دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82999220181023The influence of Jahani salt diapir on adjacent water resources, Firozabad, Fars Provinceتأثیر گنبد نمکی جهانی بر کیفیت منابع آبی مجاور، فیروزآباد فارس1149664110.29252/esrj.9.2.1FAمهدی زارعیدانشیار گروه هیدروژئولوژی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شیرازراضیه مهدیزادهدانشجوی دکتری هیدروژئولوژی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شیرازJournal Article20151014Jahani salt diapir is located in the south of Fars province, a hot and dry region. The salt rock of the diapir which belongs to the Hormuz Formation (Precambrian–Middle Cambrian) has significant outcrops in the northern and eastern margins of the diapir. Geologically, the Jahani diapir is an active diapir and dissected to two high and low morphological sections which is the consequence of two-phase salt extrusion. <br />Geomorphological features of the Jahani salt diapir have been studied and the impact of the Jahani diapir on the adjacent water resources, including Firouzabad River and surrounding aquifers, has been investigated. The results indicate that the diapir substantially degrades water quality of the Firozabad River from 700 µS/cm to 13000 µS/cm. In addition, the diapir has influence on water quality of the Azadegan alluvial aquifer and the western karstic aquifer.گنبد نمکی جهانی، یکی از 122 رخنمون گنبدهای نمکی جنوب ایران، در منطقه جنوب استان فارس با آب و هوای گرم و خشک واقع شده است. سنگ نمک این گنبد نمکی متعلق به سازند هرمز با سن پرکامبرین-کامبرین میانی میباشد که در بخشهای شمالی و خاوری گنبد رخنمون بارزی دارد. گنبد نمکی جهانی از نظر زمینشناسی یک گنبد نمکی فعال است و شامل دو بخش مرتفع و پست که نتیجه خروج نمک در دو مرحله میباشد. در این تحقیق تأثیر گنبد نمکی جهانی بر کیفیت منابع آبی مجاور با استفاده از روشهای زمینشناسی و هیدروژئولوژیک مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که این گنبد در تخریب کیفیت آب رودخانه فیروزآباد تاثیر قابل توجهی دارد به طوری که هدایت هیدرولیکی رودخانه که قبل از تماس 700 میکروزیمنس بر سانتیمتر است در ایستگاه پایین دست به 13000 میکروزیمنس بر سانتیمتر افزایش مییابد. همچنین آبرفت دشت آزادگان در جنوب و آبخوان آهک سروک در تاقدیس مجاور گنبد نمکی نیز تحتتاثیر شورابههای گنبد نمکی جهانی قرار گرفتهاند.دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82999220181023واکاوی ریزساختار در برآورد شرایط دگرریختی گرانیتوئید بیبی مریم، شمال پهنهی جوش خوردهی سیستان، خاور ایرانواکاوی ریزساختار در برآورد شرایط دگرریختی گرانیتوئید بیبی مریم، شمال پهنهی جوش خوردهی سیستان، خاور ایران15289667010.29252/esrj.9.2.15FAزینب اعتمادخواهدکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجندمحمد مهدی خطیباستاد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجند1111-2222-3333-4444محمد حسین زرین کوباستاد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجندJournal Article20180707گرانیتوئید بیبی مریم با روند کلی شمال باختر- جنوب خاور به درون مجموعهی افیولیتی نهبندان، در شمال پهنهی جوش خورده سیستان نفوذ کرده است. این توده با جنبش همزمان با زمینساخت در خلال جایگیری و سردشدگی، ثبت کنندهی رویدادهای زمینشناختی هر چند کوتاه مدت مرتبط با دگرریختی پوسته است. گسترش ریزساختارهای حالت ماگمایی تا حالت جامد دما پایین در این توده، گویای فرگشت ریزساختاری با کاهش محتوای مذاب در هنگام تبلور است. وجود شواهد آشکار از دگرریختی در حضور مذاب و ریزساختهای حالت جامد دمای بالا روشنگر گسترش فابریکها در هنگام و یا اندکی پس از تبلور کامل ماگما است. با ادامهی دگرریختی، فابریک-های دما پایین همچون چرخش در دانههای دوباره تبلور یافتهی کوارتز، سوگیری خرد دانههای کوارتز و ریزگسلها در فلدسپار گسترش یافتهاند. تراژکتوری برگوارگیها در سراسر توده نمایانگر راستای عمومی شمال باختر- جنوب خاور است. وجود ریزساختهای همزمان ماگمایی و سازگاری فابریکهای صفحهای حالت جامد مزوسکوپی با راستای عمومی ساختارهای اصلی، گویای پیوستگی زمانی گسترش فابریکها با دگرریختی در این بخش از پهنهی سیستان است.گرانیتوئید بیبی مریم با روند کلی شمال باختر- جنوب خاور به درون مجموعهی افیولیتی نهبندان، در شمال پهنهی جوش خورده سیستان نفوذ کرده است. این توده با جنبش همزمان با زمینساخت در خلال جایگیری و سردشدگی، ثبت کنندهی رویدادهای زمینشناختی هر چند کوتاه مدت مرتبط با دگرریختی پوسته است. گسترش ریزساختارهای حالت ماگمایی تا حالت جامد دما پایین در این توده، گویای فرگشت ریزساختاری با کاهش محتوای مذاب در هنگام تبلور است. وجود شواهد آشکار از دگرریختی در حضور مذاب و ریزساختهای حالت جامد دمای بالا روشنگر گسترش فابریکها در هنگام و یا اندکی پس از تبلور کامل ماگما است. با ادامهی دگرریختی، فابریکهای دما پایین همچون چرخش در دانههای دوباره تبلور یافتهی کوارتز، سوگیری خرد دانههای کوارتز و ریزگسلها در فلدسپار گسترش یافتهاند. تراژکتوری برگوارگیها در سراسر توده نمایانگر راستای عمومی شمال باختر- جنوب خاور است. وجود ریزساختهای همزمان ماگمایی و سازگاری فابریکهای صفحهای حالت جامد مزوسکوپی با راستای عمومی ساختارهای اصلی، گویای پیوستگی زمانی گسترش فابریکها با دگرریختی در این بخش از پهنهی سیستان است.دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82999220181023Biostratigraphical study of vertebrate and Crustacean bearing horizons of Pabdeh Formation (Kuhrang area, Shahr-e-Kurd) Zagros basin, Southwest Iranمطالعه افقهای مهرهداران و سخت پوستان سازند پابده در ناحیه کوهرنگ شهرکرد، حوضه زاگرس، جنوب غرب ایران29529669210.29252/esrj.9.2.29FAمهدی یزدیاستاد گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه اصفهان، اصفهانعلی بهرامیدانشیار گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه اصفهان، اصفهانحسین وزیری مقدماستاد گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه اصفهان، اصفهانفرانسیسکو وگااستاد گروه زمینشناسی، دانشگاه ملی یونام، مکزیکوسیتی، مکزیکJournal Article20170404Systematic investigation of vertebrate bearing horizons of Pabdeh Formation in Kuhrang area (Pole-Naal-Eshkanan, Kuhanak, Omid-Abad and Qanbar-Sini) leading to indentification of 8 families of Teleostis which includes: Fistularidae, Photichthyidae, Gempylidae, Myctophidae, Sternoptychidae, Gonostomatide, Clupeidae and Acanthuridae. Future to the fishes assemblages within the studied fauna 3 species of shrimp fossils were discriminated (Eopabdehus babaheydariensis, Eogordonella iranianiensis, Parsacus eocenicus). Based on the collected benthic and planctonic forminifers from the acid washing residues the Middle Eocene age can be assigned to the studied intervals.بررسی افقهای مهرهداران سازند پابده در برشهای پل نعل اشکنان، کوهانک، قنبر سینی و امیدآباد (منطقه کوهرنگ) منجر به شناسایی 8 خانواده از ماهیهای استخوانی Sternoptychidae, Gonostomatide, Fistularidae, Photichthyidae, Gempylidae, Myctophidae, Clupeidae, Acanthuridae, و 3 گونه از میگوهای فسیل Eopabdehus babaheydariensis, Eogordonella iranianiensis, Parsacus eocenicus گردید. همچنین براساس فرامینیفر های ایزوله شناسایی شده از بالای افقهای ماهی دار در برشهای کوهانک و پل نعل اشکنان سن افقهای مورد مطالعه ائوسن میانی تعیین گردید.دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82999220181023Diagenetic Processes and Elemental Geochemistry of the Ruteh Formation at Khur, Sangsar (South Flank of Central Alborz) and Makaroud (North Flank of Central Alborz) Sectionsفرآیندهای دیاژنتیکی و ژئوشیمی عنصری سازند روته در برشهای خور، سنگسر (دامنهی جنوبی البرز مرکزی) و مکارود (دامنهی شمالی البرز مرکزی)53749669710.29252/esrj.9.2.53FAلیلی بسطامیدانشجوی دکتری، گروه زمینشناسی، دانشگاه شهید بهشتیمیررضا موسویاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتیمحبوبه حسینی برزیدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20161030Diagenetic Processes and Elemental Geochemistry of the Ruteh Formation at Khur, Sangsar (South Flank of Central Alborz) and Makaroud (North Flank of Central Alborz) Sectionsدر این تحقیق سازند روته با سن پرمین میانی بهمنظور بررسی فرآیندهای دیاژنتیکی مؤثر و کانیشناسی اولیه در برشهای خور (با ضخامت 212 متر) و سنگسر (با ضخامت 106 متر) واقع در دامنهی جنوبی البرز مرکزی و برش مکارود (با ضخامت 222 متر) واقع در دامنهی شمالی البرز مرکزی مورد مطالعات پتروگرافی (385 مقطع نازک) و ژئوشیمیایی (60 نمونه) قرار گرفته است. طی مطالعات پتروگرافی با استفاده از میکروسکوپ پلاریزان و کاتدولومینسانس شواهد مربوط به محیطهای دیاژنتیکی دریایی، متائوریکی و تدفینی در سازند روته شناسایی شده است. سیمانیشدن، سیلیسیشدن، دولومیتیشدن، تبلور مجدد و انحلال مهمترین فرآیندهای مؤثر در سازند روته میباشند. تغییرات عناصر فرعی آهکهای سازند روته و مقایسهی آنها با نتایج ارائه شده توسط دیگر محققین نشاندهندهی کانیشناسی اولیهی آراگونیتی است. تغییرات 1000*Sr/Ca (wt) در برابر Mn حاکی از یک سیستم دیاژنتیکی باز در هر سه برش مطالعه شده است. براساس شواهد پتروگرافی و ژئوشیمیایی تأثیر دگرسانی در برش سنگسر کمتر از برشهای خور و مکارود بوده است.دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82999220181023Depositional model, diagenesis and geochemistry of the Sefid- Kuh Formation (Late Scythian) in Aghe darband Tectonic Window, NE. of Iranمدل رسوبی، دیاژنز و ژئوشیمی سازند سفیدکوه (اسکیتین پسین) واقع در پنجره تکتونیکی آقدربند، شمال شرق ایران75969670310.29252/esrj.9.2.75FAمحسن لیاقتکارشناسیارشد رسوبشناسی و سنگشناسی رسوبی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتیمحمدحسین آدابیاستاد، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20160209Shallow marine carbonate sedimentation prevailed during the Early Triassic in the north-east of Iran (Sefid Kuh Formation; Agh Darband tectonic window). This formation with the age of Late Schythian overlies conformably the Qara Gheithan Formation and is unconformably covered by the Nazarkardeh Formation in the type section. To evaluate the depositional model, original carbonate mineralogy and diagenetic processes in Kale Faqir (250m), Kale Angur (90m), Kale Ghalk (70m) and Kale Anabeh (30m), the Sefid Kuh Formation was investigated by petrographic and geochemical analyses. Based on sequence stratigraphy in this formation, four 3rd sequence in Kale Faqir detected. Three sequence in Kale Angur, two sequence in Kale Ghalk and one sequence in Kale Anabeh detected. Petrographic studies led to the recognition of 12 microfacies that were deposited in four facies belts: tidal flat, lagoon, and shoal in inner ramp and shallow open marine in mid to outer ramp environment. Of these microfacies, eight belong to inner ramp, one belong to mid ramp and three are located in the outer ramp setting. The wide distribution of tidal flat sediments along with the oolitic shoal facies and lack of a large shoal reef and calciturbidite indicate a homoclinal-ramp system. Mud mounds are one of the most sedimentary structure in the shallow-marine carbonates of the Sefid Kuh Formation and contained biotubation, worm tube and ostacod debries. Abundant aragonite skeletal and non-skeletal components, aragonite cements, oomold and presence of dolomites in Sefid-Kuh carbonates indicate original aragonite mineralogy. Cementation, dolomitization, dedolomitization, micritization, bioturbation, hematitization, compaction, dissolution, vein filling, phosphatitization, pyritization and stylolitization are diagenetic processes in the Sefid Kuh Formation, occurring in marine to meteoric and burial diagenetic environments. Cementation and dolomitization are the main diagenetic processes that affected the original texture. Values of major (Ca and Mg) and minor (Sr, Na, Fe and Mn) elements (such as high Sr value) shoes that the Sefid Kuh carbonates were deposited in a shallow warm-water subtropical environment and aragonite was the original carbonate mineralogy. Variations of Sr/Ca suggest that diagenetic alteration must have occurred in an open diagenetic system, with high water/rock interaction which dolomitization, dissolution and cementation support this conclusion.رسوبگذاری کربناتهای کمعمق در خلال تریاس پیشین در شمال شرق ایران (سازند سفیدکوه: در پنجره آقدربند) شاخص است. این سازند به سن اسکیتین پسین در برش نمونه با ناپیوستگی بر روی سازند قرهقیطان واقع شده و به طور ناپیوسته نیز در راس با سازند نظرکرده پوشیده میشود. این سازند به منظور ارزیابی مدل رسوبی، کانیشناسی اولیه کربناته و فرآیندهای دیاژنزی در برشهای کال فقیر (215 متر)، کال انگور (75 متر)، کال غالک (70 متر) و کال عنابه (30 متر) با استفاده از مطالعات پتروگرافی و آنالیزهای ژئوشیمیایی مورد بررسی قرار گرفت. مطالعات پتروگرافی منجر به تشخیص 12 ریزرخساره که در چهار کمربند رخسارهای: جزرومدی، لاگون و سد واقع در رمپ داخلی و ریزرخسارههای دریای باز مربوط به رمپ میانی و خارجی، شد. فراوانی رسوبات جزرومدی همراه با رخساره ااییدی سدی و نبود سد بزرگ ریفی و رسوبات توربیداتی (calciturbidite) حاکی از رسوبگذاری این سازند در یک سیستم رمپ همشیب کربناته میباشد. فراوانی اجزاء اسکلتی و غیر اسکلتی از جنس آراگونیت همراه با سیمان آراگونیتی، اایید قالبی (oomold) و حضور دولومیت همراه با مقدار بالای عنصر استرانسیوم (Sr) اشاره به کانیشناسی اولیه آراگونیت در کربناتهای سازند سفیدکوه در زمان تشکیل دارد. فرآیندهای دیاژنزی در این سازند شامل: سیمانی شدن، دولومیتی شدن، ددولومیتی شدن، میکریتی شدن، آشفتگی زیستی، هماتیتی شدن، فشردگی، انحلال، پرشدگی رگه، فسفاتی شدن، پیریتی شدن و استیلولیتی شدن میباشند. مهمترین فرآیند دیاژنزی در این سازند سیمانی شدن و دولومیتی شدن بوده که نهشتههای سازند سفیدکوه را تحتتاثیر قرار دادهاند. مقادیر عناصر اصلی (Ca و Mg) و عناصر فرعی (Sr,Na Fe و Mn) (همچون مقادیر بالای Sr) نشان از رسوبگذاری سازند سفیدکوه در محیط نیمهحارهای کمعمق بوده و آراگونیت مینرالوژی اولیه بوده است. تغییرات Sr/Ca حاکی از رخداد دگرسانی دیاژنز در سیستم بسته تا کاملا باز، با واکنش بالای آب/سنگ است که دولومیتی شدن، انحلال و سیمانی شدن در مطالعات پتروگرافی موید آن است. دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82999220181023Marl units classified of Zanjan province based on physiochemical characteristics with using of Factor Analysisبررسی مهمترین خصوصیات فیزیکوشیمیایی موثر در طبقهبندی واحدهای مارنی استان زنجان با استفاده از تحلیل عاملی971139671210.29252/esrj.9.2.97FAپرویز عبدی نژاداستادیار پژوهشی، بخش تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان زنجان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، زنجانسادات فیض نیااستاد، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانحمیدرضا پیرواندانشیار پژوهشی پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، زنجان0000-0002-1335-1219فرج اله فیاضیدانشیار، دانشکده علوم زمین، دانشگاه خوارزمیامیر علی طباخ شعبانیاستادیار، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی کشورJournal Article20161207Marly units cover about 4438 square kilometers, i. e. 20 per cent, of Zanjan province territory. In this article, the volume of runoff within marly units in Zanjan province was studied using a rain simulator. In this regard, by overlying slope, climate, and marly units of geological formation maps, a number of 18 homogeneous units were distinguished using ArcGis 9.3 software.In the field, 120 samples were depth of 30-0 cm. Physicochemical data obtained from the analysis using SPSS statistical program was used for analysis.Based on a factor analysis of all variables defined physicochemical marl units can be summarized in three factors.Where the first factor is related to the physical properties, soil texture marl units. Variables can be dissolved potassium and sodium, and potassium solution as a reagent and is the second major variable is the main variable. Organic matter (OC) and the Plastic limits(Pl) as the main variables can be selected in the third and particular organic matter. The parameters of soil texture, organic matter content and soluble potassium and sodium are important variables too Plastic limits according to the highest correlation with the selected study area. It is obvious that each of these factors somehow separate and distinct physiochemical characteristics and marl units are effective in Zanjan province.واحدهای مارنی در حدود 4438 کیلومترمربع از سطح استان زنجان معادل 20 درصد را تشکیل میدهند. هدف از این مطالعه بررسی مهمترین خصوصیات فیزیکوشیمیایی موثر در طبقهبندی واحدهای مارنی استان زنجان با استفاده از تحلیل عاملی است. برای این منظور با گروهبندی و تلفیق نقشههای شیب، اقلیم و واحدهای مارنی سازندهای زمینشناسی 18 واحد کاری تعریف شد. 120 نمونه از مواد مارنی از عمق 30-0 سانتیمتری برداشت شد و ویژگیهای فیزیکوشیمیایی اندازهگیری گردید. بر اساس روش تحلیل عاملی متغیرهای فیزیکوشیمیایی برای واحدهای مارنی در سه عامل خلاصه شد. بهطوریکه عامل اول مربوط به خصوصیات فیزیکی و بهویژه بافت خاک واحدهای مارنی میباشد. متغیرهای پتاسیم و سدیم محلول میتواند بهعنوان معرف و متغیر اصلی عامل دوم باشد و پتاسیم محلول متغیر اصلی این عامل است. درصد مواد آلی (OC) و حد خمیری میتوانند بهعنوان متغیر اصلی عامل سوم انتخاب شود. بنابراین متغیرهای بافت خاک، پتاسیم و سدیم محلول و درصد مواد آلی و حد خمیری مهمترین متغیرهایی هستند که با توجه به بیشترین ضریب همبستگی با عاملها در منطقهی مورد مطالعه انتخاب شدند. بدیهی است که هر یک از عاملهای فوق به نحوی در خصوصیات فیزیکوشیمیایی و تفکیک و متمایز کردن واحدهای مارنی استان زنجان موثر میباشند.دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82999220181023Trend analysis of maximum wind speeds of Sistan 120 days wind using Mann-Kendall and Sens Estimators slope testsتحلیل روند تغییرات بیشینه سرعت بادهای 120 روزه سیستان با آزمونهای من-کندال و شیب تخمین سن1141289664510.29252/esrj.9.2.114FAاسمعیل پودینهدانشجوی دکتری اقلیمشناسی، دانشگاه محقق اردبیلیبرومند صلاحیاستاد، گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی0000-0003-4826-6185محمود خسرویدانشیار، گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه سیستان و بلوچستانمحسن حمیدیان پوراستادیار، گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه سیستان و بلوچستانJournal Article20161024The aim of this article is the examination of trend of wind speed changes in Zabol synoptic station by using of nonparametric ways. Mann-kendall and Sens Estimators slope two tests which are the commonest nonparametric ways used for trend analysis in month scale. These two upper tests on date month speed wind and maximum wind and maximum win frequency in mention station during 1963-2014 the period applied. The results showed that two ways in all months. In%95 confidence level were nearly in the same. Besides Mann-Kendall test has not shown special trend while in the ways of Sens Estimators slope has shown special trend. the results of study has shown non-trend in maximum wind speed in Sens Estimators slope in%95 confidence level and%99. While in Mann-Kendall test during August confidence level was different. The results of speed changes in Zabol synoptic station during 1963-2014 which the 120 days winds increased were increasingly and positive which this increase in the wind maximum speed were sensible than average wind speed. The results of this study shows that there is significance increasingly trend in both average quantity speed wind and maximum wind.هدف از انجام این تحقیق بررسی روند تغییرات سرعت باد در ایستگاه سینوپتیک زابل با استفاده از روشهای ناپارامتری است. دو آزمون من-کندال و شیب تخمین سن جهت تحلیل روند دادههای سرعت متوسط ماهانه باد و باد بیشینه و فراوانی باد بیشینه در مقیاس ماهانهی ایستگاه زابل با دوره مطالعاتی 1963-2014 استفاده گردید. نتایج حاصل از بهکارگیری دو روش در کلیه ماهها در سطح اطمینان 99% با یکدیگر مطابقت داشتند اما در سطح اطمینان 95%، آماره آزمون من-کندال روند خاصی را نشان نمیداد در حالی که روش شیب تخمین سنچنین روندی را تأیید میکرد. در بررسی نتایج فراوانی باد بیشینه روش شیب تخمین سن در سطوح اطمینان 95% و 99% هیچگونه روندی را نشان نداد ولی نتایج آماره من-کندال برای ماه اوت در سطح اطمینان 95% وجود روند را در این ماه تأیید نمود. بررسی نتایج تغییرات کمیت سرعت متوسط و بیشینه باد در ایستگاه سینوپتیک زابل نشان داد که سرعت متوسط و بیشینه این ایستگاه طی دوره مطالعاتی مذکور 1963-2014 در دوره گرم سال که مصادف با دوره استیلای بادهای 120 روزه است دارای روند مثبت و افزایشی بوده است که این روند افزایشی در سرعت بیشینه بادها محسوستر از متوسط سرعت بادها است. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشاندهنده وجود روند افزایشی معنیدار توسط هر دو آزمون بهکار گرفته شده در کمیت سرعت متوسط و بیشینه باد است.دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82999220181023Cultural Geomorphology: The Role of Karst Geosites in Beliefs and Folklore "Examples of Zanjan Province"ژئومورفولوژی فرهنگی: نقش ژئوسایتهای کارستی در باورها و فولکلور (مطالعه موردی، استان زنجان)1291449665510.29252/esrj.9.2.129FAرضا خوش رفتاراستادیار گروه جغرافیا، دانشگاه زنجان0000-0003-3924-5649Journal Article20180106Geology and geomorphologic sites (geosites) have been more attentive to humans for reasons such as exoticism, the magnitude and diversity of colors. Throughout human history, these sites have formed part of the culture of people in different societies. In cultural geomorphology, the relationship between some cultural parts of a territory with geomorphic backgrounds is examined. In addition, some of these geosites may be important because they are part of the folklore and beliefs of the people. In this research, based on field and analytical studies, a number of karst geosites in Zanjan province during a 10-year period were investigated. The study of folklore about the formation of landforms such as And-Abad gorge, Egdaha too Spring and Kharmaneh-sar Cave illustrates the role of karst landforms in people's livelihoods and beliefs. These stories also indicate water scarcity, which is one of the geographic and climatic characteristics of the area.میتوان گفت در همه فرهنگها، داستانهای فولکلور بیانگر میزان آگاهی مردم از نیروهای طبیعت و همچنین ارتباط بین انسان و طبیعت است. سایتهای زمینشناسی و ژئومورفولوژیکی، به دلایلی مانند عجیب و غریب بودن، عظمت و رنگهای متنوع، بیشتر مورد توجه انسانها بوده و بخشی از فرهنگ مردم را طی قرون متمادی تشکیل دادهاند. در ژئومورفولوژی فرهنگی، ارتباط بین بعضی از بخشهای فرهنگی یک سرزمین با زمینههای ژئومورفولوژیکی که این بخشهای فرهنگی در آن شکل گرفتهاند، بررسی میشود. علاوه بر این، تعدادی از این سایتها ممکن است در بین اهالی منطقه، از احترام خاصی برخوردار بوده و از جنبه اعتقادی، دارای اهمیت باشند. در این پژوهش، طی یک دوره 10 ساله (1387-1396)، عمدتاً براساس مطالعات میدانی و تحلیلی، تعدادی از ژئومورفوسایتهای کارستی، شناسایی و مورد بررسی قرار گرفت. بررسی فولکلور استان زنجان در زمینه شکلگیری لند فرمهایی مانند تنگ اندآباد، چشمه اژدها تو و غار خرمنهسر، نشاندهنده نقش لند فرمهای کارست در باورهای مردم و همچنین بیانگر یکی از ویژگیهای معیشتی و اقلیمی منطقه، یعنی کمبود آب است.دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82999220181023The reflection of a rentier economy on the spatial organization of metropolitan urban planning with an emphasis on human-centered approach (Case Study: Region 1 Tehran)تبیین بازتاب اقتصاد رانتی بر سازمان فضایی کلانشهرها (نمونه موردی: منطقه 1 شهر تهران)1451649666310.29252/esrj.9.2.145FAفرانک سعیدی فرددانشجوی دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتیمحمد تقی رضویاناستاد، گروه جغرافیای انسانی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتیمرتضی قورچیاستادیار، گروه جغرافیای انسانی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20170917Rent as an economic reforms are said to be earnings Achieved without the efforts of manual and intellectual. Countries have economic rent, Production actually rent space in the framework of Its economy is derived from And the destruction of the bourgeois pressure due to real space And dual spaces And such wealth destruction seen with the wrong location. The relationship between power and economy make space jaw And Urban Development, to power the instruments. The floors need to market their upstart and space to produce and reproduce the speculation. In this study, interviews with experts and specialists in Delphi, The impact and the effectiveness of sub-criteria for Dematel model is used. In this study, the To examine the effects of a rentier economy and speculative in space, Optimal model based on principles of human-centered urban planning To achieve sustainable cities. Type of application and the method used, is analytic. To collect data from field studies And the library is used. The findings suggest Among economic criteria, Increased revenue from retail density with the highest weight factor And direct effect in the first place And so on in social criteria component of social ghettoization, In the politico-administrative criteria Political economy of rent component, Increasing construction activity and investment in physical criteria civilian component And finally the environmental standards Mvlghh User destruction and gardens are green. <br /> .رانت امتیازی انحصاری، ثروت، مازاد و سودی غیر تولیدی، درآمدی بی تلاش و خارج از فعالیتهای مولد اقتصادی همراه با بهرهگیری از نفوذ سیاسی یا اقتصادی میباشد. در کشورهای دارای اقتصاد رانتی، عملا تولید فضا در چارچوب مدیریت فک شده، رانت و اقتصاد برگرفته از آن میباشد و تخریب فضا بهعلت فشار بورژوازی مستغلات، گتو بندی کالبدی، فضاهای رانتی، سودمحور، بوم ستیز، مردم گریز، دوگانه و تخریبی دیده میشود. مناسبات قدرت و اقتصاد فک شده فضا را میسازند و شهرساز، آلتی برای قدرت شده است و طبقات نوکیسه فضا را با هدف سوداگری تولید و بازتولید میکنند. براساس نمود اقتصاد رانتی بر سازمان فضایی شهر تهران نظیر تراکم فروشی، سرمایه داری مسکن، رانت زمین، تغییر کاربری و غیره، هدف این مقاله بررسی نمود اقتصاد رانتی بر سازمان فضایی شهر تهران میباشد. در این پژوهش از روش شبه دلفی در مصاحبه با نخبگان و افراد متخصص و جهت میزان اثرگذاری و شدت تاثیرگذاری زیرمعیارها از مدل دیماتل استفاده شده است. برای جمعآوری اطلاعات از مطالعات میدانی و کتابخانهای استفاده شده است. یافتهها حاکی از آن است که در بین معیارهای اقتصادی، افزایش درآمد ناشی از تراکم فروشی با دارا بودن بیشترین ضریب وزنی و اثرگذاری مستقیم در جایگاه اول با کسب امتیاز 55/12، در بین معیارهای اجتماعی مولفه گتوسازی اجتماعی برابر (19/7)، در بین معیارهای سیاسی-مدیریتی مولفه اقتصاد سیاسی رانتی 43/7، در بین معیارهای کالبدی مولفه افزایش فعالیتهای ساختمانی و سرمایهگذاری های ملکی با کسب امتیاز 78/10و در نهایت در بین معیارهای زیست محیطی مولفه تخریب کاربری سبز و باغات با کسب امتیاز 194/7 قرار دارند.دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82999220181023Undesirable effects of sand and gravel harvesting on river system, Case study: Shirud River Tonekabon (Mazandaran Province)اثرات نامطلوب برداشت شن و ماسه بر سیستم رودخانهای، مطالعه موردی: رودخانه شیرود تنکابن (استان مازندران)1651759668610.29252/esrj.9.2.165FAمحمد مهدی حسین زادهدانشیار، گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتینیکو شیرود عیسیکارشناسیارشد، زمینشناسی زیست محیطی، دانشگاه آزاد واحد لاهیجان0000-0001-8132-8849رضا اسماعیلیدانشیار، گروه جغرافیا، دانشگاه مازندرانJournal Article20180103Today rivers have many benefits to human societies, but due to this exploitation, negative effects on the rivers have been created and the river system is out of balance. One of these benefits is the harvesting of sand from the floor and riverside boundaries, which has grown with increasing urbanization, which has adverse effects on the morphology and river ecosystem. One of the rivers whose sand and gravel harvesting have caused a morphological and environmental imbalance in Mazandaran province is the Shirud River in the city of Tonekabon, which originates from the Alborz mountains and flows into the Caspian Sea. Now in the plain section of the Shirud River, three sandy mines are active that harvest sand from the bed and the sides of the river. The first mine in Kashkou village, the second mine near the village of Solayman Abad and the third mine is located in the village of Kechanak. In this study, the morphology and changes in sand and gravel on the bed and side of the river were studied first through field observations. In the following, the effects of sand and gravel on river water quality were investigated. To do this, eight water sampling sites along the river were selected and in two dehydrated and high water samples were taken and water quality parameters including temperature, pH, TSS, TDS, electrical conductivity (EC), turbidity and hardness were measured.The statistical methods including one-sample t-test, Wilcoxon and Friedman were used to examining the differences in the values of each of the variables. Investigating the differences in the values of variables using the t one-sample test shows that the values of each of these variables in different sites show a significant difference from upstream downstream. Also, variations in morning and evening samples using the Wilcoxon test show that except for a sample of NTU and hardness of water, the amount of other variables has a significant difference. Examining each of the samples in the four times taken by using Friedman test indicates a distinct difference between all the variables in different samples. Despite the significant changes in each of the samples, the value of any of the variables is not more than the standard value and the river is in normal condition. The most important geomorphological outcomes of these observations are the downfall and fall of the river bed, coastal erosion and instability of the Shirud canal during winter floods.رودخانهها امروزه منافع بسیاری برای جوامع بشری دارند. یکی از این منافع برداشت شن و ماسه از بستر و کناره رودخانهها است که آثار نامطلوبی بر مورفولوژی و اکوسیستم رودخانه به دنبال داشته است. رودخانه شیرود در شهرستان تنکابن جریان دارد که از کوههای البرز سرچشمه و به دریای خزر میریزد. در حال حاضر در بخش جلگهای رودخانه شیرود سه معدن شن و ماسه فعال است. معدن اول در روستای کشکو، معدن دوم در مجاورت روستای سلیمانآباد و معدن سوم نیز در روستای کچانک قرار دارد. در این پژوهش وضعیت ریختشناسی و اثرات برداشت شن و ماسه بر کیفیت آب رودخانه مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه، 8 سایت نمونهگیری آب در طول رودخانه انتخاب و در دو زمان کمآبی و پرآبی نمونهها برداشت و پارامترهای کیفیت آب شامل دما، pH، TSS، TDS، هدایت الکتریکی (EC)، کدورت و سختی اندازهگیری شد. جهت بررسی تفاوت مقادیر هر یک از متغیرها از روشهای آماری شامل آزمون t تک نمونهای، ویلکاکسون و فریدمن استفاده شد. بررسی تفاوت مقادیر متغیرها با استفاده از آزمون t تک نمونهای نشان میدهد که مقادیر هریک از این متغیرها در سایتهای مختلف از بالادست به سمت پاییندست تفاوت معناداری را نشان میدهد. همچنین تغییرات در نمونههای صبح و عصر با استفاده از آزمون ویلکاکسون نیز نشان میدهد که بهجز یک نمونه از NTU و سختی آب، مقدار سایر متغیرها دارای تفاوت معنیدار هستند. بررسی هر یک از نمونهها در چهار زمان مورد برداشت با استفاده از آزمون فریدمن نشاندهنده تفاوت مشخص بین همه متغیرها در نمونههای مختلف است. با وجود معناداری تغییرات در هریک از نمونهها، مقدار هیچیک از متغیرها بیش از مقدار استاندارد نبوده و رودخانه در شرایط نرمال قرار دارد. مهمترین پیامد ژئومورفولوژیک این برداشتها، پایین رفتن و افت بستر رودخانه، فرسایش کرانهای و ناپایداری کانال شیرود را طی سیلابهای زمستانه فراهم کرده است.