دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
10
4
2020
02
20
بررسی اثر خشکسالی و پدیده انسو بر تغییرات جریان آبهای سطحی در دو استان همدان و زنجان
1
17
FA
مریم
بیات ورکشی
گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ملایر، ملایر، ایران
m.bayat.v@gmail.com
نرگس
شیرمحمدی
گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ملایر، ملایر، ایران
nargessshirmohamadikh@gmail.com
10.52547/esrj.10.4.1
نقش پدیده انسو و خشکسالی بر دبی ایستگاههای هیدرومتری دو استان همدان و زنجان طی دوره آماری 32 ساله) مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از شاخص خشکسالی بارش استاندارد شده (SPI) و 9 شاخص انسو شامل SOI, PNA, MEI, NINO3, NINO4, NINO1+2, NINO3.4, TNI و SST از سال 1981 تا 2012 میلادی مورد ارزیابی قرار گرفت. مقایسه اثر شاخصهای مختلف انسو بر تغییرات دبی نشان داد که بیشترین همبستگی به شاخص نوسان جنوبی (SOI) تعلّق داشت. همچنین اثر انسو بر تغییرات دبی ایستگاههای هیدرومتری به مراتب بیش از اثر خشکسالی بود. بهطوری که میانگین درصد ایستگاههای دارای همبستگی معنیدار با شاخص SOI در استانهای همدان و زنجان به ترتیب 5/36 و 42/42 درصد بود. درحالی که متوسط درصد ایستگاههای دارای همبستگی معنیدار با شاخص SPI برای استانهای همدان و زنجان بهترتیب 5/24 و 83/24 بدست آمد. ضمن آنکه اثر فاز النینو نیز افزایش دبی ایستگاههای هیدرومتری را به دنبال داشت.
النینو,ایستگاه هیدرومتری,شاخص بارش استاندارد شده,شاخص نوسانات جنوبی انسو
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97148.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97148_c86d6b710cd0a88e87880ab60278e3c3.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
10
4
2020
02
20
تحلیل فضایی عرصههای مناسب جهت تغذیه مصنوعی بر پایه مدل FUZZY-AHP (مطالعه موردی: محدوده مطالعاتی میناب)
18
34
FA
محمد
قاسمی
کارشناس شبکههای هوشمند و GIS، اداره کل شیلات هرمزگان، بندرعباس، ایران
mohammadghasemi1369@gmail.com
حوریه
زحمتکش مارمی
کارشناس مطالعات آبهای زیرزمینی، شرکت سهامی آب منطقهای هرمزگان، بندرعباس، ایران
zahmatkeshhoorieh@yahoo.com
نسیم
قشقایی زاده
کارشناس مطالعات آبهای سطحی، شرکت سهامی آب منطقهای هرمزگان، بندرعباس، ایران
n_ghashghaee@yahoo.com
محمدرضا
ایدون
دفتر مطالعات پایه منابع آب، شرکت سهامی آب منطقهای هرمزگان، بندرعباس، ایران
r_eidoon83@yahoo.com
10.52547/esrj.10.4.18
در سالهای اخیر برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی و همچنین خشکسالی در دشت میناب استان هرمزگان موجب کاهش سطح آبهای زیرزمینی، کاهش کیفیت آب، فرونشست و در نتیجه مشکلات اجتماعی و اقتصادی برای مردم این منطقه شده است. از سوی دیگر در فصول بارندگی، به دلیل سیلابی بودن این دشت، آبهای سطحی زیادی به دریا سرازیر میشود. با توجه به این مسائل یافتن عرصههای مناسب و تحلیل فضایی این عرصهها جهت تغذیه مصنوعی منابع آبهای زیرزمینی دشت میناب، ضرورت مییابد تا با احداث سدهای تغذیه مصنوعی از ورود این آبها و سیلابها به دریا جلوگیری کرده و سبب تغذیه دشت میناب شود. در همین راستا این تحقیق با انتخاب محدوده مطالعاتی میناب به عنوان پایلوت به شناسایی پارامترهای مؤثر و استفاده از آنها به صورت شاخصهایی برای تعیین محلهای مستعد و در نهایت تعیین عرصههای مناسب جهت تغذیه مصنوعی با استفاده از نرم افزار Arc GIS و Expert Choice، به روش FUZZY-AHP در این دشت میپردازد. در این مطالعه از لایههای اطلاعاتی زمینشناسی، هیدرولوژی، اقلیم، توپولوژی، کاربری و لایه ضخامت آبرفت استفاده شده است. لایهها همراه با زیر لایههای آن در محیط نرمافزاری ArcGIS تهیه گردید. بعد از وزندهی لایهها به روش تحلیل سلسله مراتبی، لایهها تلفیق شدند و لایه نهایی که مشخص کننده عرصههای مناسب جهت تغذیه مصنوعی میباشد، تهیه گردید. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان میدهد؛ معیار زمینشناسی با وزن 450/0 بیشترین تأثیر را در اولویتبندی داشته است، شمالغرب و محدودههایی از غرب (17/9 درصد از مساحت) منطقه مطالعاتی میناب نیز بهترین مکان برای تغذیه مصنوعی میباشد.
تغذیهمصنوعی,دشتمیناب,GIS,Fuzzy-AHP,Expert Choice
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97177.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97177_39e435a97954a16a6fca33e053966692.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
10
4
2020
02
20
پایش ویژگی خشکسالیهای هواشناسی-آبشناسی در منطقه هشتگرد و بررسی نقش خشکسالی هواشناسی بر تراز آب زیرزمینی
35
53
FA
مصطفی
ملائی پاپکیاده
گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده علوم کشاورزی و صنایع غذایی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
mostafa.molaie@srbiau.ac.ir
امیر
خسروجردی
گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده علوم کشاورزی و صنایع غذایی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
khosrojerdi@srbiau.ac.ir
حسین
صدقی
گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده علوم کشاورزی و صنایع غذایی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
sedghi@srbiau.ac.ir
حسین
بابازاده
گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده علوم کشاورزی و صنایع غذایی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
h_babazadeh@srbiau.ac.ir
10.52547/esrj.10.4.35
خشکسالی، پدیده مخرب طبیعی است که طی سالهای اخیر به دلیل کاهش نزولات جوی، در اکثر مناطق ایران رخ داده است. منطقه هشتگرد، به سبب نرخ روزافزون رشد جمعیت و صنایع، با کمبود منابع آب مواجه است که میتواند به سبب کاهش تغذیه و یا افزایش برداشتها باشد. در این تحقیق، با استفاده از شاخص خشکسالی استاندارد شده سطح آب زیرزمینی (SGLI) و شاخص اکتشاف خشکسالی (RDI)، وضعیت خشکسالیها در دشت هشتگرد تحلیل گردید. سپس بهمنظور بررسی تأثیر خشکسالی هیدرولوژیکی بر منابع آب زیرزمینی، رابطه تراز ایستابی با شاخصِ RDI (در ایستگاه سینوپتیک قزوین) تحلیل شد. نتایج نشان داد که برای اکثر چاههای مورد مطالعه، همبستگی بین دو عامل فوق (در سطح احتمال 95 درصد) بسیار بالا نیست و عوامل دیگری بر میزان تراز ایستابی تأثیرگذار هستند. رابطه وایازی خطی مابین تراز متوسط سطح ایستایی و RDI بیانگر آن است که درصدی از واریانس تراز متوسط سطح ایستابی (47 درصد)، تحتتأثیر خشکسالی میباشد. بخش بزرگتری از این واریانس (53 درصد) متأثر از سایر عوامل (بهویژه بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی) بوده که نمونه آن در چاه نمک آلان مشاهده شد. بنابراین نتیجه شد که پایین بودن مقدار همبستگی بین شاخصهای نامبرده در برخی از چاهها، میتواند مؤید این موضوع باشد که وضعیت خشکسالی منابع زیرزمینی در این محدوده از دشت، فقط متأثر از خشکسالی هواشناسی نیست و میتوان اثرات این عوامل را نیز مورد بررسی قرار داد. مهمترین این عوامل برداشتها از منابع آب زیرزمینی و ساختار زمینشناسی مسیر تغذیه تا محل قرارگیری چاه مورد مطالعه میباشد.
دشت هشتگرد,شاخص خشکسالی آب زیرزمینی,شاخص خشکسالی هواشناسی,ضریب همبستگی پیرسون,مشخصههای خشکسالی
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97206.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97206_ecb3117eef79a3aede1ec597e072a39d.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
10
4
2020
02
20
شناخت نقش اصناف ایرانی در توسعه محلی با تاکید بر سازوکارهای مشارکتی نواحی بهبود کسب وکار(BID)
54
73
FA
فرشته
دستواره
گروه جغرافیای انسانی و آمایش، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
fe.dastvareh@yahoo.com
مرتضی
قورچی
گروه جغرافیای انسانی و آمایش، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
mghourchi@gmail.com
10.52547/esrj.10.4.54
در گذشته اصناف ایرانی معمولا دارای وظایف اجتماعی و منافع مشترک بودند که امروزه بسیاری از کارکردهای مثبت خود را از دست دادهاند. از طرفی یکی از عناصر مدیریتی در شهرهای مدرن نواحی بهبود کسب و کار و به اختصار (BID) ها هستند. هدف نواحی بهبود کسب و کار، ایجاد سازوکار مالی منعطف برای ارتقا کیفیت زندگی و تجارت در ناحیه از طریق مشارکت است. به دلیل انطباق ویژگیهای اصناف با نواحی بهبود کسب و کار، این پژوهش به بررسی، مقایسه و ظرفیت سنجی سازوکارهای مشارکتی اصناف و نواحی بهبود کسب و کار و به ارائه راهحل های متناسب با آنها پرداخته است. جمعآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانهای و اسنادی و روش پژوهش، کیفی و با استفاده از فن تحلیل محتوا است. پس از انجام تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری در هریک از متون مربوطه، مفاهیم در چهار گروه از مقولههای اجتماعی- سیاسی، اقتصادی، مدیریتی- نهادی و کالبدی دستهبندی شدهاند. در نتایج پژوهش، شکلگیری سازوکارهای مشارکتی نواحی بهبود کسب و کار در اصناف ایرانی با توجه به تقویت جامعه مدنی، حکمروایی خوب شهری، توسعه کار آفرینی، رشد سرمایه و وفاق اجتماعی و تعهد سازمانی در برنامهریزی های توسعه محلی مورد توجه قرار گرفتهاند.
اصناف,نواحی بهبود کسب و کار,توسعه محلی,مدرن,مشارکت
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97210.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97210_351664e0d24a63da76a8bdae7ff629ff.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
10
4
2020
02
20
ارزیابی فعالیتهای مورفوتکتونیکی حوضههای آبریز ساحلی واحد ژئومورفولوژیکی تالش (ایران- آذربایجان) با استفاده از شاخصهای مورفومتری
74
90
FA
زهرا
بشکنی
گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
z.beshkani1374@gmail.com
علیرضا
صالحی پور میلانی
گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
ar.salehipour@gmail.com
10.52547/esrj.10.4.74
منطقه مورد مطالعه حوضه ساحلی تالش که از دره سفیدرود تا کشور جمهوری آذربایجان امتداد یافته است، ازجمله مناطقی است که از لحاظ تکتونیکی به دلیل حضور گسلهای متعدد در این منطقه، در معرض تحولات شدید تکتونیکی قرار دارد. ازاینرو تعیین میزان فعالیتهای تکتونیکی این حوضهها از اهمیت فراوانی برخوردار است. هدف این پژوهش بررسی میزان تکتونیک فعال، براساس بررسیهای مورفوتکتونیکی و مورفومتری حوضههای آبریز مسلط به دریای خزر در واحد تالش است. برای دستیابی به اهداف این مطالعه با استفاده مدل ارتفاعی رقومیAlos-Polsar و با کمک نرمافزار HEC-GeoHMS محدوده مورد مطالعه به 37 حوضه آبریز تقسیم و شبکه زهکشی و آبراهههای منطقه مورد مطالعه استخراج گردید. با استفاده از شاخصهای مورفومتری، محاسبه و تحلیل مورفوتکتونیکی منطقه در نرمافزارهای ARCGIS10.2 و Saga2.1.2 انجام گرفت. این شاخصها عبارتند از: شاخص نسبت پهنای کف دره به عمق دره (Vf)، نسبت شکل حوضه (Bs)، شاخص عدم تقارن آبراههها (Af)، منحنی شاخص هیپسومتری و انتگرال هیپسومتری(Hi)، شاخص سینوسیته رودخانه (S)، شاخص تقارن توپوگرافی (T). بهمنظور ارزیابی و طبقهبندی حوضههای آبریز مورد مطالعه از لحاظ فعالیتهای تکتونیکی از یک شاخص واحد به نام شاخص ارزیابی نسبی فعالیتهای تکتونیکی (IAT)1 استفاده و نتایج به دست آمده با دادههای لرزهنگاری منطقه مورد مطالعه اعتبار سنجی گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد علیرغم قرار گرفتن گسلهای متعدد در این منطقه تنها 38 درصد از حوضههای آبریز منطقه مورد مطالعه از لحاظ تکتونیکی در طبقهبندی فعال قرار گرفته و سایر حوضهها از فعالیت تکتونیکی متوسط تا کم برخوردارند.
واژههای کلیدی: تکتونیک فعال,شاخصهای مورفومتری,مورفوتکتونیک,واحد تالش
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97218.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97218_34156c01b875d8d714ec633207d5abc0.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
10
4
2020
02
20
عوامل موثر بر توسعه کارآفرینی پایدار گردشگری روستایی (مطالعه موردی: دهستان گلیجان، شهرستان تنکابن)
91
107
FA
پگاه
مرید سادات
گروه جغرافیای انسانی و آمایش، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
p_moridsadat@sbu.ac.ir
َشکوفه
معمل وند
گروه جغرافیای انسانی و آمایش، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
moamelvand@gmail.com
10.52547/esrj.10.4.91
امروزه تنوع بخشی اقتصاد روستایی، مبتنی بر فرصت گردشگری روستایی در پاسخ به چالشهای توسعه پایدار روستایی به ویژه فقر، بیکاری، ضعف توانمندی روستاییان، مهاجرت و تخریب محیط زیستی، مورد تاکید است. لازمه این امر اتخاذ راهبردی اثربخش برای ایجاد محیطی مساعد و توانمندساز میباشد. توسعه کارآفرینی در حوزه گردشگری، در چارچوب پایداری، راهبرد پاسخگو است. کارآفرینی پایدار گردشگری قادر به خلق همزمان ارزشهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی پایداری بوده که در چارچوب نظریات رفتاری و محیط گرا متاثر از عوامل متعددی است. از این رو هدف مقاله حاضر شناخت عوامل موثر بر توسعه کارآفرینی پایدار گردشگری روستایی است. پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و به لحاظ هدف بنیادی است. روشهای گردآوری اطلاعات اسنادی-میدانی و ابزار پژوهش مشاهده و پرسشنامه بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه ساکنان 70 روستای دهستان گلیجان (24304 نفر) و روش نمونهگیری طبقهای تصادفی با انتساب متناسب میباشد. تعداد نمونه با فرمول کوکران (379 نفر) محاسبه شد. در تجزیه و تحلیل دادهها از آمارههای توصیفی میانگین و انحراف معیار و آزمونهای کولموگروف-اسمیرنف، دوجملهای و تکنیک درونیابی IDW و نرم افزارهایSPSS و GIS استفاده گردید. مطابق یافتهها، اهمیت تمامی عوامل موثر بر توسعه کارآفرینی پایدار گردشگری روستایی بالاتر از حد متوسط بود که در این میان عامل اقتصادی اولویت اول و عامل محیط زیستی کمترین اهمیت را داشت.
توسعه پایدار,گردشگری,کارآفرینی,تنکابن,دهستان گلیجان
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97224.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97224_b382fd63fefd2535583592864736ac32.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
10
4
2020
02
20
زیست چینهنگاری، بومشناسی دیرینه و جغرافیای دیرینه استراکدهای سازند قم در برش گنجان، شرق رابر، کرمان (حوضه درون کمانی ارومیه-دختر)
108
137
FA
محمدصادق
زنگنه
گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایران
mohammadsadegh.zangeneh@yahoo.com
احمد
لطف آباد عرب
0000-0003-0717-1948
گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایران
arab5753@yahoo.com
محمدرضا
وزیری
0000-0009-1352-8035
گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایران
vazirimohammadreza@yahoo.com
محمد
داستانپور
گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، موسسه آموزش عالی، کرمان، ایران
mohammad.dastanpour@yahoo.com
10.52547/esrj.10.4.108
به منظور مطالعه زیست چینهنگاری، بومشناسی دیرینه و جغرافیای دیرینه استراکدهای سازند قم، برش چینهنگاری گنجان مورد نمونهبرداری و بررسی قرار گرفت. برش مورد مطالعه، در منطقهی گنجان (شرق رابر-جنوب استان کرمان) واقع شده است. این برش 100 متر ضخامت داشته و از پنج بخش غیررسمی آهکی و مارنی تشکیل شده که شامل آهک زیرین، مارن زیرین، آهک میانی، مارن بالایی و آهک بالایی هستند. از برش چینه شناسی گنجان 36 گونه و 23 جنس از استراکدها مورد مطالعه و شناسایی قرار گرفته که استراکدهای شناسایی شده متعلق به دو راسته پودوکوپید و پلاتیکوپید میباشند. براساس تنوع روزنبران شناسایی شده در این برش و حضور فراوان لپیدوسیکلینیدها، سن نهشتههای سازند قم در برش گنجان، روپلین ؟- شاتین پیشنهاد میشود. حضور و فراوانی استراکدا به همراه روزنبران بنتیک بزرگ، جلبکهای قرمز کورالین و مرجانها در برش مورد مطالعه، نشان دهنده شرایط الیگوتروفیک تا مزوتروفیک در محیطهای نیمه گرمسیری تا گرمسیری با شوری نرمال دریایی و غنی از اکسیژن در زمان نهشته شدن سازند قم میباشد. مطالعات انجام شده بر روی استراکدهای سازند قم در برش گنجان، نشان دهنده قرابت این نمونهها با نمونههای دیگر نقاط ایران، هند، شمال و شمال شرق عراق، ترکیه، شرق دریای مدیترانه و شمال آفریقا میباشد. از این رو نشان دهنده یک اتصال دریایی بین این مناطق در زمان الیگو-میوسن بوده که بهعنوان راه دریایی تتیس به حساب میآید و سازند قم در پلیت ایران نقش ارتباطی بین شرق تتیس و غرب تتیس را ایفا کرده است.
استراکدا,بومشناسی دیرینه,جغرافیای دیرینه,زیست چینهنگاری,سازند قم
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97153.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97153_70e7feceeabf712a7c2acb30c97f40ea.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
10
4
2020
02
20
چینهنگاری زیستی و سکانسی نهشتههای ائوسن میانی- بالایی در زون سنندج- سیرجان همراه با مطالعات ایزوتوپ پایدار کربن و اکسیژن
138
159
FA
بنفشه
الماسی نیا
گروه زمینشناسی، دانشگاه ارلانگن، نورنبرگ، آلمان
b.almasinia@gmail.com
10.52547/esrj.10.4.138
نهشتههای ائوسن در مناطق سه و زفره واقع در زون سنندج– سیرجان شامل رسوباتی از کنگلومرا، ماسه سنگ و آهکهای نازک لایه و گاهاً با لایههایی از مارن خاکستری تا زیتونی میباشند که به ترتیب دارای ضخامتی معادل 171 و 40 متر میباشند. نهشتههای ائوسن در منطقه سه و زفره بر روی رسوبات کرتاسه و در زیر رسوبات قم به سن اولیگوسن-میوسن میباشند. مطالعات پالئونتولوژی نشان میدهد که سن رسوبات در مقطع سه ائوسن پسین (پریابونین، SBZ19) و در مقطع زفره ائوسن میانی– پسین (بارتونین– پریابونین، SBZ18-19) میباشد. مهمترین فرامینیفرهای بزرگ بنتیک مقطع زفره Alveolina که نشان از عمق بسیار کم حوضه دارد و در مقطع سه Assilina میباشد که نشان از محیطی پر استرس و غنی از موادآلی میباشد. در دو مقطع مورد مطالعه تعداد 8 میکروفاسیس همچنین تعداد 3 سکانس رسوبی (DS) در مقطع سه و دو سکانس رسوبی در برش زفره تعیین شده است. مدل رسوبی در نظر گرفته شده برای این توالیها از منطقه عمیق به کمعمق عبارتند از محیط شلف بیرونی شامل مادستون مارنی و متعلق به منطقه بسیار عمیق شلف میگردد. رخساره بیوکلاستیک (نومولیتید – دیسکوسکلینید) وکستون– پکستون نیز به منطقه شلف میانی تعلق دارد. رخسارههای بیوکلاستیک (روتالیدهای کوچک – میلیولید) پلوئیدال وکستون – پکستون و آلوئولینا – کاسکینولینا – دیکتیوکونوس وکستون – پکستون مربوط به شلف داخلی میشوند. رخسارههای ساحلی نیز شامل: کنگلومرا، سندستون، سیلتستون، و ماسهسنگ قرمز میشوند. مطالعات ایزوتوپی اکسیژن و کربن جهت تعیین دمای قدیمه و روندهای دیاژنز بر روی نمونههایی با حداقل دگرسانی در این مقاطع صورت گرفته است. براساس مطالعات صورت گرفته بر روی نمونههای سه و زفره دمای دیرینه محیط نشانگر دمای اولیه دیاژنز است و حدود 65 درجه سانتیگراد در نظر گرفته میشود. روند دیاژنز برای مقطع سه متائوریکی تا تدفینی کمعمق و برای زفره تدفینی کمعمق معرفی میگردد.
ایزوتوپ کربن–اکسیژن,چینهنگاری زیستی,چینهشناسی سکانسی,رسوبات ائوسن,زون سنندج – سیرجان
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97158.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97158_e45a07b2c3ad9224180e4d64915768ce.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
10
4
2020
02
20
ارزیابی دادههای ژئوشیمیایی به روش سامانههای ژئوشیمیایی دوقطبی به منظور ارزیابی قابلیت کانیسازی مس و فلزات همراه در محدوده اکتشافی میلاجرد، استان اصفهان
160
178
FA
معصومه
حیات الغیبی
گروه زمین شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران
hayatalgheybi@yahoo.com
حسن
زمانیان
گروه زمین شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران
hasanzamanian@yahoo.com
بهرام
آقا ابراهیمی سامانی
سازمان انرژی اتمی، تهران، ایران
samani@gmail.com
ابراهیم
طالع فاضل
0000-0002-8776-1405
گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
tale.fazel@gmail.com
10.52547/esrj.10.4.160
منطقه میلاجرد در فاصله 100 کیلومتری غرب شهرستان اردستان، به عنوان بخشی از ناحیه اکتشافی نایین-نطنز یکی از نواحی امید بخش معرفی شده در مدلسازی جامع فلززایی به روش GIS در پهنه نایین است. این منطقه متشکل از دو زون با خصوصیات زمینشناسی و ژئوفیزیکی (مغناطیسی) است. منطقه اکتشافی طی عملیات اکتشاف ناحیهای به عنوان محدوده مستعد شناسایی شده و عملیات پیجویی و کنترل میدانی این محدوده به روش لیتوژئوشیمی در شبکه عمومی 1000*1000 مترمربع طراحی و به اجرا در آمده است. در این عملیات 176 نمونه خرده سنگی (chips) به وزن حدود 1500 گرم برداشت و پس از آماده سازی در آزمایشگاه کانپژوه به روش ICP, AES برایAu ,As ,Ag ,Ba ,Pb ,Zn ,Cu ,Mo ,Ni ,Co ,V ,Ti ,P ,Bi ,Cr ,Fe ,In ,La ,K ,Na ,Mg ,Mn ,S ,Sb Sc Sr ,Th, U, W, Zr آنالیز شده است. طبق شواهد، در این منطقه احتمال رخداد سه تیپ کانیسازی فلزی شامل نوع پورفیری Cu-Mo-(Au)، نوع دگرگونی همبری مس و فلزات همراه و نوع رگهای اپیترمال طلا میتوان انتظار داشت. براساس تجربه جهانی، انطباق قابل توجهی میان میزان فلز تخلیه شده و مقدار انباشت آن فلز در زون غنیشده وجود دارد. طبق محاسبات این پژوهش، در منطقه اکتشافی میلاجرد میزان مس تخلیه شده حدود 1969800 تن برآورد میشود و میتواند نشانگر وجود 2063500 تن مس (با منشأ احتمالی سنگهای آتشفشانی-نفوذی ائوسن-میوسن) در زونهای غنیشده باشد که موید قابلیت محدوده برای کانهسازی مس و فلزات همراه بوده و میتواند اجرای عملیات اکتشاف در آن را توجیه نماید.
سامانه ژئوشیمیای دو قطبی,کانیسازی مس,لیتوژئوشیمی,میلاجرد,نایین
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97165.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97165_4b69ac81b16243110ae18da810a68db1.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
10
4
2020
02
20
دگرسانی، زمین شیمی، کانهزایی و مطالعه میانبارهای سیال در منطقه مس– طلا شجاعآباد، جنوبشرق نطنز
179
201
FA
فاطمه
سهیل
گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
setarehsoheil98@yahoo.com
هاشم
باقری
گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
hm-bagheri@yahoo.com
رضوان
مهوری
گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
r.mehvary@gmail.com
10.52547/esrj.10.4.179
اندیس مس- طلا شرق شجاعآباد در بخش میانی کمربند ماگمایی ارومیه-دختر و در جنوبشرق نطنز در استان اصفهان واقع شده است. واحدهای سنگی منطقه شامل داسیت، ریوداسیت، واحدهایآذرآواری (توف) و تودههای نفوذی (گرانودیوریت و دیوریت). دگرسانیهای عمده منطقه شامل دگرسانی آرژیلیک در مرکز منطقه و دگرسانی فراگیر پروپیلیتیک در حاشیه میباشد. کانهسازی در منطقه به دو صورت اولیه (هیپوژن) و ثانویه (سوپرژن) بوده و بافتهای افشان، شکافه پرکن، رگه-رگچهای، مارتیتی شدن، جانشینی و کلوفرم در اشکال مختلف کانیسازی در نمونهها قابل رﺅیت است. کانیهای زون درونزاد (هیپوژن) شامل پیریت، کالکوپیریت و مگنتیت و کانیهای زون برونزاد (سوپرژن) شامل کالکوسیت، کوولیت، هماتیت، گوتیت، اسپیکولاریت و مالاکیت میباشند. براساس نمودارهای پتروژنز، ماگمای مادر سنگهای منطقه مورد مطالعه کالکآلکالن و محیط تکتونیکی آن از نوع حاشیه فعال قارهای میباشد. بررسی میانبارهای سیال بر روی رگههای سیلیسی، شوری سیال را 6/1 تا 5/10 درصد وزنی نمک طعام و دمای همگن شدن را 187تا 268 درجه سانتیگراد نشان داده است. مقایسه ویژگیهای اصلی اندیس مس- طلا شرق شجاعآباد با کانسارهای اپیترمال گویای آن است که اندیس مس- طلا شجاعآباد از دید ویژگیهای زمینشناسی، دگرسانی، کانیزایی و میانبارهای سیال بیشترین همانندی را با کانسارهای اپیترمال نوع سولفیداسیون پایین دارد.
دگرسانی,اپیترمال,شجاعآباد,نطنز
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97171.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97171_9b027f899ab655a4a83c7abfb2211c5b.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
10
4
2020
02
20
ژئوشیمی و جایگاه پالئوتکتونوماگماتیک پروتولیت متابازیتهای مجموعه دگرگونی شمالغرب اسدآباد (غرب همدان)
202
218
FA
سحر
رجبی
گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه بینالمللی امام خمینی، قزوین، ایران
s-rajabi91@yahoo.com
محسن
نصرآبادی
گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه بینالمللی امام خمینی، قزوین، ایران
nasrabady@sci.ikiu.ac.ir
رضا
نوزعیم
گروه زمینشناسی، دانشکده زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، ایران
nozaem@yahoo.com
10.52547/esrj.10.4.202
مجموعه دگرگونی شمال اسدآباد بخشی از پهنه دگرگونی سنندج-سیرجان محسوب میشود که در غرب همدان برونزد دارد. سنگهای دگرگونی این مجموعه، عمدتاً متاپلیت است و برونزدهای محدودی از متابازیتهای تودهای و فولیاسیوندار نیز در آن وجود دارند. کانیهای سنگساز متابازیتها، آمفیبول، پلاژیوکلاز، کلریت و اپیدوت هستند که معرف شرایط دگرگونی رخساره شیست سبز است. پلاژیوکلاز از نوع آلبیت و آمفیبول از نوع ترمولیت و ادنیت هستند. ترکیب شیمیایی آمفیبول و پلاژیوکلاز با شرایط دگرگونی رخساره شیست سبز همخوانی دارد و با متاپلیتهای مجاور همرخساره است. مطابق دادههای ژئوشیمیایی سنگ کل، متابازیتهای شمالغرب اسدآباد از نوع ارتوآمفیبولیت بوده و ترکیب غالباً بازالتی دارند. شاخصهای ژئوشیمیایی این متابازیتها با جایگاه زمینساختی داخل صفحهای و حاشیه صفحهای قارهای همخوانی دارد. احتمالاً متابازیتهای شمالغرب اسدآباد، معرف ماگماتیسم مافیک جایگاه پشت قوس قارهای ناشی از فرورانش حوضه اقیانوسی نئوتتیس به زیر لیتوسفر قارهای سنندج- سیرجان میباشد که دستخوش دگرگونی حاشیه فعال قارهای یا برخورد شدهاند.
متابازیت,جایگاه تکتونیکی,اسدآباد,سنندج-سیرجان
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97181.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97181_feaa4179faff277a34e661007e600848.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
10
4
2020
02
20
برآورد شرایط فیزیکوشیمیایی تشکیل و مقایسه شیمی کانی بیوتیت در سنگهای آذرین جنوب شهرستان گرمی، شمال غرب ایران
219
236
FA
غلامرضا
احمدزاده
گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
gholamrezaahmadzadeh@yahoo.com
محمد
مبشر گرمی
گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران
m.mobashergermi@yahoo.com
علی
لطفی بخش
گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
lotfibakhsh@uma.ac
10.52547/esrj.10.4.219
شمال غرب ایران به خصوص حوزه تالش از پهنههای مهم فعالیت ماگمایی آلکالن شوشونیتی در دوران سنوزوئیک میباشد. تودههای گابرویی با سن ائوسن بالایی– الیگوسن در جنوب شهر گرمی بهعنوان بخشی از حوزه تالش، در بازالتهای آلکالن ائوسن نفوذ کردهاند. بازالتهای آلکالن بافت هیالومیکرولیتک پورفیری و گلومروپورفیری دارای ترکیب پلاژیوکلاز و کلینوپیروکسن با مقادیر کمتر کانیهای الیوین، کانیهای تیره، میکای سیاه، آمفیبول و آلکالی فلدسپار میباشند و تودههای گابرویی دارای بافت گرانولار و حاوی کانیهای پیروکسن، پلاژیوکلاز، میکای قهوهای و آمفیبول قهوهای± آلکالی فلدسپار میباشند. ترکیب سنگ کل تمام این رخنمونها آلکالن شوشونیتی میباشد. میکاهای سنگهای مورد مطالعه در جنوب گرمی براساس ردهبندی شیمیایی با Fe#>0.33 ترکیب بیوتیتی در حد فاصل بین دو قطب سیدروفیلیت و استونیت دارند که با توجه به شواهد پتروگرافی و ترکیب شیمیایی، همزیست با آمفیبول میباشند. ترکیب شیمیایی این بیوتیتها نشانگر ماهیت آلکالن و منیزیم دار ماگمای میزبان بوده و با توجه به مقادیر AlVI<1 بهصورت اولیه از ماگمای اولیه تبلور یافتهاند. در همه نمونههای مورد مطالعه مقدار Mg# از 53 تا 67 درصد، مقدار AlTotalاز24/2 تا 58/2 و Fe# از 33/0 تا 47/0 متغیر است. حضور Fe3+در ساختار کانی بیوتیت از 73/1 تا 23/2 نشانگر مقادیر فوگاسیته بالا با مقدار 15-10 تا 17-10 بار برای گابروهای غفار کندی و بین 13-10 تا 15-10 برای گابرو و بازالتهای ماراللو با بافر هماتیت و مگنتیت میباشد. بیوتیتهای مورد مطالعه به لحاظ شیمیایی مشابه نمونههای بیوتیتی سنگهای تیپ رومن و سنگهای پتاسیک مرند بوده و نشانگر وابستگی ماگمای تشکیل دهنده به محیط فرورانشی است.
شیمی کانی,بیوتیت,بازالت,گابرو,جنوب گرمی
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97189.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97189_fd18ca1d3650514cd52d70db9f54bfc5.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
10
4
2020
02
20
ارزیابی ژئوشیمیایی نفت مخزن سروک در ناحیه غربی دشت آبادان و مقایسه پارامترهای بیومارکری آن با مخزن میشریف میادین عراقی
237
252
FA
احسان
ده یادگاری
0000-0001-6304-6426
گروه حوضههای رسوبی و نفت، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
e_dehyadegari@sbu.ac.ir
جواد
هنرمند
گروه زمینشناسی، پژوهشکده علوم زمین، پژوهشگاه صنعت نفت، تهران، ایران
honarmanj@gmail.com
10.52547/esrj.10.4.237
دو نمونه نفت مخزن سروک (کرتاسه) در ناحیه غربی دشت آبادان تحت آنالیز کروماتوگرافی گازی و کروماتوگرافی گازی طیف سنج جرمی قرار گرفت. همچنین اطلاعات 20 نمونه خرده حفاری از سازندهای محتمل سنگ منشاء در ناحیه به سن ژوراسیک فوقانی تا کرتاسه تحتانی بررسی و جهت شناسایی سنگ منشاء اصلی شارژ کننده مخزن سروک مورد تفسیر قرار گرفت. نتایج مطالعات بیومارکری نشان داد که نفتهای مخزن سروک از سنگهای منشاء بالغ کربناته حاوی کروژن تیپ II و نهشته شده در محیط احیایی با شوری اندک نشات گرفته است. از سوی دیگر براساس نسبت استرانهای C28 و C29 و نیز نسبت ETR، نفتهای مخزن سروک از سنگهای منشاء به سن ژوراسیک زایش یافته است. براساس مطالعات سنگ منشاء و بیومارکرها، سازندهای سرگلو و گرو بهعنوان سنگهای منشاء اصلی در ناحیه معرفی میشوند که در درجات بلوغ اوایل تا اواسط پنجره نفتی توانستهاند هیدروکربن های مخزن سروک را تولید کنند. از سوی دیگر اطلاعات بیومارکری 5 نمونه نفت از مخزن میشریف میادین عراقی نزدیک مرز ایران نیز جهت مقایسه با نمونههای مخزن سروک جمعآوری شد. بررسیها نشان از تطابق بیومارکری عالی نمونههای نفت ایرانی و عراقی داشته به طوری که پیشبینی میشود باتوجه به نزدیکی این دو ناحیه و نیز شباهت دادههای پیرولیز راک ایول، کلیه مراحل زایش، مهاجرت و تجمع هیدروکربن ها در مخازن سروک و میشریف واقع در ناحیه غربی دشت آبادان و جنوب حوضه مزوپوتامین مشابه یکدیگر باشد.
ژئوشیمی نفت,مخزن سروک,مخزن میشریف,مطالعات بیومارکری,مهاجرت نفت
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97195.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97195_794990750d0cc75f428bed73531af2f7.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشهای دانش زمین
2008-8299
2588-5898
10
4
2020
02
20
زمینشناسی، کانیشناسی و ژئوشیمی کانهزایی آتشفشانزاد غنی از آهن کبودان، شمال بردسکن، پهنه تکنار
253
272
FA
مجید
قاسمی سیانی
0000-0002-0835-671X
گروه ژئوشیمی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
majid4225@yahoo.com
بهزاد
مهرابی
گروه ژئوشیمی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
mehrabi44@yahoo.com
کاظم
قلی زاده
گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
araz79az@yahoo.com
10.52547/esrj.10.4.253
ناحیه کانیسازی آهن کبودان با عیار میانگین تقریباً 45 درصد وزنی، در قسمتی از مجموعه واحد آتشفشانی-رسوبی سازند تکنار واقع شده و متشکل از رسوبات دگرگون شده و سنگهای آتشفشانی و نفوذی اسیدی تا مافیک است. رخنمونهای سنگی محدوده مورد مطالعه شامل سنگهای دگرگونی سازند تکنار است که مورد نفوذ تودههای آذرین نفوذی با سن نئوپروتروزوئیک پایانی قرار گرفتهاند. سازند تکنار شامل واحدهای میکاشیستی، واحدهای آتشفشانی داسیتی-ریولیتی و مجموعهای از تودههای نفوذی گرانیت-گرانودیوریت، متادیاباز تا متاگابرو-دیوریتی است. کانیسازی هیپوژن به صورت لایهای، تودهای و استوکورک رخ داده است. توالی پاراژنزی در بخش لایهای و تودهای عبارتند از مگنتیت±هماتیت، پیریت، کالکوپیریت، اسفالریت و گالن بوده و بخش اعظم کانیسازی تودهای را مگنتیت تشکیل داده است. پیریت، کالکوپیریت و به مقدار کمتر مگنتیت مهمترین کانیهای بخش استوکورکی هستند. کانیسازی مالاکیت و اکسیدهای آهن ثانویه به همراه سروزیت به صورت پرکننده درزه و شکستگی و زونهای سوپرژن تشکیل شده است. زوج عناصر سرب-روی، آنتیموان با آرسنیک، طلا و آهن و روی-منگنز دارای بیشترین ضریب همبستگی و زوج عناصر مس- منگنز، طلا- آهن و عنصر بیسموت با آنتیموان، آهن و نقره، ضریب همبستگی پایینی دارند. آپاتیت در بخش لایهای کانسار نیز در مطالعات الکترون مایکروپروب شناسایی شد که دارای ادخالهایی از کانیهای حاوی عناصر نادر خاکی بود. براساس نتایج شیمی کانه مگنتیت، پاراژنز کانیها، دگرسانی، نوع کانیسازی، پتروگرافی و ژئوشیمی، کانیسازی در منطقه کبودان میتواند در رده کانسارهای ماسیوسولفید غنی از مگنتیت قرار گیرد.
آتشفشانزاد,تکنار,ژئوشیمی,کانیسازی,کبودان- بردسکن,مگنتیت
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97199.html
https://esrj.sbu.ac.ir/article_97199_582a780c30251218b926ab68e80e3b1d.pdf