دانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82998420171023Structural analysis of mylonitic garanite, east and southeast of Boroujerdتحلیل ساختاری گرانیت میلونیتی خاور و جنوبخاور بروجرد11596441FAلیلی ایزدی کیاندانشگاه بوعلی سیناامیرحسین صدردانشگاه بوعلی همدانشیما ربانیدانشگاه بوعلی همدانJournal Article20160806Boroujerd granitoid pluton geologically is part of Sanandaj-Sirjan zone. Evidence of ductile deformation such as mylonitic fabric In most parts of the study area and changed Borujerd granitoid to mylonitic granite. Mylonitic fabric includes mylonitic foliation and stretching lineation is visible and , measurable at unweathered granite part. Most foliation are dipping low-to-moderate and changed 10-55 degrees. At north part of pluton foliation have NE-SW strike and in the south part of Boroujerd pluton chenged to NW-SE. At the north part foliation are dipping to SE and in the south part foliation are dipping to NE. stretching lineation are low angle plunging between o-25 to NW, NE and SE plunging. Due to the slope of the mylonitic foliation and shear sence indicator, normal and reverse dip-slip movement was determined for mylonitic granite. Collection of evidence in this area for tectonic setting determine of Boroujerd pluton show syn tectonic (Syn D2 deformation) emplacmet . After deformation and formation of mylonitic fabric in Boroujerd pluton, this pluton again deformed and Mylonitic and Stretching lineation arefolded.توده گرانیتوئیدی بروجرد از نظر جایگاه زمینشناسی بخشی از پهنه سنندج-سیرجان محسوب میشود. در بیشتر بخشهای گستره مورد مطالعه شواهد دگرشکلی شکلپذیر بهصورت فابریکهای میلونیتی دیده میشود که گرانیت بروجرد را به گرانیت میلونیتی تبدیل کرده است. فابریکهای میلونیتی شامل برگوارگی میلونیتی و خطواره کششی است که در بخشهایی از توده که هوازدگی خفیف است قابل دیدن و اندازهگیری است. شیب برگوارگی در بیشتر نقاط کم تا متوسط حدود 10-55 درجه است. برگوارگیها در بخش شمالی توده بیشتر امتداد شمال خاور–جنوب باختر دارند و در بخشهایی جنوبی توده بروجرد امتداد برگوارگی بیشتر راستای شمال باختر-جنوب خاور را نشان میدهند. جهت شیب برگوارگی متغیر و در بخشهای شمالی توده بیشتر به سمت جنوب خاور شیب دارد و در بخشهای جنوبی توده به سمت شمالخاور شیب دارد. میل خطواره کششی کم و در حدود 0-25 درجه و به شمالباختر، شمالخاور و جنوبخاور میل دارد. با توجه به شیبدار بودن برگوارگی نوع حرکت در پهنه برشی و با استفاده از نشانگرهای سوی برش، حرکت شیبلغز نرمال و معکوس تعیین گردید. مجموعه شواهد موجود در گستره برای تعیین موقعیت تکتونیکی توده گرانیتوئیدی بروجرد نشان میدهد که جایگزینی این توده همزمان با تکتونیک و در مرحله دوم دگرشکلی صورت گرفته است. بعد از تغییر شکل و تشکیل فابریک میلونیتی در توده بروجرد، مجددا گستره تحتتاثیر دگرشکلی قرار گرفته و برگوارگی و خطواره میلونیتی چین خوردهاند.https://esrj.sbu.ac.ir/article_96441_7e3421faf7d43cb94409e96c3d28f978.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82998420171023Geochemical characteristic of the amphibolite rocks of Pir-Ebad, NE Azna, Sanandaj-Sirjan Zoneویژگی ژئوشیمیایی سنگهای آمفیبولیتی پیر عباد، شمالشرق ازنا، پهنه سنندج-سیرجان163296479FAسحر کولیونددانشگاه شهرکردناهید شبانیان بروجنیدانشگاه شهرکردعلیرضا داودیان دهکردیدانشگاه شهرکردJournal Article20160106Pir-abad amphibolotes in the northest Azna locates sanandaj –Sirjan zone. The amphibolites show a discontinuous outcrops as pods and lenses. Sometimes have lineation and foliation. Amphibole and plagioclase are main mineral constituents in the rocks. The amphibolites have igneous source. Their protholite is basalt with sub-alkaline and tholeiitic nature. Chondrite normalized-REE diagram show LREE enrichment relatetoon to HREE. Primitive mantle- normalized trace elements diagram show depletion of HFSE and HREE. Tectonic discrimination diagrams, negative Nb-Ta anomalies and high Th and Ba/Yb display the back-arc basin setting or supra-subduction zone environment.آمفیبولیتهای پیرعباد در شمالشرق شهر ازنا در استان لرستان در پهنه سنندج-سیرجان قرار دارند. این آمفیبولیتها به صورت تودههای لنزی شکل در منطقه پراکندگی دارند و کم و بیش متحمل دگرشکلی شکلپذیر شدهاند و بنابراین گاهی شواهد بارزی از این نوع دگرشکلی نظیر خطواره، برگواره و ماهی کانیایی را به نمایش میگذارند. آمفیبول و پلاژیوکلاز دو کانی اصلی تشکیلدهنده این سنگها میباشند. شواهد ژئوشیمیایی نشان میدهد که این آمفیبولیتها دارای منشاء آذرین هستند. سنگ مادر این آمفیبولیتها بازالت با ماهیت سابآلکالن و تولئیتی میباشد. در نمودار به هنجار شده به کندریت غنیشدگی از LREE ها نسبت به HREE ها مشاهده میشود. همچنین در نمودار به هنجار شده به گوشته اولیه HFSE ها و HREE ها تهیشدگی نشان دادهاند. نمودارهای تفکیک محیط تکتونیکی، آنومالی منفی Nb و Ti به همراه مقادیر بالایTh و Ba/Yb نشاندهنده موقعیت حوضه پشت کمان آغازین برای تشکیل ماگمای سازنده پروتولیت این سنگها میباشد.https://esrj.sbu.ac.ir/article_96479_924e85324ab4986282425415de86c00c.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82998420171023Impacts of water transfer from Karkheh Dam on rising of groundwater in Dasht-e-Abass Plain, Ilam Provinceاثرات انتقال آب از سد کرخه بر روی بالا آمدگی آبهای زیرزمینی دشت عباس ایلام334496492FAحاجی کریمیدانشگاه ایلامصادق علیمرادیشرکت آب منطقه ای ایلامJournal Article20171020The Dasht-e-Abass plain is located in the south of Ilam Province. There is not any permanent river in this plain, therefore, excessive exploitation from the Dasht-e-Abass aquifer has been extended. Therefore, water level has been decreased so that annual average rate of water level drawdown from October 1985 to February 2005 has been 0.27 meter. The rate of water level drawdown due to non-equal distribution of exploitation wells is different, therefore, groundwater flow has been reversed in some parts of the aquifer. Water transfer from Karkheh dam reservoir to the south of Dasht-e-Abass was started in February 2005 and thereafter water level was increased so that in some parts of the aquifer the rate of water level rise is up to 19 meters until September 2014. By development of Dasht-e-Abass irrigation and drainage network at the north of plain, input water from Karkheh dam to Dasht-e-Abass increased and thereby water level increased significantly. Since the drainage system for Dasht-e-Abass is not designed and hydrogeologically the Dasht-e-Abass Plain is a closed-aquifer, therefore, a wide part of farmlands will be waterlogged in the near future. To avoid of this problem, the best solution is combinational exploitation and simultaneity of groundwater and surface water exploitation.دشت عباس در جنوب استان ایلام واقع شده است. در این دشت رودخانه دائمی وجود نداشته، لذا بهرهبرداری شدید از آب زیرزمینی توسعه یافته است. به موجب آن، سطح آب زیرزمینی کاهش یافته بهطوری که میانگین افت سالانه آبخوان از مهرماه 64 تا بهمن 84 برابر 27/0 متر بوده است. میزان افت در مناطق مختلف به دلیل عدم توزیع یکنواخت چاههای بهرهبرداری متفاوت بوده، لذا معکوسشدگی جهت جریان آب زیرزمینی در برخی نقاط اتفاق افتاده است. انتقال آب از دریاچه سد کرخه به مناطق جنوبی دشت عباس از بهمنماه 84 آغاز گردیده و به موجب آن سطح آب زیرزمینی بالا آمده بهطوری که تا شهریور 93 در برخی مناطق میزان خیز آب زیرزمینی به بیش از 19 متر میرسد. با تکمیل شبکه آبیاری و زهکشی دشتعباس در مناطق شمالی، میزان آب ورودی به دشت افزایش یافته و در نتیجه تراز آب زیرزمینی در کل دشت به شدت افزایش یافته است. با توجه به اینکه سیستم زهکشی برای این دشت طراحی نشده و آبخوان دشت عباس از نظر هیدروژئولوژی یک آبخوان بسته میباشد، در نتیجه بخش عمدهای از اراضی دشتعباس در آیندهای نزدیک زهدار خواهد شد. جهت جلوگیری از بروز مشکلات، بهترین راهکار، بهرهبرداری تلفیقی و همزمان از آبهای سطحی و زیرزمینی میباشد.https://esrj.sbu.ac.ir/article_96492_bc155e22a3b8aecc1886832c8fdc3809.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82998420171023Petrofabric and finite strain analyses of deformed Samen granitoidتحلیل پتروفابریکی و استرین نهایی در گرانیتوئید دگرشکل شده سامن455996501FAبابک سامانیدانشگاه شهید چمران اهوازعادل ساکیگروه زمین شناسی دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید چمران اهوازسمیرا آزادی مهرگروه زمین شناسی دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید چمران اهوازJournal Article20160622Structural and micro-structural studies on Samen deformed granitoid revealed both brittle and ductile deformation in this granitoid. Joints and dextral faults are the most important of brittle structures that developed in the different scales. Field studies and micro-structural observation show development of penetrative stretching lineation related to the quartz and feldspar minerals elongation in the Samen granitoid. This lineation shows a textures same as striated gneiss fabric. Petrofabric elements such as; quartz bands and lamellas, symmetric and asymmetrical quartz and feldspar lenses, sigma type porphyroclasts, C-S shear bands and evidences of dynamic recristalisation are the most important features in the Samen granitoid. All the shear sense indicators show a dextral sense of shear in the area. Finite strain analyses on the quartz grain markers show the amounts of tectonic strain as: 2.35مطالعات ساختاری و ریزساختاری بر روی گرانیتوئید دگرشکل شده سامن حاکی از وجود مجموعهای از دگرشکلیهای شکنا و شکلپذیر در این توده میباشد. شکستگیها و گسلهای راستگرد مهمترین عوارض ساختاری شکنا در منطقه بوده که در مقیاسهای متفاوت قابل پیجویی هستند. بررسیهای صحرایی و مطالعات ریزساختاری نشان دهنده توسعه یک خطوارگی کشیدگی نافذ در نتیجه کشیدگی کانیهای کوارتز و فلدسپار در این گرانیتوئید است بهگونهای که در بسیاری موارد تداعی کننده بافت مخطط گنیسی میباشد. مهمترین عناصر پتروفابریکی توسعه یافته شامل نوارها و تیغههای کوارتزی، پورفیروبلاستهای نوع سیگما، سطوح برشی C-S و شواهد تجدید تبلور دینامیکی همچون مرزهای مضرس کانیهای کوارتز میباشد. نشانگرهای برش وجود یک مؤلفه برشی راستگرد در منطقه را نشان میدهند. تحلیل استرین نهایی بر روی کانیهای کوارتز در سطوح اصلی بیضوی استرین نشان دهنده مقادیر استرین تکتونیکی بصورت 2.35<Rxz<4.3، 1.2<Rxy<2.6 و 1.28<Ryz<1.97 میباشد. همچنین نتایج نشان دهنده مقادیر K (پارامتر شکل بیضوی استرین) بزرگتر از یک (1.4<K<1.9) و غلبه تکتونیت نوع LS است. تحلیل عدد جنبش شناختی تاوایی نشان دهنده غلبه دگرشکلی برش عمومی (0.4<Wk<0.91) و عملکرد ترکیبی پارامترهای استرین برش محض و برش ساده میباشد. همگرایی مایل ناشی از حرکت صفحه عربستان به سمت صفحه ایران مهمترین نیروی پیشران در وقوع این نوع دگرشکلی میباشد.https://esrj.sbu.ac.ir/article_96501_a122b84f38ca08ec0fafb3a4496eca48.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82998420171023Tectono-metamorphic trend of the Hamadan Metamorphic Complex with garnet zoning pattern in Aliabad-Damage metasandstoneروند تکتونومتامورفیسم مجموعه دگرگونی همدان با استفاده از الگوی زونینگ بلورهای گارنت در متاسندستونهای منطقه علیآباد دمق607596508FAشهریار محمودیدانشگاه خوارزمی0000-0001-8029-2311ناهید علیمرادیدانشگاه شهید بهشتیفریبرز مسعودیدانشگاه شهید بهشتیفاطمه نادریدانشگاه شهید بهشتیJournal Article20150519Aliabad-Damagh region in SE of Hamadan contains both regional and contact metamorphic rocks. Garnet crystals present in many metamorphic rocks such as garnet schist, garnet- staurolite schist, amphibolite and metasandstone. In this study, garnet zoning in metasandstone investigated in order to interpret the origin and tectonic evolution of Hamadan metamorphic complex in Aliabad-Damagh region. Mainly dark metasandstones outcrops in south of Aliabad- Damagh are in the form of thin layers without schstosity within amphibolites and metapelites. The textures of metasandstones are granoblastic and granolepidoblastic. Main minerals are quartz, feldspar, mica and garnet. Garnet crystallized directly from the clay parts of the matrix in the medium grade metamorphic condition. Garnets are euhedral and based on fabric studies, garnets are formed during regional metamorphism. Point analyses from core to rim of garnet porphyroblasts show the main composition of almandine for garnets which Mn decreases and Fe and Mg increase from core to rim. Based on distribution of Fe, Mg and Mn the zoning patterns of crystals were normal and well preserved. The preservation of normal zoning in metasandstone garnet crystals indicate that the temperature of the regional metamorphism was not very high and metamorphism occurred maximum in the upper Greenschist facies and below the Amphibolite facies. The distribution of the elements in garnet zoning is reverse when the exhumation rate is low in orogenic trains. The presence of normal zoning in studied garnet crystals, confirm fast exhumation occurred after regional metamorphism in the area. Occurrence of dynamic metamorphism (P>>T) after pick of regional metamorphism in the Aliabad-Damagh could be evidence for such a rapid uplift.منطقه علیآباد دمق در جنوب شرق همدان شامل مجموعه سنگهای دگرگونی ناحیهای و دگرگونی مجاورتی است. بلورهای گارنت در بیشتر سنگهای دگرگونی منطقه از جمله گارنت شیست، گارنت استرولیت شیست، آمفیبول شیست، آمفیبولیت و ماسه سنگ دگرگونی حضور دارند. در این پژوهش از منطقه بندی شیمیائی گارنت در ماسه سنگهای دگرگونی برای تفسیر منشا و بررسی تحولات تکتونیکی مجموعه دگرگونی همدان در منطقه علیآباد دمق استفاده شده است. ماسه سنگهای دگرگونی جنوب علیآباد دمق در رخنمونهای محدود به صورت میان لایههای نازک در درون سنگهای دگرگونی سری پلیتی و آمفیبولیتها قرار دارند و رنگ آنها تقریبا تیره و فاقد تورق هستند. بافت این سنگها از نوع گرانوبلاستیک و گرانولیپدو بلاستیک است. کانیهای اصلی تشکیل دهنده ماسه سنگهای دگرگونی کوارتز، فلدسپار، میکا و گارنت است. گارنت در این سنگها مستقیما از زمینه رسی در دگرگونی ناحیهای با درجه متوسط متبلور شده است. گارنتها شکلدار بوده و مطالعات ریزساختاری نشان میدهند که همزمان با دگرگونی ناحیهای تشکیل شدهاند. تجزیه نقطهای برای تعیین توزیع عناصر از حاشیه به مرکز در پورفیروبلاستهای گارنت انجام شد. پورفیروبلاستهای گارنت غنی از آلماندن بوده و کاهش در Mn و افزایش در Fe و Mg از مرکز به حاشیه نشانگر رشد متحدالمرکز و عادی بلورها طی دگرگونی ناحیهای پیشرونده است. منطقهبندی شیمیائی در پورفیروبلاستهای گارنت به خوبی حفظ شده است. این پدیده در پورفیروبلاستهای گارنت موجود در ماسه سنگهای دگرگونی گویای آن است که دمای دگرگونی ناحیهای بسیار بالا نبوده و این دگرگونی در شرایط حداکثر بالای رخساره شیست سبز شکل گرفته و به رخساره آمفیبولیت نرسیده است. توزیع عناصر در منطقهبندی شیمیائی گارنت در مناطق کوهزایی که به آهستگی بالا میآیند معکوس میشود. وجود منطقهبندی شیمیائی عادی در گارنتهای مورد مطالعه بالا آمدگی سریع پس از دگرگونی ناحیهای در منطقه را نشان میدهد. حضور دگرگونی دینامیکی (P>>T) پس از اوج دگرگونی ناحیهای در منطقه علیآباد دمق این تحول و بر بالاآمدگی سریع را تائید مینماید.https://esrj.sbu.ac.ir/article_96508_2607df743ebfad5f6912ca15da2c4dc0.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82998420171023Hydrogeological analysis of water harvesting wells in Eslamshahr county in terms of Sand productionارزیابی چاههای برداشت آب شهرستان اسلامشهر از نقطه نظر ماسهدهی769096521FAحسین یوسفیدانشگاه تهرانعلی محمدیدانشگاه تهرانیونس نوراللهیدانشگاه تهرانپرویز عبدیدانشکده انرژی های نو و محیط زیست، دانشگاه آزادواحد غرب تهرانJournal Article20170417Sand production event has known as an adventure risk in well drilling and provide drinking water in areas with alluvial geology and fine soil texture. In this regard, this study aimed to evaluate the sand production rate of the drinking water supply wells in Eslamshahr county. So Ten wells which supply the city's major water needs were examined. Required samples were taken in four different seasons. In this case, the sand production at the start of the water pump, one, four, eight and twelve hours after the starting time were collected. After the analysis of experimental data and studies about wells structure it was concluded that sand production in wells which located in North West, South East and South West study area to compare with other drinking wells of Eslamshahr rural’s are more and at the time of starting the pump, sand production is high and after four hours it will decrease. After this time, with increasing water harvesting time, the rate of well’s sand production also increased that means after twelve hours of pump starting, the sand production rate is higher than starting time and then the timeframe for water harvesting should be considered.ماسهدهی بهعنوان یک ریسک مخاطرهآمیز در حفر چاهها و تأمین آب شرب در پهنههایی با زمینشناسی رسوبی و بافت خاک دانه ریز شناخته میشود. در این راستا این پژوهش نیز با هدف بررسی میزان ماسهدهی در چاههای تأمین آب شرب شهرستان اسلامشهر انجام شد. بدین منظور ده چاه که عمده نیازهای شرب این شهرستان را تأمین میکنند، انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. نمونههای مورد نیاز در چهار زمان در فصلهای متفاوت برداشت شد. به این صورت که ماسهدهی آب در زمان استارت پمپ، یک، چهار، هشت و دوازده ساعت پس از شروع پمپاژ جمعآوری گردید. پس از انجام آنالیز دادههای آزمایشگاهی و مطالعات ساختمان چاهها نتیجهگیری شد که ماسهدهی چاههای واقع در نواحی شمالغرب، جنوبشرقی و جنوبغربی محدوده مطالعاتی نسب به دیگر چاههای آب شرب روستاهای شهرستان اسلامشهر بیشتر بوده و در زمان شروع پمپاژ میزان ماسهدهی آنها زیاد و پس از گذشت زمان برداشت تا 4 ساعت بعد از شروع به کار پمپ، میزان ماسهدهی کم شده است. بعد از این زمان، با افزایش زمان برداشت آب، میزان ماسهدهی چاه نیز افزایش پیدا میکند بهطوری که بعد از گذشت 12 ساعت از کار پمپ میزان ماسهدهی چاه بیشتر از زمان اولیه شروع به کار پمپ میباشد و برای برداشت آب باید این بازههای زمانی را مد نظر قرار داد.https://esrj.sbu.ac.ir/article_96521_84269b3480695829bf66437ec8d397e2.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82998420171023The Vital System of Qanat and Openness to Different Fields of Consciousness Intelligent Technology in Iranبازشناسی تکنولوژی هوشمند قنات از دریچه لایههای شناختی9111196530FAعلی اصغرزادهدانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهرانسید غلامرضا اسلامیپردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهرانایرج اعتصامپردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهرانJournal Article20170102Despite having very simple components, Qanat is a complex phenomenon which has emerged from indigenous knowledge and a collective intelligence inherited through many generations. The technology of the Qanat benefits from a deep understanding of climate, water basins, geography, culture, religion, architecture and city planning.
Qanat is not just an instrument for water supply, but rather it is a self-organizing old machine, which is generative, self-regulating and flexible towards its environment and the natural irregularities that occur around it. Because of the informational connection of this phenomenon to the upper layers of consciousness, one can assume an artificial mind for this primordial machine.
By dismissing dualectic and oppositional theories, this paper focuses on the continuity of mind and matter in technology, and attempts to demonstrate that the concept of the Qanat is fundamentally different from modern technology and as a model of thought it has paradigmatic value which can become a prototype for Cognitive Architecture and Cognitive Urbanism.
In this paper we have explained Qanat and its productive networks with city, people, nature, geography.تکنولوژی قنات با وجود اجزایی ساده دارای ماهیتی پیچیده است که برآمده از دانشسرزمینی و آگاهی جمعی نسلهای مختلف نسبت به محیط جغرافیایی و فرهنگی خود بوده است به طوریکه به لایههای مختلف آگاهی همچون اقلیم، حوضههای آّبریز، جغرافیا، تولید و مصرف در شهر و روستا، فرهنگ و آیین گشودگی و مبادله اطلاعاتی دارد. ماهیت قنات، لزوماً ابزار آبرسانی صرف نیست بلکه تکنولوژی است خودگردان، زاینده، خودتنظیم و خودآگاه نسبت به محیط اطراف خود که همچون موجود هوشمند قابلیت انعطافپذیری در برنامه را نسبت به بینظمیهای طبیعی دارد لذا برای این تکنولوژی بومی، میتوان درجاتی از آگاهی و هوش مصنوع متصور شد.این مقاله با روش کیفی، مقایسه تطبیقی و استفاده از سه منظر پدیدارشناسی، پیچیدگی و نظریه شبکه-کنش به یک چارچوب نظری براساس پیوستگی ذهن و ماده و مراتب آگاهی در تکنولوژی رسید، از منظر این چارچوب، لایههای شناختی و درجات آگاهی و شعورمندی تکنولوژی بومی همچون قنات بررسی شد. و نشان داده است ماهیت قنات نه تنها از تکنولوژی مدرن متفاوت بوده بلکه به لحاظ روش فکری ارزش پارادایمی دارد و بهعنوان سرنمون در شهر شناختی مطرح شد.در این مقاله، در همتنیدگی قنات با شبکههای شهر، مردم و جغرافیا در بازه شهرهای ایران بررسی شده و در نهایت مدلی در تکنولوژی هوشمند برای توسعه شهرهای آینده ایران معرفی شده است.https://esrj.sbu.ac.ir/article_96530_e4128259e5473ec03093a4b3c67af1a2.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82998420171023Assessment of tourism capabilities of Sirjan geotops using Fassoulas and Comanescu modelsارزیابی قابلیتهای گردشگری ژئوتوپهای سیرجان با استفاده از مدلهای فاسیلوس و کومانسکو11213196452FAامیرحسین حلبیاندانشگاه پیام نور تهرانمحسن پورخسروانیدانشگاه شهید باهنر کرمانسعید نگهباندانشگاه شیرازJournal Article20170403Geomorphotourism is one of the tourism branches base on nature which have high potentials for tourism planning by combining ecological, historical and cultural inheritances. In the other words, geomorphotourism introducing the geomorphological landforms to tourists by keeping the local identity. In this relation, this research tries to study the tourism capabilities of Sirjan geotops using Fassoulas and Comanescu models. The used values in Fassoulas model consist of scientific, ecological and protective, cultural, aesthetics, economical and utilization potential values and in Comanescu model consist of management, yield economic, cultural, aesthetics and scientific values , that each of these values have some sub-standard that have been determined from 1 to 10 for Fassoulas model and 20 for Comanescu model by standard score system. The results of this research indicate that geotop of Sirjan salt desert with 18.8 score in Fassoulas model and 0.78 in Comanescu model have the maximum score for tourism development. Also, according to results, the troglodytic geotop with 12.2 score in Fassoulas model and 0.34 in Comanescu model , have the minimum score among studied geotops. According to research results, the maximum score of Sirjan desert geotop relate to scientific value and aesthetic and suitable access this salt desert.ژئومورفوتوریسم یکی از شاخههای گردشگری مبتنی بر طبیعت است که با ترکیب نمودن میراثهای فرهنگی، تاریخی و اکولوژیکی پتانسیلهای بالایی را در راستای برنامهریزی گردشگری پایدار عرضه میکند. ژئومورفوتوریسم به معرفی لندفرمهای ژئومورفولوژیکی به گردشگران با حفظ هویت مکانی میپردازد. هدف از این پژوهش بررسی قابلیتهای گردشگری ژئوتوپهای سیرجان را با استفاده از مدلهای فاسیلوس و کومانسکو میباشد. ارزشهای مورد استفاده در مدل فاسیلوس شامل، ارزشهای علمی، اکولوژیکی و حفاظتی، فرهنگی، زیبایی شناختی، اقتصادی و پتانسیل استفاده و در مدل کومانسکو ارزشهای مدیریت و استفاده، اقتصادی، فرهنگی، زیبایی و علمی میباشد. که هر کدام از این ارزشها چند زیر معیار دارد که با سیستم امتیازی استاندارد از 1 تا 10 برای مدل فاسیلوس و 20 برای مدل کومانسکو مشخص شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که براساس هر دو مدل ژئوتوپ کویر نمک سیرجان با کسب 8/18 امتیاز از مدل فاسیلوس و ارزیابی کل 78/0 از مدل کومانسکو بیشترین پتانسیل را جهت توسعه گردشگری دارا میباشد. همچنین طبق ارزیابی دو مدل، ژئوتوپ دست کنها با کسب 2/12 امتیاز از مدل فاسیلوس و ارزیابی کل 34/0 از مدل کومانسکو کمترین پتانسیل را جهت توسعه گردشگری دارا میباشد. امتیاز بالای ارزش علمی و زیبایی شناختی کویر نمک و دسترسی آن باعث افزایش امتیاز این ژئوتوپ نسبت به ژئوتوپهای دیگر شده است. https://esrj.sbu.ac.ir/article_96452_1e631a73b8518058705b58e2701d8148.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82998420171023The consequences of Targeted subsidies in empowering tourism local stakeholders and rural settlements development of Goldasht area county of Boroujerdپیامدهای هدفمندسازی یارانهها بر توانمندسازی ذینفعان محلی گردشگری و توسعه سکونتگاههای روستایی ناحیه گلدشت شهرستان بروجرد13214696460FAبیژن رحمانیدانشگاه شهید بهشتیناصر شفیعی ثابتدانشگاه شهید بهشتیمجید سعیدی راددانشگاه شهید بهشتیJournal Article20160910In many countries, the government purposefully act to support the public by granting direct and indirect subsidies to tourism industry in ordrt to Juice up it and it’s related activities or even for getting it out of the crisis.In the other words the benefits of subsidy in addition to the economic and social sectors allocate to tourism and ecotourism and lead to further development of local stakeholders and local tourism as well as development of rural settlements.
This is an issue that deserves attention in our country there after subsidy cuts and has caused a part of the recession, damage to the tourism industry and residents, stakeholders and suppliers of these activities, both at the local level and at national level, in most tourist areas of the country, especially rural settlements.This research is conducted using descriptive-analytic method to study the consequences of organizing subsidies in empowerment of tourism stakeholders and development of rural settlements in the area of study. To explain and to determine the relationships between the effevtive and Impressionable componens the einferential statistical methods like Pearson correlation coefficients and multiple regression were used.The results indicate that cash subsidy has significant impact on the development and empowerment of local stakeholders of tourism in some dimensions.
Among the impact factors of variables on the development of rural settlements in connection with tourism, characteristics of self-reliance variable with 0.507 impact factor has the most effective impact on empowerment of local stakeholders and consequently the development of rural settlements. After that variable, the variables of trust and confidence with 0.453, responsibility and sense of place with 0.346 and Participation and decision-making with 0.054 impact factor, impact on the empowerment of local stakeholders and the rural settlements development as well as the tourism destination of area of study.در بسیاری از کشورها، دولت بهصورت هدفمند برای رونق صنعت گردشگری و فعالیتهای مربوط و حتی در برخی از موارد برای خروج از بحران به ذینفعان این فعالیت به حمایت عمومی از جمله به توزیع یارانههای مستقیم و غیرمستقیم در این بخش میپردازد، یعنی عواید یارانههای هدفمند علاوه بر بخشهای اقتصادی و اجتماعی به بخش توریست و اکوتوریست نیز تخصیص مییابد و توسعه هر چه بیشتر ذینفعان محلی گردشگری و توسعه سکونتگاههای روستایی و محلی را در پی دارد. تحقیق حاضر بر اساس هدف کاربردی و روش بررسی آن توصیفی-تحلیلی میباشد. هدف از این نوشتار مطالعه و بررسی پیامدهای هدفمندسازی یارانهها بر توانمندسازی ذینفعان گردشگری و توسعه سکونتگاههای روستایی در ناحیه مورد مطالعه است. برای تبیین دادهها و برای تعیین ارتباط بین مؤلفه اثرگذار و اثرپذیر تحقیق از روشهای آمار استنباطی یعنی ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن است که یارانه نقدی تأثیر آماری معناداری بر میزان توسعهیافتگی و توانمندسازی ذینفعان محلی گردشگری در برخی از ابعاد دارد. همچنین، ضریب تأثیر متغیرها بر میزان توسعهیافتگی سکونتگاههای روستایی در ارتباط با گردشگری، متغیر ویژگیهای خوداتکایی با ضریب تأثیر۵۰۷/۰ بیشترین میزان اثر را بر توانمندسازی ذینفعان محلی و به تبع آن توسعه سکونتگاه روستایی دارد و پس از آن، به ترتیب متغیرهای اعتماد و اطمینان با ضریب تأثیر ۴۵۳/۰، مسئولیتپذیری و احساس تعلق مکانی با ضریب تأثیر ۳۴۶/۰، مشارکت و تصمیمگیری با ضریب تأثیر ۰۵۴/۰ در میزان توانمندسازی ذینفعان محلی و توسعه سکونتگاههای روستایی مسیر و مقصد گردشگری ناحیه مورد مطالعه اثرگذارند.https://esrj.sbu.ac.ir/article_96460_3e5dd19d1ddd1fa356cf60cc94978155.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشهای دانش زمین2008-82998420171023The change of the rural farming system and its effect on the functional changes of the villages of Southern Chaldran Dehestan- Chaldran Shahrestan (Aras river basin)کشاورزی معیشتی و تحول ساختار اقتصادی روستاهای کوهستانی: دهستان چالدران جنوبی-شهرستان چالدران (حوضه آبریز ارس)14716096469FAعبدالرضا رحمانی فضلیدانشگاه شهیدبهشتیژیلا سجادیدانشگاه شهید بهشتیحبیبه یوسفی دستجرددانشگاه شهید بهشتیJournal Article20160524Abstract
In recent decades there has been a new movement in agricultural production due to the spread of early-return commercial enterprises which has lead agriculture towards the production of commercial products (cash crops). Meanwhile, many mountainous villages due to environmental conditions, especially the topographic situation and the limitation of water and soil resources, have not been able to keep pace with these upheavals and consequently have undergone functional changes. The present research using analytical-descriptive method recognizes the specific features of farming system in Southern Chaldran Dehestan and studies the changes in its productive function during the last three decades. The results of this study show the traditional agriculture of the region has not been able to compete in the market and does not provide the sufficient financial support for the villagers. As a result, they have been attracted to marginal early-return jobs such as labor in the cities. Although, this has temporarily improved their financial and physical situation, it is doubted that such changes can lead to long-term economic development and contribute to the sustainability of these villages.در پی رواج مبادلات تجاری-پولی زودبازده در دهههای اخیر و پیوند هر چه بیشتر روستا با اقتصاد پولی و مراکز بازار، جنبشی در تولید محصولات کشاورزی به وجود آمده، که آن را بیشتر به سمت تولید محصولات تجاری سوق داده است. در این میان اغلب روستاهای کوهستانی، به تبع شرایط محیطی خود، بهویژه، توپوگرافی و محدودیت منابع آب و خاک، نتوانستهاند خود را با این تغییرات ساختاری همساز کنند و دچار دگرگونی کارکردی شدند. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی؛ ضمن شناخت ویژگیهای نظام کشاورزی در دهستان چالدران جنوبی، به بررسی تغییرات ساختار اقتصادی آن، در سه دهه اخیر پرداخته است. نتایج این بررسی روشن می سازد؛ فعالیت سنتی زراعی محدود در این منطقه، که قدرت رقابت در بازار ندارد و پاسخگوی نیاز معیشتی و درآمدی جمعیت رو به رشدروستایی نیست، موجب رویآوری آنها به سمت مشاغل حاشیهای زودبازده و درآمدزایی چون کارگری در شهر شده است. هرچند این امر منجر به بهبود نسبی و موقت وضعیت اقتصادی و کالبدی در آنها گشته است، اما اینکه این گونه تغییرات میتواند در درازمدت قرین موفقیت شده و از نظر اقتصادی موجب پایداری این گونه آبادیها باشند، قابل تامل است.https://esrj.sbu.ac.ir/article_96469_cbf27eed5895f2be6ed3d4b212e5ce83.pdf