دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82993420120822بررسی زمینشناسی و زمینشیمی برای ارائه مدلی جهت خاستگاه کانسار آهن گلگهر سیرجان11494902FAمنصوره شیرنوردشیرازیکارشناسی ارشد زمین شناسی اقتصادی، دانشگاه پیام نور- مرکز تبریزارسیا مقتدریاستادیار زمین شناسی اقتصادی، دانشگاه پیام نور- مرکز اوزبهزاد حاج علیلودانشیار زمین شناسی اقتصادی، دانشگاه پیام نور- مرکز تبریزJournal Article20150517ناحیه معدنی گل گهر در50 کیلومتری جنوب غرب سیرجان در استان کرمان و در لبه شرقی زون سنندج- سیرجان واقع شده است. با توجه به شواهد بدست آمده از مطالعات صحرایی، سنگ نگاری، کانه شناسی میکروسکوپی و زمین شیمی، اینچنین به نظر می رسد که کانی سازی از نوع گرمابی جانشینی است. کانی سازی آهن در ترازهای عمقی کانسار از نوع مگنتیتی است و به سمت ترازهای میانی تا سطحی به ترتیب به انواع مگنتیتی-هماتیتی و هماتیتی تغییر می کند. از سوی دیگر دگرسانی سدیمی (آلبیتی) در ترازهای عمیق کانسار همراه با مگنتیت، دگرسانی پتاسیمی (فلدسپار پتاسیم) در ترازهای میانی همراه با مگنتیت و هماتیت و بالاخره دگرسانی فیلیک (سریسیتی) و سیلیسی در بالاترین بخشها با هماتیت مشاهده می شود. شواهد سنگ نگاری و کانه شناسی میکروسکوپی (صیقلی- نازک) به ترتیب حاکی از رخداد دگرسانیهای سدیمی تا سیلیسی و پدیده جانشینی از نوع گرمابی است. تشابه الگوی نمودار عنکبوتی عناصرکمیاب خاکی، در سنگ میزبان و کانسنگ آهن نشانه ای بر همزاد و هم منشاء بودن آنها است. در سنگ میزبان بین Cl و SiO2 یک رابطه معکوس وجود دارد در صورتیکه رابطه Clبا آهن در این سنگها یک رابطه مستقیم است. براساس شواهد یاد شده، شاید بتوان این کانسار را با کانسارهای اکسیدآهن گرمابی مقایسه کرد. دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82993420120822ویژگیهای بافتی دگرشکلی دینامیک در سنگهای دگرگونی ناحیه ماسال-شاندرمن (گیلان)152894908FAفاطمه نوریدانشجوی دکتری، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرسمحمد لنکرانیدانشجوی دکتری، گروه زمین شناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهرانفریبرز مسعودیدانشیار گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتیسید محمد پورمعافیدانشیار گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20150517مجموعه دگرگونی شاندرمن در غرب استان گیلان و در پهنه ساختاری البرز غربی جای گرفته است. رخنمونهایی از این مجموعه دگرگونی در ناحیه ماسال- شاندرمن مورد مطالعه قرار گرفتهاند که شامل سنگهای دگرگونی با آثار بارزی از تأثیر فازهای مختلف دگرگونی و دگرشکلی میباشند. در آندالوزیتشیستها، اسلیتها، کالکشیستها، کربناتمیلونیتها و میکاشیستهای این مجموعه، فابریکهای دگرشکلی نظیر باندهای برشی، میکا ماهی و پورفیروکلاستهای پوششی به چشم میخورند. گسترش چنین فابریکهای ساختاری، وجود یک پهنه برشی شکلپذیر را در این ناحیه آشکار میسازد. توسعه این ریزساختارها نشاندهنده تغییرات ساختاری شکلپذیر در بازه دمایی ۵00-۳00 درجه سانتیگراد در سنگهای میلونیتی مورد مطالعه است.دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82993420120822میکروفاسیسها، محیط رسوبی و چینهنگاری سکانسی سازند تلهزنگ در برشهای کوه مانشت و چمبور (شمال و جنوبشرقی ایلام)294394918FAمیررضا موسویاستادیار گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتیلیلی بسطامیدانشجوی دکتری، گروه زمین شناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتیسیاوش ملکیکارشناس ارشد رسوب شناسی و سنگ شناسی رسوبی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20150517سازند تلهزنگ یک توالی کربناته به سن پالئوسن تا ائوسن میانى در حوضۀ زاگرس است. در این مطالعه سازند تلهزنگ در برشهای سطحی کوه مانشت و چمبور به منظور تعیین محیط رسوبی و چینهنگاری سکانسی مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعات پتروگرافیکی منجر به شناسایی 10 میکروفاسیس گردید که در 4 کمربند رخسارهای شامل پهنۀ جزرومدی، لاگون، پشته و دریای باز نهشته شدهاند. عدم وجود رسوبات توربیدایتی و رخسارههای ریفی، تبدیل تدریجی رخسارهها به هم و گسترش رسوبات پهنۀ جزرومدی نشان دهندۀ این است که محیط رسوبی دیرینۀ سازند تلهزنگ در برشهای مورد مطالعه یک رمپ کربناته از نوع تکشیب است. بر اساس مطالعات صحرایی و تغییرات عمودی رخسارهها، سطوح اصلی سکانسی و سکانسهای رسوبی تعیین گردید. سازند تلهزنگ در برش کوه مانشت از دو سکانس رسوبی درجۀ سوم و در برش چمبور از یک سکانس رسوبی درجۀ سوم تشکیل شده است. سیستم تراکتهای پیشرونده (TSTs) عمدتا شامل رخسارههای وکستونی تا پکستونی می شوند که به سمت بالا افزایش تدریجی فرامینیفرهای با پوستۀ منفذدار را نشان می دهند و فسیلهای لاگون در آنها کمتر یافت میشوند. سیستم تراکتهای تراز بالا ((HSTs از رخسارههای گرینستونی مربوط به پشته به همراه رخسارههای وکستونی تا پکستونی محیط لاگون تشکیل شدهاند و عمدتا شامل فرامینیفرهای با پوستۀ بدون منفذ میشوند.دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82993420120822مطالعه ساختاری و تحلیل کرنش نهایی سه بعدی در سنگهای کربناته دگرریخت شده، جنوب سلماس446694924FAربابه انتظاریدانشجوی دکتری، گروه زمین شناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتیسید احمد علویدانشیار گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتیمحمد رضا قاسمیاستادیار پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورJournal Article20150517سنگهای کربناته جنوب سلماس را میتوان به دو گروه واحدهای رسوبی و واحدهای مرمری دگرگون شده تقسیم کرد. در این پژوهش جهت تحلیل کرنش و تعیین دگرریختی در واحدهای مورد بررسی، علاوه بر مطالعه ساختارها در مقیاسهای ماکروسکوپی و میکروسکوپی از روش فرای نیز استفاده شد. بدین منظور از واحدهای مورد بررسی 20 نمونه جهتدار برای مطالعات ریزساختاری مورد استفاده قرارگرفت و از بین آنها 12 نمونه انتخاب شد و برای هر نمونه در سه جهت تقریبا عمود بر هم، مقطع نازک جهت دار تهیه گردید. سپس بر پایه روش فرای و با استفاده از نرمافزارهایGeofry و Fabric8، بیضی کرنش برای هر سه جهت ترسیم گردید و برای ترسیم بیضوی کرنش از برنامه زمینشناسی نوشته شده در نرمافزار Mathematica استفاده شد. مطالعه صحرایی ساختارها در این گستره نشان داد که گسلهای عادی دارای راستای چیره شمال باختر- جنوب خاور بوده، گسلهای رانده دارای راستای چیره شمال خاور- جنوب باختر و چینها از نوع چینهای باز تا ملایم هستند و محور آنها دارای راستای چیره شمال خاوری-جنوب باختری است. مطالعه میکروسکوپی نشانگر این است که دگرریختی در واحدهای کربناته رسوبی، کم بوده و واحدهای مرمری، دگرریختی شدیدی را متحمل شدهاند. میزان دگرریختی و میلونیتی شدن در این گستره از باختر به خاور افزایش یافته است. بیضوی کرنش نهایی به دست آمده از روش فرای و مقادیر k وv نشان دهنده قرارگیری نمونههای رسوبی در محدوده کرنش پهنشدگی است و نمونههای مرمری در محدوده کرنش محصورشدگی واقع شدهاند و دگرریختی از نوع تراکشش میباشد. همچنین جهت یافتگی کرنشهای اصلی حاصل از بیضویهای کرنش نشان میدهد که محور کرنش بیشینه 1e دارای روند چیره شمال خاور- جنوب باختر و تقریباً افقی بوده، محور کرنش متوسط 2e تقریباً افقی و محور کرنش کمینه 3e تقریباً عمود است. با توجه به مطالعات انجام شده به نظر میرسد که گستره مورد بررسی بیش از یک گامه دگرریختی را متحمل شده و یکی از گامههای شناسایی شده در این پژوهش گامه دگرریختی تراکشش با مؤلفه برش ناب چیره است.دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82993420120822ژئومورفوتوریسم و توان سنجی ژئومورفوسایتهای شهرستان سردشت با مقایسه روشهای کامنسکو و رینارد678194935FAمجتبی یمانیدانشیار گروه جغرافیای طبیعی (ژئومورفولوژی)، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران0000-0002-2042-7365انور مرادیدانشجوی کارشناسی ارشد هیدروژئومورفولوژی، دانشگاه تهرانمحسن برزکاردانشجوی کارشناسی ارشد هیدروژئومورفولوژی، دانشگاه تهرانموسی عباسیدانشجوی کارشناسی ارشد هیدروژئومورفولوژی، دانشگاه تهرانJournal Article20150517ژئومورفوتوریسم ازحوزههای مطالعات علوم زمین و مطالعات گردشگری است؛ که بر شناخت ژئومورفوسایتها یا چشماندازهای ویژه ژئومورفولوژی تأکید دارد. این حوزه با ترکیب نمودن میراثهای فرهنگی، تاریخی و اکولوژیکی پتانسیلهای بالایی را در راستای برنامهریزی گردشگری پایدار عرضه میکند. ارائه روشهای ارزیابی جامع در تحقق توسعه ارزشهای علمی، فرهنگی، اقتصادی و مانند آن نیز میتواند این زمینه را اهمیت بخشد. در کشور ایران به رغم وجود ژئومورفوسایتهای متنوع، در زمینه ارزیابی قابلیت این چشماندازها و جنبههای برنامهریزی آن همواره یک خلاء بزرگ در روند پایدار و نظاممند آن احساس میگردد. شهرستان سردشت به عنوان مطالعه موردی نمونه کامل یک منطقه مرطوب است که ژئوسایتهای در خور توجه و شاخصی در آن وجود داشته و به عنوان یک ناحیه مستعد به منظور توسعه پایدار گردشگری قلمداد میگردد. در این پژوهش با استفاده از مدلهای کامنسکو و رینارد سعی شده است تا بر ماهیت علمی و کاربردهای متنوع ژئومورفوسایتهای موجود در این منطقه تأکید نموده و نسبت به ارائه زیر معیارهای مختلف اقدام نماید. در این راستا با ارزیابی مدلهای مذکور بر روی سایتهای منتخب و براساس پیمایشهای میدانی، سایتهای آبشار شلماش، آبشار رزگه و چشمه تراورتن ساز گراوان بیشترین امتیاز را به خود اختصاص دادهاند و این موضوع نشان دهنده اهمیت بیشتر این سایتها نسبت به سایر سایتهاست.دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82993420120822تعیین مهم ترین شاخص های موثردر بیابان زایی بر پایه چارچوب مفهومی DPSIR و روش های تصمیم گیری چند معیاره (مطالعه موردی: میاندهی فیض آباد)829394947FAسیما صبوری راددانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت مناطق خشک و بیابانی، دانشگاه تهرانعلی اکبر نظری سامانیاستادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانعادل سپهراستادیار دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه فردوسی مشهد0000-0002-3750-4072Journal Article20150517بیابان زایی عارضه ای طبیعی است که زیستگاه های مختلف جهان را به اشکال مختلف تهدید می کند وآثار سوء این پدیده در مناطق مختلف کره زمین قابل مشاهده است. استفاده از سیستم های ارزیابی برای بررسی روند تخریب و اتخاذ راهکار مناسب جهت مقابله با این پدیده امری ضروری و حائز اهمیت است. در این میان انتخاب شاخص هایی که بتواند تصویری روشن و گویا از وضعیت بیابان زایی نشان دهد در تصمیم گیری های مربوطه نقش اساسی دارد. در این پژوهش در ابتدا شاخص های موثر در بیابان زایی بر مبنای DPSIR شناسایی و به وسیله کارشناسان مربوطه نمره دهی شدند.با کمک روش آنتروپی شانون، معیارهای مناسب برای ارزشیابی شاخص ها، وزن دهی وسپس با بکارگیری روش تصمیم گیری رتبه ای TOPSIS موثرترین شاخص های ارزیابی بیابان زایی تعیین شدند. نتایج پژوهش نشان داد که برای ارزش یابی شاخص ها معیارهایی همچون نقش بازدارندگی با وزن322/0 دارای بالاترین اهمیت و معیار سهولت پایش و ارزیابی با وزن141/0دارایکمترین اهمیت در بین سایر معیارها می باشد. در میان شاخص های رتبه بندی شده، شاخص های مدیریت اراضی کشاورزی، مدیریت چرا و بطور کلی شاخص های پاسخ Response با میانگین وزنی 56/0در چارچوب DPSIR اهمیت بالایی دارند و بنابراین در مدیریت و مقابله با بیابانی شدن در اولویت قرار دارند.دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82993420120822Assessment of land use implementation in city development plans (case study: detail plan of district 22, Tehran)ارزیابی تحقق پذیری کاربری زمین در طرح های توسعه شهری (مطالعه مورد : طرح تفصیلی منطقه 22 تهران)9411094957FAعلی محمدنژاددانشجوی دکتری رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه شهید بهشتیعلی اصغر لشگریدانشجوی دکتری رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه شهید بهشتیمنصور سلیمانیدانشجوی دکتری رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20150517Comprehensive and detail plans accepted in Iran as a controlling instrument because of rapid urbanization growth in recent years. These plans confronted with problems in action phases and didn’t implement. In recent years, urban development planning confronted with changes in theory and actions and urban planning system in Iran must considered these changes in preparing and implementing of urban plans. One of the most important recognition ways of plan success rates is evaluation. The evaluation way is quantitative. In this research, with descriptive- analytical method, evaluate success rates of detail plan in Tehran 22 district. The results have shown that four land uses of fifteen implemented and the other land uses didn’t implemented. Factors such as building infringements, lack of law enforcements, land speculations, the problem of land possessions and rapid population growth have main role in Failure to implementation. Finally, suggestion in macro and micro level presented for urban land use planning at case study.رشد سریع شهرنشینی از دهه های قبل موجب شد تا طرح های جامع و تفصیلی بصورت ابزاری کنترل توسعه شهری در کشور استفاده شود. این طرح ها به تبعیت نظریه جامع- عقلانی در عمل با مشکلات زیادی مواجه شدند و اغلب به تحقق نرسیدند. در دهه های اخیر، برنامه ریزی توسعه شهری با تحولاتی در نظریه و عمل خود مواجه شده است که لازم است نظام برنامه ریزی کشور این گونه تحولات را در تهیه و اجرای طرح های شهری لحاظ کند. یکی از مهمترین روش های میزان موفقیت طرح ها، ارزیابی آنهاست. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، به ارزیابی میزان موفقیت طرح تفصیلی منطقه 22 تهران پرداخته شد. روش ارزیابی کمی است. نتایج نشان داد که از 15 کاربری ارزیابی شده در طرح، فقط 4 کاربری بالای 50 درصد محقق شدند که عواملی چون تخلفات ساختمانی و عدم اجرای قوانین، بورس بازی زمین، مسئله مالکیت ها و رشد سریع جمعیت در عدم تحقق طرح مذکور نقش داشتند. در نهایت، راهکارهایی در سطح کلان و خرد برای برنامه ریزی کاربری زمین در منطقه مورد مطالعه ارائه شده است.