، آهن و آلومینیوم (930/0)، کبالت و مس (908/0)، کبالت و آهن (897/0)، کروم و نیکل (879/0)، مس و آلومینیوم (853/0)، کبالت و آلومینیوم (818/0)، آرسنیک و آلومینیوم (719/0) و نیکل و سرب (702/0) میباشد. سپس شاخصهای آلودگی نظیر فاکتور غنی شدگی، ضریب آلودگی، درجه آلودگی اصلاح شده، ضریب بار آلودگی و شاخص زمین انباشتگی مورد محاسبه و ارزیابی قرار گرفت. تمامی شاخصهای مورد محاسبه به جز شاخص فاکتور غنی شدگی که بر اساس میانگین عناصر پوسته زمین میباشد و عنصر آرسنیک آن در طبقه شدید قرار گرفت، بیانگر این نکته میباشند که یازده عنصر مطالعاتی گر چه دارای مقادیر متفاوتی هستند ولی همگی در طبقه بدون آلودگی قرار گرفتهاند و لذا منطقه مورد مطالعه از نظر غلظت عناصر سنگین دارای آلودگی قابل توجهی نمیباشد. اما از آنجا که در حال حاضر بیشتر افزایش غلظت عناصر سنگین دارای منشا انسانی میباشد باید کنترل بیشتری در رابطه با فعالیتهای کشاورزی و صنعتی صورت گیرد.
آلودگی,عناصر سنگین,حوضه روئین,غنی شدگی,کریجینگ
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96831.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96831_20e7ed3df8e7a3643803c6a52e114a5a.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
9
4
2019
01
21
ارزیابی تاثیرات ویژگیهای ژئومورفولوژیک و زمینشناسی بر چگونگی تغذیه آبخوانهای آبرفتی (مطالعهای موردی: آبخوان آبرفتی گیلانغرب)
167
180
FA
منصور
پروین
استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه پیام نور، واحد کرمانشاه
mansorparvin@yahoo.com
سعید
نگهبان
استادیار ژئومورفولوژی گروه جغرافیا، دانشگاه شیراز
snegahban@shirazu.ac.ir
10.29252/esrj.9.4.167
شکلگیری و به دنبال آن تغذیه آبخوانهای آبرفتی وابسته به شرایط زمینشناسی، ژئومورفولوژیکی، اقلیمی و پوشش زمین است. این نوع آبخوانها نقش بسیار مهمی در تامین آب مورد نیاز جوامع بشری در مناطق خشک و نیمه خشک کشور داشته و عمدتا به علت برداشت بیش از حد نیازمند تدوین و اجرای برنامههای مدیریتی هستند. آبخوان آبرفتی گیلانغرب امروزه به دلیل برداشت بیرویه، رخداد خشکسالیهای دو دههای اخیر و محدودیت طبیعی در تغذیه به خصوص در نواحی کوهستانی شمال آن از حالت تعادل خارج شده است. در حال حاضر با توجه به ادامهای شرایط ذکر شده، آبخوان گیلانغرب کماکان در معرض پیامدهای زیانبار این عوامل بوده و نیازمند تدوین و اجرای برنامههای مدیریتی است. هدف این پژوهش مدلسازی حوضهای تغذیهای آبخوان، به منظور ارائه راهکاریهای مدیریتی برای آبخوان گیلانغرب است. در این پژوهش مدلسازی مناطق مستعد تغذیه آبخوان آبرفتی بر اساس شش پارامتر لیتولوژی، تراکم خطواره، تراکم زهکشی، ژئومورفولوژی، کاربری اراضی و شیب توپوگرافی انجام گرفت. حدود 88/23 % مساحت منطقه دارای پتانسیل زیاد تغذیه آب زیرزمینی است و 44% مساحت منطقه دارای پتانسیل کم برای تغذیه آب زیرزمینی بوده و این مناطق مستعد ایجاد رواناب هستند. بنابراین شرایط خاص ژئومورفولوژیکی و لیتولوژیکی منطقه سبب شده که تغذیه طبیعی آبخوان دارای محدودیت بوده و نیازمند اجرای طرحهای تغذیه مصنوعی میباشد.
آبخوان آبرفتی,تغذیه مصنوعی,ژئومورفولوژی,زمینشناسی,گیلانغرب
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96841.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96841_fb09ef6a683f589ec674c04c940c8c68.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
9
4
2019
01
21
سنجش سطوح و اولویتبندی آسیبپذیری سکونتگاههای روستایی در برابر زلزله با استفاده از منطق فازی در GIS (مطالعه موردی: استان فارس)
181
200
FA
علیرضا
شکیبا
دانشیار مرکز مطالعات سنجش از دور و GIS، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی
mypauck28@gmail.com
علیاکبر
متکان
استاد مرکز مطالعات سنجش از دور و GIS، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی
a-matkan@sbu.ac.ir
بابک
میرباقری
مربی مرکز مطالعات سنجش از دور و GIS، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی
babakmirbagheri@yahoo.com
یعقوب
سیف
کارشناس ارشد مرکز مطالعات سنجش از دور و GIS، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی و رئیس GIS ستاد پلیس راهنمایی و رانندگی
yaaghoobseif90@gmail.com
10.29252/esrj.9.4.181
از مهمترین بلایای طبیعی که نقش مهمی در آسیبپذیری و تخریب سکونتگاههای روستایی ایفا مینماید، زلزله میباشد. آسیبپذیری دارای مفهومی پیچیده است به طوری که عوامل و متغیرهای مختلفی در آن دخالت دارد و استفاده از روشهای نوین موجب بهبود فرآیند سنجش سطوح آسیبپذیری میشود. هدف از ارائه پژوهش حاضر، سنجش سطوح و اولویتبندی آسیبپذیری سکونتگاههای روستایی با به کارگیری عملگرهای مبتنی بر منطق فازی میباشد. استان فارس که دارای گسلهای اصلی و فرعی متعددی بوده و در طول سالیان گذشته زلزلههای متعددی با قدرت تخریب بالا در آن به وقوع پیوسته و همچنین، سکونتگاههای روستایی آن دارای تنوع آسیبپذیری طبیعی و انسانی میباشد، به عنوان منطقهی مطالعاتی انتخاب شده است. سکونتگاههای روستایی از محیطهایی به شمار میرود که به دلیل ویژگیهای فیزیکی آن در مقایسه با سکونتگاههای شهری در معرض آسیبپذیری بیشتری میباشد. در این پژوهش، جهت سنجش سطوح و اولویتبندی آسیبپذیری از عملگرهای فازی که شامل تلفیق چندمعیاره اهمیت معیارها و وزن رتبهها بوده و دو ویژگی مهم در نظرگرفتن متغیرهای کیفی (زبانی) و توجه به گروههای مختلف ذینفع را نیز داشته و همچنین، به نتایج بهتری منجر شده، استفاده گردید. لذا با به کارگیری و تلفیق متغیرها و سناریوهای مختلف، مناطق با درجات بالای ریسک مشخص شد. سپس، سکونتگاههای روستایی در معرض ریسک حاصل از سناریوی نسبتا بدبینانه آسیبپذیری طبیعی انتخاب گردید. در نهایت، آسیبپذیری انسانی این سکونتگاهها با به کارگیری سناریوی متعادل اولویتبندی شد. نتایج حاصل در تمامی سناریوها نشان داد که بخشهای جنوب و غرب منطقه که دارای مقادیر بالای بیشینه جنبش افقی زمین (Peak Horizontal Acceleration)، سازندهای زمینشناسی جدید و نزدیکی به گسلهای فعال زمینشناسی بوده به عنوان مناطق با درجات بالای ریسک آسیبپذیری طبیعی شناسایی شده و همواره زلزلههای متعدد با قدرت تخریب بالا در آن به وقوع میپیوندد اما از منظر متغیرهای آسیبپذیری انسانی مورد استفاده در این پژوهش در حد متوسط میباشند.
استان فارس,آسیب پذیری,سکونتگاه های روستایی,زلزله,منطق فازی
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96848.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96848_8afb8730662ad0648926ba77332eaece.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
9
4
2019
01
21
فراتحلیل کیفی از مقالات علمی ناظر بر شهر-منطقه
201
220
FA
الهام
عباسی ورکی
دانشجوی دکتری برنامهریزی شهری، دانشگاه شهید بهشتی
lhm_abasi@yahoo.com
جمیله
توکلی نیا
0000-0003-1107-0373
دانشیار دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی
j_tavakolinia@sbu.ac.ir
ژیلا
سجادی
دانشیار دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی
j_sajadi@sbu.ac.ir
مظفر
صرافی
دانشیار دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
m-sarrafi@sbu.ac.ir
10.29252/esrj.9.4.201
مفهوم شهر- منطقه به تازگی تبدیل به یک الگوی محبوب در حوزه دانشگاه و سیاست شده، که در تباین با نظریههایی چون "مرگ فاصله"،"پایان جغرافیا" و یا ظهور "اقتصاد بی وزن" مطرح شده است. شهر- منطقه به عنوان مکان تجمیع، تشدید، توسعه و رقابت پدیده مطلوبی است که مشخص میسازد کدام رقابت اقتصادی را میتوان ارتقاء و پرورش داد. از این رو شناسایی زمینه، ماهیت و دلایل اهمیت الگوی شهر-منطقه نیازمند تبیین و تدقیق مضاعف است. تاکنون پژوهشهای گوناگونی درباره شهر-منطقهها انجام شده است. این مقاله با استفاده از روش فراتحلیل کیفی، 45 مورد از مقالات علمی تولید شده از سال 2000 (از طریق جستجو در پایگاه دادههای علمی خارجی) را بررسی توصیفی نموده و در سه بعد سوال، هدف و نتیجه ارزیابی به عمل آمده است. ضرورت و کاربرد این فراتحلیل میتواند در درک ماهیت فضایی شهر-منطقه و تبیین نقش و جایگاه آن به عنوان موتور محرکه مناطق در راستای تعادل و توسعه موثر باشد. در انتها با جمعبندی آخرین تلاشهای علمی این نتیجه حاصل شد که شهر-منطقه ها، با نگرش پیوند اقتصادی دو مقیاس محلی و جهانی به دنبال ارتقاء توان رقابت پذیری و پایداری است و این امر از طریق نومنطقه گرایی امکانپذیر میشود. همچنین ارائه تحلیلهای ساختاری- عملکردی از الگوی شهر-منطقه برای نهادهای سیاستگذار علمی و اجرایی ارائه گردید.
شهر,منطقه,فراتحلیل کیفی,مزیت رقابتی,نومنطقه گرایی
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96867.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_96867_1e12587991e5b03ce624a4d796a2f748.pdf