دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82994220130622نوسان سطح آب وکارایی حریم دریای خزر (خط ساحلی محدوده شهرستان بابلسر)11695036FAمحمدرضا یوسفی روشندانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم وتحقیقات تهرانپرویز کردوانیدانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهرانJournal Article20150517نوسانات سطح آب دریای خزر عامل اساسی مخاطرات ژئومورفولوژیک در منطقه ی ساحلی محسوب می شود. پیشروی ساخت و سازهای انسانی به طرف حریم دریا درطول 50 سال اخیر، تغییرات شگرفی درمنطقه ی ساحلی ایجاد نمود. تاکنون مطالعات گسترده ای بر روی تغییرات سطح آب دریای خزر و تعیین حریم دریا صورت گرفته است. در این پژوهش، هدف کارایی حریم دریای خزر و مخاطرات ژئومورفولوژیک ناشی از نوسانات سطح تراز آب دریای خزر در محدوده شهرستان بابلسر می باشد. تکنیک اصلی کار، مقایسه زمانی و مکانی تغییرات خط ساحلی سال های 1345 تا 1392و تعیین حریم دریای خزر است. ابزارهای اصلی تحقیق را عکس های هوایی سال 1345، تصاویر ماهواره ا ی سال های 1977، 1988، 2006، نرم افزارENVI ، و نقشه توپوگرافی منطقه تشکیل می دهد. علاوه بر این، کنترل این تغییرات از طریق کارمیدانی تفصیلی و ثبت موقعیت پدیده های به جای مانده از خط ساحلی گذشته و دامنه تغییرات با دستگاه GPS و ثبت میدانی شواهد از طریق عکس های میدانی و تطبیق آنها با نقشه ها و تصاویر زمین مرجع شده در نرم افزار Arc GIS به همراه ترسیم برش های عرضی در محدوده مورد مطالعه می باشد. نوسان سطح آب دریای خزر درطول 176 سال گذشته (دوره ثبت ابزاری) 75/3 متر و بالا آمدگی شدید بین سالهای 1356 تا 1374 درحدود 53/2 متر بوده است، که حدود 302 کیلومترمربع از اراضی ساحلی استان مازندران و حدود 40/1 کیلومترمربع از سواحل شهرستان بابلسر به زیرآب رفته، که نشان از عدم کارایی حریم ساحلی دریای خزر شده است. تعیین حریم ساحلی کشورهای مختلف جهان بر اساس شرایط اقلیمی و طبیعی از 50 متر تا 2000 متر در نظر گرفته شده است. عرض حریم دریای خزر 60 متر از آخرین نقطه پیشرفتگی آب درسال 1342درنظرگرفته شده است، که نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان می دهد که بالا آمدگی سطح آب دریای خزر، سبب شده که خط ساحلی بین 50 تا100 متر پیشروی کرده و عملاً قانون حریم دریای خزر و اراضی مستحدثه از نظر علمی و فنی کارایی خودش را از دست بدهد.دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82994220130622ارتباط دبی لبالبی با واحدهای ژئومورفیک در رودخانه های کوهستانی: مطالعه موردی، رودخانه لاویج در دامنه شمالی البرز مرکزی173395045FAصدرالدین متولیدانشگاه آزاد اسلامی، واحد نورمحمد مهدی حسین زادهدانشگاه شهید بهشتیرضا اسماعیلیدانشگاه مازندرانJournal Article20150517این پژوهش اشکال و واحدهای ژئومورفیک کانال را در ارتباط با دبی لبالبی در رودخانه لاویج (استان مازندران) مورد شناسایی و فرایندهای تشکیل آنها مورد بررسی قرار می دهد. رودخانه اصلی به چندین بازه همگن تقسیم گردید و برای تمامی بازهها عرض و عمق کانال لبالبی و شیب رودخانه اندازه گیری شد. در چندین سایت هم اندازه ذرات رسوبی اندازهگیری گردید. سپس ارتباط بین ابعاد کانال لبالبی، مساحت بالادست زهکشی، اندازه ذرات، شیب کانال، تنش برشی و قدرت رود مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بررسیها نشان داد که در رودخانه لاویج، عرض کانال لبالبی در چالاب-خیزآب نسبت به واحدهای ژئومورفیک دیگر بزرگتر میباشد. همچنین تغییرات عرض کانال در مورفولوژیهای آبرفتی (چالاب-خیزآب و سکو-چالاب) عمدتا تابع شرایط رسوبات درشت و تنگ شدگی عرض کانال می باشد. عامل تعیین کننده دیگر تغییرات عرض در جهت پایین دست، مساحت زهکشی میباشد و اندازه ذرات و تغییر شیب محلی تاثیر کمی در عرض کانال داشته است. در امتداد رودخانه لاویج، سایت های پرشیب تالوک با اندازه ذرات درشت محلی همراه است، در بازه های سکو-چالاب به دلیل اندازه درشت ذرات، هرز انرژی زیاد بوده و در نتیجه فرسایش قائم بستر محدود می شود. علاوه بر این، به نظر می رسد پاسخ فوری به شیب های محلی بالا، ناشی از درشت شدگی بار بستر میباشد. افزایش مساحت زهکشی قدرت جریان را تحت تاثیر قرار داده و قدرت جریان نیز بر روی عرض کانال تاثیر گذاشته است. همچنین بین قطر ذرات رسوبی و قدرت کل جریان همبستگی خوبی مشاهده نشد که این ممکن است ناشی از دینامیک سطح بستر به عنوان یک پاسخ به مصرف محلی جریان انرژی جنبشی باشد. در واقع در بستر رودخانه لاویج به دلیل در دسترس بودن قلوه سنگ و تخته سنگها برش عمودی محدود شده است و قدرت جریان نیز ممکن است عمدتا برای فرسایش کرانه و تعدیل عرض کانال صرف شود. نتایج گویای رابطه جالب بین تنش برشی در وضعیت لبالبی و تنش برشی بحرانی برای قطر D50 رسوبات می باشد. این یافتهها بیان میکند که شرایط شکل دهنده (دبی لبالبی)، تنش برشی مناسب برای حرکت D50 رسوبات سطحی یا قطرهای ریزتر را در امتداد کانال ایجاد می کنددانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82994220130622تاثیر نفت بر حضور نظامی امریکا در خلیج فارس345295058FAحمیدرضا محمدیدانشگاه شهید بهشتیایمان میکامهدانشگاه شهید بهشتیJournal Article20150517اهمیت حیاتی انرژی در رشد و شکوفایی اقتصاد ملی و بین المللی باعث شده تا نفت به عنوان یکی از عناصر اصلی سیاست جهانی مورد توجه قدرتهای بزرگ قرار گیرد. پس از جنگ جهانی اول نفت از نقطه نظر اقتصادی و سیاسی اهمیت ویژه ای در سیاست جهانی پیدا کرده است. به گونه ای که پس از آن هر یک از قدرتهای جهانی به نوبه خود برای تصاحب این منبع بسیار مهم به عملیات نظامی در مناطق نفت خیز پرداخته اند. تفکرات نظامی-استراتژیک ایالات متحده در بعد از جنگ جهانی دوم دچار تحولات بنیادی شد. به گونه ای که آمریکا برای تسلط بر مناطق دارای نفت به کنترل و حضور نظامی در این مناطق پرداخت. در این میان موقعیت ویژه خلیج فارس از نظر دارا بودن ذخایر غنی نفت و گاز توجه جهان را به شدت به این منطقه معطوف داشته است. آمار و ارقام حاکی از این است، که بخش قابل توجهی از ذخایر نفت و گاز دنیا در منطقه خلیج فارس قرار دارد. به عبارت دیگر (حدود دو سوم ذخایر نفت دنیا و یک چهارم از ذخایر گاز جهان ). با توجه به میزان ذخایر عظیم نفتی که بیش از 60 درصد منابع نفتی جهان را تشکیل می دهد، می توان به اهمیت و جایگاه خلیج فارس برای قدرتهای بزرگ پی برد. همزمان با رشد سریع اقتصادی آمریکا عطش شرکتهای این کشور برای حضور در بازارهای نفتی خلیج فارس بیشتر شد. جنگ جهانی دوم این موقعیت را برای آمریکا فراهم ساخت، که با حضور خود در خلیج فارس بر منابع انرژی این منطقه تسلط داشته باشد. در این مقاله به طرح دکترین ترومن، نیکسون، کارتر و ریگان پرداخته شده است، که هر کدام از این دکترین ها با اولویت قرار دادن منابع انرژی خواهان حضور مستقیم نظامی در خلیج فارس برای کنترل منابع نفتی این منطقه بوده اند. چنین به نظر می رسد، که عدم وابستگی ایالات متحده به نفت خلیج فارس بیش از هر زمان دیگر بعید می باشد و تضمین امنیت انرژی آمریکا کاری بس دشوار است. برخی از اقتصاددانان بر این باورند، که بازار جهانی نفت حتی اگر وابستگی به نفت خلیج فارس را هم بتوان کاهش داد، مصرف کنندگان آمریکایی از عواقب و آثار تکان های شدید قیمت های نفت که منشأ آن در خاورمیانه است، مصون نخواهند بود.دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82994220130622ارزیابی پویایی گسل شکرآب (شمال بیرجند) بر مبنای شاخص های ریخت زمین ساختی536595069FAمهدی یوسفیدانشگاه پیام نور یاسوجمحمد مهدی خطیبدانشگاه بیرجندابراهیم غلامیدانشگاه بیرجندسید مرتضی موسویدانشگاه بیرجندJournal Article20150517گسل شکرآب دارای روند باختری - خاوری باشیب 60 درجه شمالی و در فاصله 4 کیلومتری از شمال شهر بیرجند قرار دارد. محاسبه چهار شاخص ریخت زمین ساختی شامل شاخص طول - گرادیان رودخانه(SL)، نسبت عرض دره به ارتفاع دره (Vf) در آبراهه ها، هیپسومتری نسبت ارتفاع (Er) و سینوسیته پیشانی کوهستان(Smf) ، مقادیر بالایی را برای SL (404 تا 1020) و Er (0.47تا0.81) و مقادیر پایینی را برای Vf (22/0 تا 14/1) و Smf (03/1 تا 72/1) نشان می دهند که دلالت برجنبایی پهنه شکرآب بویژه در دو بخش شرقی و غربی آن دارند. از این رو می توان رده 1 پویایی نوزمین ساختی را برای منطقه در نظر گرفت. همچنین شواهد نوزمین ساختی ازجمله برش در رسوبات کواترنری ، جابجایی متناوب چپگرد آبراهه ها، وجود کج شدگی در رسوبات کواترنری ، گسترش مخروطه افکنه های جوانتر((Qf1 که در راس پیشانی کوهستان تشکیل شده اند، وجود سه نسل از تراس های رودخانه ای بریده شده و همچنین وجود پرتگا های گسلی، حاکی ازفعالیت در طی کواترنر می باشنددانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82994220130622رسم نقشه شکستگیهای ساختاری منطقه تکنار)ایران مرکزی( با استفاده از روشهای دورسنجی667595078FAعرفان حاجیدانشگاه گلستانماهیار سلطانیمرکز فناوری اطلاعات و ارتباطات پیشرفته، دانشگاه صنعتی شریفبهنام رحیمیدانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20150517برای تهیه نقشه شکستگیهای ساختاری منطقه تکنار، از ٦ تکنیک مختلف سنجش از دور جهت بارزسازی گسلها و شکستگیهای موجود در منطقه کمک گرفته شد. نرم افزار مورد استفاده برای این تکنیکها ER-Mapper 7.01 بود: ابتدا Scene شماره 35-160 از تصاویر LANDSAT ETM+ (که زون تکنار در جنوب آن قرار گرفته) انتخاب و برای وضوح بیشتر به کمک تکنیک FFTنویزها و سیگنالهای اضافی آن حذف گردید. سپس جهت مشاهده بهتر قطع شدگیهای ناگهانی لیتولوژی ناشی از گسلش، از تکنیک RGB و رابطه OIF کمک گرفته شد. به تصویر حاصل به جهت داشتن توان تفکیک مکانی بالاتر، تصویرPanchromatic سنجنده IRS تلفیق گردید. تکنیک بعدی، فیلترگذاری تصویر با استفاده از فیلترهای جهتی Sunangle برای رویت بهتر خطوط اثر شکستگیها بود. در مرحله چهارم از مولفه PC1 تکنیک PCA برای بارزسازی لبههای تیز شکستگیها کمک گرفته شد. در مرحله بعد، تصویر DEM منطقه با استفاده از تکنیک Sunshading مورد تابش مجازی نور قرار گرفت تا سایههای ایجاد شده برای شناسایی درهها و برآمدگیهای خطی گسلها مورد استفاده قرار گیرد. تکنیک نهایی استفاده از Band Ratio بوده که عوارض طبیعی مرتبط با گسلش یکبار جداگانه روی تصاویر Grayscale و یکبار به صورت ترکیب RGB در تصویر رنگی بارزسازی شده و مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت با استفاده از تصاویر حاصل از تکنیکهای مذکور نقشه شکستگیهای ساختاری منطقه تکنار ترسیم گردید. نقشه حاصله برای راستیآزمایی، با گسلهای برداشتشده طی عملیات صحرایی مقایسه گردید و تطابق خوبی را با آن نشان داد که اعتبار تکنیکهای بکار رفته در دورسنجی را نشان میدهددانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82994220130622بررسی ریز رخسارهها، فرایندهای دیاژنتیکی و محیط رسوبی سازند آسماری در یال جنوبی تاقدیس ریگ769495090FAامید کاکممدانشگاه شهید بهشتیمحمدحسین آدابیدانشگاه شهید بهشتیعباس صادقیدانشگاه شهید بهشتیعباسعلی نیک اندیششرکت ملی نفت مناطق مرکزی ایرانJournal Article20150517این مطالعه با هدف تعیین ریزرخسارهها، محیط رسوبی، فرایندهای دیاژنتیکی و ارئه یک مدل رسوبی بر روی نهشتههای سازند آسماری به سن الیگو- میوسن در برش سطحی تاقدیس ریگ واقع در میدان نفتی کوه ریگ صورت گرفته است. در این منطقه سازند آسماری با 364 متر ضخامت به صورت یک توالی از سنگهای کربناته نازک، متوسط و ضخیم لایه تا تودهای بیرون زدگی پیدا کرده است. براساس بافتهای رسوبی، مطالعات پتروگرافی و فونای موجود، 12میکروفاسیس مختلف کربناته شناسایی شده است. این میکروفاسیسهای کربناته در چهار زیر محیط پهنه جزر و مدی، لاگون، سدی/ شول و زیرمحیط دریای باز تشکیل شده است. نبود نهشتههای توربیدایتی، کمربند ریفی و تغییر تدریجی رخسارهها نشان میدهد که سازند آسماری در یک محیط رمپ کربناته تک شیب (هموکلینال) نهشته شده است. در برش مورد نظر با حرکت از قاعده سازند به سمت بالا شاهد چندین پیشروی و پسروی عمده در طول این توالی هستیم. به طور کلی سازند آسماری در این برش از رخسارههای مربوط به آبهای عمیق شروع شده و باحرکت به سمت رأس سازند به رخسارههای مربوط به آبهای کم عمق ختم میشود.نهشتههای سازند آسماری در برش مورد مطالعهعمدتاً در محیط رسوبی رمپ داخلی نهشته شده است. فرایندهای اصلی دیاژنتیکی شناسایی شده شامل سیمانیشدن، میکرایتیشدن، انحلال، فشردگی و جانشینی میباشنددانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82994220130622بایوستراتیگرافی سازند تیرگان در برش چینه شناسی مسی نو، غرب کپه داغ9510895104FAفاطمه عباسیدانشگاه شهید بهشتیعباس صادقیدانشگاه شهید بهشتیمحبوبه حسینی برزیدانشگاه شهید بهشتیمسعود موسویانشرکت ملی نفت ایرانJournal Article20150517به منظور مطالعات بایوستراتیگرافی سازند تیرگان در غرب حوضه کپه داغ یک برش چینه شناسی سطح الارضی در کوه مسی نو انتخاب و تعداد 261 نمونه برداشت گردید. ضخامت سازند تیرگان در این برش 842 متر و لیتولوژی عمده آن شامل سنگ آهک های خاکستری متوسط تا ضخیم و بسیار ضخیم لایه است. مرز زیرین و بالایی سازند تیرگان به ترتیب با سازند های زرد و سرچشمه هم شیب است.در مطالعات زیست چینه ای سازند تیرگان در برش مورد مطالعه ضمن تشخیص 25 گونه متعلق به 14 جنس از فرامینیفرها و 10 گونه متعلق به 9 جنس از جلبک ها، دو زون زیستی زیر شناسایی و معرفی گردید. Palorbitolina lenticularis Taxon Range ZoneKopetdagaria sphaerica - Montiella elitzae assemblage zone بر اساس زون های زیستی فوق سن سازند تیرگان در برش مورد مطالعه، بارمین پیشین – آپسین پیشین تعیین گردید.