معصومه ظاهری؛ بهروز رفیعی؛ رضا علی پور
دوره 11، شماره 3 ، پاییز 1399، صفحه 1-20
چکیده
اشکال تافونی در ماسهسنگهای نئوژن اشتهارد (جنوب باختری کرج)، واقع در بخش شمال باختری پهنه ساختاری ایران مرکزی، منظره قابل توجهی را در این گروه از سنگها به وجود آوردهاند. مطالعه این اشکال فرسایشی در دو برش شمال اشتهارد و مردآباد به ترتیب با ضخامت تقریبی 820 تا 1080 متر بر روی نهشتههای ماسهسنگی صورت گرفت. طی بررسیهای میدانی مشخص شد ...
بیشتر
اشکال تافونی در ماسهسنگهای نئوژن اشتهارد (جنوب باختری کرج)، واقع در بخش شمال باختری پهنه ساختاری ایران مرکزی، منظره قابل توجهی را در این گروه از سنگها به وجود آوردهاند. مطالعه این اشکال فرسایشی در دو برش شمال اشتهارد و مردآباد به ترتیب با ضخامت تقریبی 820 تا 1080 متر بر روی نهشتههای ماسهسنگی صورت گرفت. طی بررسیهای میدانی مشخص شد که در برش شمال اشتهارد ضخامت لایههای ماسهسنگی، ابعاد و گستردگی تافونیها (به ویژه در دامنه جنوبخاوری لایههای ماسهسنگی) و درزههای پرشده با ژیپس، بیشتر میباشد. بررسیهای سنگنگاری نشان داد که ماسهسنگهای برش شمال اشتهارد از نوع فلدسپاتیک ولکارنایت (Q11 F35 RF54) و برش مردآباد از نوع ولکارنایت (Q5 F12 RF83) میباشند. در ماسهسنگهای برش اشتهارد مقادیر فلدسپات و میزان دگرسانی بیشتر و مقادیر سیمان کلسیتی و دولومیتی کمتر از برش مردآباد است که میتواند ناشی از انحلال سیمان کربناتی باشد. آنالیز XRD بر روی مواد هوازده در داخل تافونیها، حضور کانیهای رسی ایلیت و کائولینیت را برای نمونه برش اشتهارد و کانی رسی ایلیت را برای نمونه برش مردآباد نشان میدهد. همچنین دادههای بادسنجی، جهت باد غالب در منطقه مورد مطالعه را باختری و شمال باختری نشان میدهد. در مجموع ضخامت زیاد لایههای ماسهسنگی، وجود درزههای پرشده با ژیپس، فراوانی کانیهای نامقاوم از قبیل فلدسپاتهای (ارتوز و پلاژیوکلاز) دگرسان شده، انحلال سیمان کربناته طی هوازدگی، تخلخل بین دانهای بالا و نیز وزش بادهای غالب (بهویژه در جهت باختر)، باعث گسترش و پراکندگی بیشتر تافونیها در برش شمال اشتهارد نسبت به برش شمال مردآباد گردیده است.
محمدامین جعفری؛ علی کنعانیان؛ احد نظرپور
دوره 11، شماره 3 ، پاییز 1399، صفحه 21-34
چکیده
کمربند فلززایی ملایر-الیگودرز-اصفهان با طولی افزون بر 400 کیلومتر و عرض 90 کیلومتر بزرگترین کمربند فلززایی سرب و روی در ایران است. با توجه به اینکه یکی از مهمترین فلزات همراه با زونهای سرب و روی، مس میباشد، در این پژوهش، به منظور جدایش جوامع آنومالی ژئوشیمیایی از زمینه این فلز از روشهای فرکتال عیار- مساحت (C-A) و شاخص سینگولاریتی (SI) ...
بیشتر
کمربند فلززایی ملایر-الیگودرز-اصفهان با طولی افزون بر 400 کیلومتر و عرض 90 کیلومتر بزرگترین کمربند فلززایی سرب و روی در ایران است. با توجه به اینکه یکی از مهمترین فلزات همراه با زونهای سرب و روی، مس میباشد، در این پژوهش، به منظور جدایش جوامع آنومالی ژئوشیمیایی از زمینه این فلز از روشهای فرکتال عیار- مساحت (C-A) و شاخص سینگولاریتی (SI) استفاده شده است. لذا تجزیه و تحلیل 19974 نمونه از رسوبات آبراههای با استفاده از روشهای نام برده در زون فلززایی ملایر- الیگودرز- اصفهان، منجر به تفکیک مناطق آنومال عنصر مس گردید. در نقشههای حاصل از مدل فرکتال عیار- مساحت (C-A)، قسمتهای شمالغرب و جنوبشرق زون بیشترین میزان آنومالی را از خود نشان میدهد. در نقشههای حاصل از روش شاخص سینگولاریتی (SI)، آنومالیهای پنهان بهتر نمایش داده شده و انطباق خوبی بین آنومالیها و موقعیت فعلی معادن مس در زون مورد نظر وجود دارد. با تطبیق آنومالیهای به دست آمده از هر دو روش با نقشه زمینشناسی محدوده مورد نظر، مشخص گردید که آنومالیهای به دست آمده همپوشانی بالایی با واحد آهک کرتاسه در منطقه نشان میدهد و لذا این واحد میتواند راهنمای اکتشافی مناسبی برای پیجویی عناصری نظیر سرب، روی و مس در این منطقه محسوب شود.
بهزاد سعیدی رضوی؛ علیرضا گنجی؛ سپهر ضرابی
دوره 11، شماره 3 ، پاییز 1399، صفحه 35-52
چکیده
در این پژوهش ریزرخسارهها، محیط رسوبی و پالئواکولوژی سازند آسماری با تکیه بر مطالعه 105 مقطع نازک (شامل مغزههای حفاری) تهیه شده از 132 متر توالیهای برش تحتالارضی یکی ازچاههای میدان نفتی کرنج انجام شده است. 12 ریزرخساره شناسایی و تفسیر شد که شامل: 1) انیدریت، 2) مادستون-دولومادستون، 3) باندستون استروماتولیتی، 4) ماستون کوارتزدار، 5) بیوکلاستیک ...
بیشتر
در این پژوهش ریزرخسارهها، محیط رسوبی و پالئواکولوژی سازند آسماری با تکیه بر مطالعه 105 مقطع نازک (شامل مغزههای حفاری) تهیه شده از 132 متر توالیهای برش تحتالارضی یکی ازچاههای میدان نفتی کرنج انجام شده است. 12 ریزرخساره شناسایی و تفسیر شد که شامل: 1) انیدریت، 2) مادستون-دولومادستون، 3) باندستون استروماتولیتی، 4) ماستون کوارتزدار، 5) بیوکلاستیک بنتیک فرامینیفرا (بدون منفذ) پکستون-گرین استون، 6) بنتیک فرامینیفرا (منفذ دار و بدون منفذ) وکستون-پکستون-گرین استون، 7) بایوکلاست گرینستون، 8) اُاُیید گرینستون، 9) کورالیناسه آ کورال فلوتستون، 10) لپیدوسیکلینا کورالیناسه آ نئوروتالیا پکستون-گرین استون، 11) لپیدوسیکلینا نومولیتیده پکستون-وکستون، 12) پلاژیک فرامینیفرا وکستون هستند، که میتوان به 5 محیط رسوبی شامل: پهنه جذر و مدی، لاگون محصور، لاگون نیمه محصور، دریای باز تقسیم کرد. بهطور کلی این رسوبات تحت 3 نوع متفاوت از شوری در دریایی باز(psu 40-34)، لاگون نیمه محصور (psu 50-45) و لاگون محصور (بیش از (psu 50 با زون نوری افوتیک، الیگوفوتیک، مزوفوتیک تا یوفوتیک و تحت 4 نوع رژیم غذایی: الیگوتروفی، مزوتروفی، یوتروفی و هایپرتروفی در یک پلاتفرم کربناته از نوع رمپ هموکلینال در زمان چاتین تا بوردیگالین رسوبگذاری نموده است.
زهرا فرهمندفر؛ محمدرضا جعفری؛ پیمان افضل؛ افشین اشجع اردلان
دوره 11، شماره 3 ، پاییز 1399، صفحه 53-72
چکیده
هدف از این پژوهش، شناسایی ناهنجاریهای عنصری با استفاده از ترکیب مدل فرکتالی1 (فرکتال، ساختاری هندسی است که با بزرگ کردن هر بخش از این ساختار بهنسبت معین، همان ساختار نخستین به دست آید؛ به بیان دیگر، فرکتال ساختاری است که هر بخش از آن با کل آن همانند است. فرکتال در بسیاری از ساختارهای طبیعی مثل سنگها، برف، رسوبگذاری، برگ و تنه ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، شناسایی ناهنجاریهای عنصری با استفاده از ترکیب مدل فرکتالی1 (فرکتال، ساختاری هندسی است که با بزرگ کردن هر بخش از این ساختار بهنسبت معین، همان ساختار نخستین به دست آید؛ به بیان دیگر، فرکتال ساختاری است که هر بخش از آن با کل آن همانند است. فرکتال در بسیاری از ساختارهای طبیعی مثل سنگها، برف، رسوبگذاری، برگ و تنه درختان، DNA و غیره دیده میشود. هندسه فرکتال یا هندسه بعد چهارم یا هندسه طبیعت در تضاد کامل با هندسه اقلیدسی بعدهای اول تا سوم میباشد. درواقع هندسه فرکتال تعریفی از نظریه بینظمی یا آشوب است). عیار-تعداد و آنالیز فاکتوری مرحلهای نمونههای رسوبات آبراههای با دادههای ژئوفیزیک هوابرد برگه 1:100،000 لاهرود بود. منطقه مورد مطالعه در نوار آتشفشانی البرز-آذربایجان واقع است. تمام عناصر اخلال کننده (مولیبدن، برلیوم، جیوه، سرب، نقره، استرانسیوم، سلنیوم و بیسموت) پس از اعمال چهار مرحله آنالیز فاکتوری حذف شدند و عناصر ارسنیک، آنتیموان، قلع، تنگستن، کبالت، منگنز، روی، تیتانیوم، باریوم، نیکل، کروم، طلا، مس و بور در پنج گروه طبقهبندی شدند؛ مس و طلا در گروه چهار از مرحله چهارم قرار گرفتند. نمودار عیار-تعداد امتیازهای فاکتوری ترسیم و مقادیر آنها بهمنظور تهیه نقشههای جوامع ژئوشیمیایی، تعیین شد. مناطق ناهنجار عناصر فلزی در بخشهای شمالغرب، مرکز و جنوبغرب منطقه قرار دارند که نشاندهنده همبستگی با مناطق دگرسان شده، گسلها و تودههای نفوذی میباشد. با استفاده از دادههای ژئوفیزیک هوایی و تهیه نقشههای مربوط به آن، توده ژرفسنگ در جنوبغربی، که توجیه کننده دگرسانیها و در نتیجه، ناهنجاریهاست و همچنین مناطق قابل پیجویی منطقه لاهرود شناسایی شد.
محمد گودرزی؛ حسن زمانیان؛ علیرضا جوانشیر؛ محمدرضا رضوانیان زاده؛ محمدرضا قادری
دوره 11، شماره 3 ، پاییز 1399، صفحه 73-88
چکیده
منطقه مطالعاتی در خاور شهر بم و در بخش جنوبی بلوک لوت واقع شده است. با هدف بررسی مقدار و رفتار اورانیوم و عناصر همراه در منطقهای به وسعت 10 کیلومتر مربع تعداد 616 نمونه لیتوژئوشیمیایی برداشت و جهت انجام آنالیز ICP-MS به آزمایشگاه لبوست استرالیا فرستاده شدند. مطالعات آماری مختلف از قبیل تحلیل ضرایب همبستگی، آنالیز خوشهای و تجزیه تحلیل ...
بیشتر
منطقه مطالعاتی در خاور شهر بم و در بخش جنوبی بلوک لوت واقع شده است. با هدف بررسی مقدار و رفتار اورانیوم و عناصر همراه در منطقهای به وسعت 10 کیلومتر مربع تعداد 616 نمونه لیتوژئوشیمیایی برداشت و جهت انجام آنالیز ICP-MS به آزمایشگاه لبوست استرالیا فرستاده شدند. مطالعات آماری مختلف از قبیل تحلیل ضرایب همبستگی، آنالیز خوشهای و تجزیه تحلیل عاملی به شناسایی دو نوع مجموعه ژئوشیمیایی مرتبط با حضور اورانیوم در سنگهای منطقه منجر گردید که عبارتند از مجموعههای مرتبط با سنگهای اسیدی و حدواسط دگرسان شده (آرژیلیک) شامل U-W-As-Mo-S-Cu-Ag و مجموعههای مرتبط با سنگهای آذرین بازیک که شامل U-Ni-V-Ag-Co-W-Mo-Cr-Cu-S. همچنین چهارگروه عنصری به دلیل داشتن همبستگی ژئوشیمیایی با اورانیوم میتوانند مورد توجه قرار گیرند که عبارتند از: عناصر نادر خاکی: Ce, La, Y عناصر پلیمتال: As, Sb, Ba, Cu, Pb, Zn, Mn, Fe, Se Sr, عناصر مرتبط با آتشفشانهای اسیدی: Be, Mo, W, Zr عناصر مرتبط با فعالیتهای ماگمایی مافیک: Co, Cr, Ni, V. براساس بررسی نقشههای آنومالی ژئوشیمیایی عناصر ردیاب اورانیوم در منطقه مشاهده میشود که عناصر Mo, W, As, Sb, Tl, Pb, Be و Cd دارای روند غنیشدگی منطبق بر آنومالیهای اورانیوم میباشند و در میان عناصر ردیاب در درجه اول اولویت قرار دارند. با انطباق منحنیهای همتراز اورانیوم بر روی نقشه زمینشناسی منطقه، مشاهده میشود که آنومالیهای یاد شده منطبق با زونهای خردشدگی و روند گسلهای منطقه میباشند و منطبق بر واحدهای توف ریولیتی (داسیتتوف، توفهایریولیتی)، واحدهای حدواسط، همراه با دگرسانیهای آرژیلیتی، اُکسیدها و هیدروکسیدهای آهن و در بعضی نقاط همراه با دگرسانی کربناتی و کانیزایی منگنز میباشند.
اکرم مهدیزاده؛ فاطمه واعظ جوادی؛ علیرضا عاشوری؛ عباس قادری
دوره 11، شماره 3 ، پاییز 1399، صفحه 89-112
چکیده
سازند هجدک در منطقه چاهرخنه، جنوب غرب طبس دربردارنده ماکروفسیلهای گیاهی به نسبت خوب حفظ شدهای میباشد بهطوری که تعداد ۳۳ گونه ماکروفسیل گیاهی متعلق به 21 جنس از راستههای مختلف شناسایی شدند. براساس اولین و آخرین حضور مشاهده شده گونههای شاخص، یک زیست زون تجمعی با نامConiopteris hymenophylloides- Klukia exilis Assemblage zone و سه زیر زیست زون غیررسمی ...
بیشتر
سازند هجدک در منطقه چاهرخنه، جنوب غرب طبس دربردارنده ماکروفسیلهای گیاهی به نسبت خوب حفظ شدهای میباشد بهطوری که تعداد ۳۳ گونه ماکروفسیل گیاهی متعلق به 21 جنس از راستههای مختلف شناسایی شدند. براساس اولین و آخرین حضور مشاهده شده گونههای شاخص، یک زیست زون تجمعی با نامConiopteris hymenophylloides- Klukia exilis Assemblage zone و سه زیر زیست زون غیررسمی شامل: زیر زیست زون Equisetites beanii- Ptilophyllum harrisianum Interval zone (I)، زیر زیست زونPtilophyllum harrisianum- Elatides thomasii Interval zone (II) و زیر زیست زون Elatides thomasii - Nilssonia macrophylla Interval zone (III) به ترتیب از پایین به بالا تعیین گردیدند. این زیست زونها با سایر زیستزونهای هم ارز بازه زمانی ژوراسیک میانی در منطقه طبس قابل مقایسه و تطابق میباشند. حضور گونههای Klukia exilis و Elatides Thomasii نشان دهنده سن آالنین- باژوسین برای این مجموعه میباشد. مطالعات آماری نشان میدهد که راستههای فیلیکالها، سیکادالها، پاینالها و اکوئیستالها به ترتیب با فراوانی نسبی 31/46 %، 50/23 %، 12 % و 26/9 % و جنسهای Nilssonia، Klukia، Coniopteris و Equisetites به ترتیب با فراوانی نسبی 81/22 %، 38/13 %، 40/8 % و 40/8 % بیشترین حضور را در منطقه چاهرخنه داشتهاند. بدین ترتیب، براساس فراوانی نسبی فیلیکالها و سیکادالها، حضور گونههای شاخص آب و هوایی و بومشناختی نظیر Equisetites beanii و میانگین عددی تراز گیاهی فلورای چاهرخنه (81/41)، آب و هوای مرطوب و نیمه گرمسیری در این منطقه در بازه زمانی آالنین- باژوسین غلبه داشته است.
مریم فرهی منش؛ محمد قویدل؛ عباس صادقی
دوره 11، شماره 3 ، پاییز 1399، صفحه 113-132
چکیده
سرخسها از جمله ماکروفسیل های گیاهی هستند که با فراوانی و تنوع زیاد در گروه شمشک واقع در شمال البرز شرقی یافت میشوند. هدف از این مطالعه بررسی بخشهای مختلف سرخسها از جمله فروند و اندام زایای منتسب به این ماکروفسیل های گیاهی در ناحیه غزنوی (بین شاهرود و آزاد شهر) است. در این تحقیق، هفت جنس و چهارده گونه سرخس از جمله: Korallipteris yipinglagensis, ...
بیشتر
سرخسها از جمله ماکروفسیل های گیاهی هستند که با فراوانی و تنوع زیاد در گروه شمشک واقع در شمال البرز شرقی یافت میشوند. هدف از این مطالعه بررسی بخشهای مختلف سرخسها از جمله فروند و اندام زایای منتسب به این ماکروفسیل های گیاهی در ناحیه غزنوی (بین شاهرود و آزاد شهر) است. در این تحقیق، هفت جنس و چهارده گونه سرخس از جمله: Korallipteris yipinglagensis, Cladophlebis nebbensis, Cladophlebis australis, Cladophlebis sp., Cladophlebis haiburnensis, Cladophlebis raciborskii, Cladophlebis cf. scoresbyensis, Cladophlebis denticulata, Clathropteris meniscioides, Dictyophyllum exile, Dictyophyllum nathorsti, Thainguyenopteris, parvipinnulata, Osmundopsis sturiiو Marattia intermediaشناسائی گردید که به سه راسته از سرخسها به اسامی Filicales،Osmundales و Marattiales تعلق دارند.گونههای فوق با نمونههای همزمان آنها از سایر نقاط جهان مقایسه گردید. این مقایسه نشان میدهد که بیشترین شباهت بین گونههای ناحیه مورد مطالعه با کشورهای کره، ژاپن، چین، ویتنام، گرین لند، ایتالیا، آلمان و آرژانتین وجود دارد. از سوی دیگر، همراهی گونههای سازگار با آب و هوای "گرم و مرطوب" و "گرم و نسبتا خشکتر"، میتواند حاکی از آن باشد که گونههای مورد بررسی همگی در محیط Lowland دلتایی، اما در زیر محیطهای مختلف میزیستهاند.
عاطفه نیمروزی؛ غلامرضا قدمی؛ جمشید حسن زاده؛ محمد پوستی
دوره 11، شماره 3 ، پاییز 1399، صفحه 133-148
چکیده
تاریخچه تکاملی زون سنندج-سیرجان، تحتتاثیر دو رژیم کششی و فشارشی بوده که باعث ایجاد بازشدگی، فرورانش، تصادم و بسته شدن نهایی آن شده است. این پژوهش با استناد به مطالعات پتروگرافی، ژئوشیمی و همچنین دادههای سن سنجی سنگهای آتشفشانی منطقه اسفندآباد یزد، شواهدی از باز شدگی و ولکانیسم حاصل از آن را در اختیار قرار میدهد. توالی مورد ...
بیشتر
تاریخچه تکاملی زون سنندج-سیرجان، تحتتاثیر دو رژیم کششی و فشارشی بوده که باعث ایجاد بازشدگی، فرورانش، تصادم و بسته شدن نهایی آن شده است. این پژوهش با استناد به مطالعات پتروگرافی، ژئوشیمی و همچنین دادههای سن سنجی سنگهای آتشفشانی منطقه اسفندآباد یزد، شواهدی از باز شدگی و ولکانیسم حاصل از آن را در اختیار قرار میدهد. توالی مورد مطالعه شامل گدازههای تیره رنگ آندزیتی، ریولیتی و بازالتی همراه با میان لایههای آذرآواری همراه با واحدهای رسوبی است. در مقاطع میکروسکوپی، کانیهای اصلی تشکیل دهنده در سنگهای آندزیتی به ترتیب فراوانی شامل پلاژیوکلاز، پیروکسن و کوارتز، در سنگهای ریولیتی پلاژیوکلاز، فلدسپار آلکالن و کوارتز و در بازالتها شامل پلاژیوکلاز، اولیـوین و پیروکسـن است. براساس دادههای ژئوشیمیایی، سنگهای مورد مطالعه دارای ترکیب شیمیایی بازالتی و تراکی داسیتی با گرایش کالک آلکالن و توله ایتی میباشند. همچنین نمودارهای تعیین جایگاه تکتونیکی محیط درون صفحهای را در تشکیل آنان تایید مینماید. مطالعات ژئوشیمیایی نشان داد که سنگهای تراکی داسیتی حاصل 5% ذوب بخشی یک منشا گارنت-لرزولیت و سنگهای بازالتی حاصل20 % ذوب بخشی یک منشا اسپینل-لرزولیتی میباشند. مطالعات سن سنجی براساس زیرکنهای موجود در سنگهای تراکی داسیتی به روش اورانیوم-سرب سن 6/6 +240 معادل با تریاس زیرین را برای این بازشدگی ارائه داده است که با بازشدگی و تشکیل اقیانوس نئوتیس در پرموتریاس مطابقت میکند.
محمد حسین جهانگیر؛ سیده مهسا موسوی رینه؛ مهناز ابواقاسمی
دوره 11، شماره 3 ، پاییز 1399، صفحه 149-166
چکیده
بررسی خشکسالی به عنوان یکی از مخاطرات طبیعی، که زندگی اکثر مردم به آن گره خورده است، بسیار حائز اهمیت است. جهت آماده سازی در مقابله با خشکسالی و کاهش خسارات ناشی از آن از روشهای شبیهسازی، مدلسازی و تهیه مقدمات احتمال وقوع خشکسالی، استفاده میشود. در این مطالعه برای فراهم آوردن یک دید کلی از شرایط خشکسالی آینده از دو شاخص خشکسالی ...
بیشتر
بررسی خشکسالی به عنوان یکی از مخاطرات طبیعی، که زندگی اکثر مردم به آن گره خورده است، بسیار حائز اهمیت است. جهت آماده سازی در مقابله با خشکسالی و کاهش خسارات ناشی از آن از روشهای شبیهسازی، مدلسازی و تهیه مقدمات احتمال وقوع خشکسالی، استفاده میشود. در این مطالعه برای فراهم آوردن یک دید کلی از شرایط خشکسالی آینده از دو شاخص خشکسالی SSI و SPI استفاده گردید. در گام اول دادههای مربوط به دبی و بارش با استفاده از مدل CanESM2 تحت سناریو انتشار RCP4.5 و مدل ریزمقیاس SDSM برای دوره 2050-2020 پیشبینی شد سپس با توجه به موقعیت جغرافیایی هر ایستگاه مناسبترین تابع توزیع تجمعی برای هر شاخص در هر ایستگاه انتخاب گردید و امکان محاسبه شاخصهای خشکسالی SSI و SPI فراهم گردید. نتایج نشان داد در دوره آتی براساس شاخص SSI، ایستگاه شریفآباد بیشترین مقدار خشکسالی (74/2-) را داراست و همچنین براساس شاخص SPIبیشترین مقدار شاخص خشکسالی (17/2-) مربوط به ایستگاه لتیان است. لازم به ذکر است که تطابق دو شاخص در ایستگاههای نمرود و لتیان نیز با ترسیم متناظر منحنی تغییرات در طی دوره مطالعاتی نشان داد که اختلاف مقادیر عددی این دو کمیت، تنها برای 5 سال از انطباق مناسبی برخوردار نیست.
مهدی صدیقی؛ بهارک معتمدوزیری؛ حسن احمدی؛ ابوالفضل معینی
دوره 11، شماره 3 ، پاییز 1399، صفحه 167-182
چکیده
در این تحقیق، سه مدل دادهکاوی شامل شبکه عصبی مصنوعی، ماشین بردار پشتیبان و بیشینه آنتروپی برای ارزیابی حساسیت زمینلغزش در حوزه آبخیز تجن استان مازندران انتخاب گردید. نتایج مدلها با شش شاخص کارایی مدل شامل: 1) روند توزیع مساحتی کلاسهای حساسیت، 2) روند توزیع عددی زمینلغزشها در کلاس-های حساسیت، 3) خطای نوع یک مدلسازی (مثبت کاذب)، ...
بیشتر
در این تحقیق، سه مدل دادهکاوی شامل شبکه عصبی مصنوعی، ماشین بردار پشتیبان و بیشینه آنتروپی برای ارزیابی حساسیت زمینلغزش در حوزه آبخیز تجن استان مازندران انتخاب گردید. نتایج مدلها با شش شاخص کارایی مدل شامل: 1) روند توزیع مساحتی کلاسهای حساسیت، 2) روند توزیع عددی زمینلغزشها در کلاس-های حساسیت، 3) خطای نوع یک مدلسازی (مثبت کاذب)، 4) خطای نوع دو مدلسازی (منفی کاذب)، 5) مساحت زیر منحنی نرخ موفقیت و 6) مساحت زیر منحنی نرخ پیشبینی بررسی گردید و براساس آنها مدلها رتبهبندی شدند. نتایج حاکی از آن بود که براساس شاخص اول، مدلهای بیشینه آنتروپی، ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی مصنوعی به ترتیب بهترین تا ضعیفترین کارایی را نشان دادند. براساس شاخص دوم، به ترتیب مدلهای ماشین بردار پشتیبان، بیشینه آنتروپی و شبکه عصبی مصنوعی بهترین تا ضعیفترین عملکرد را ارائه نمودند. شاخص سوم با اشاره به پتانسیل خسارات اقتصادی ناشی از خطای مدلسازی بیانگر عملکرد مناسب مدل ماشین بردار پشتیبان بود و مدلهای بیشینه آنتروپی و شبکه عصبی مصنوعی مشترکاً در درجات بعدی اهمیت قرار گرفتند. همچنین، شاخص چهارم با اشاره به پتانسیل تلفات جانی و مالی ناشی از خطای مدلسازی نشانگر عملکرد خوب مدل شبکه عصبی مصنوعی بود و مدلهای بیشینه آنتروپی و ماشین بردار پشتیبان به ترتیب در رتبه دوم و سوم قرار گرفتند. نتایج حاصل از شاخصهای پنجم و ششم بیانگر قدرت بالای یادگیری و تعمیم نتایج در مدل ماشین بردار پشتیبان بود و مدلهای بیشینه آنتروپی و شبکه عصبی مصنوعی در درجات بعدی اهمیت قرار گرفتند.
سیده آزاده آقاجان زاده؛ محسن تابان
دوره 11، شماره 3 ، پاییز 1399، صفحه 183-202
چکیده
با افزایش جمعیت، شهرها با رشد روز افزون بلند مرتبهسازی و همچنین تراکم بالای جمعیتی و ارتفاعی روبهرو شدهاند. توریستی بودن و افزایش جمعیت در شهر بابلسر در سالهای اخیر باعث افزایش بی رویه ساخت و ساز و بلند مرتبهسازی شده است. دلیل استقرار این ساختمانها در این محدودهها، دید بصری مناسب به دریا، وجود دسترسی با عرض مناسب، وجود ...
بیشتر
با افزایش جمعیت، شهرها با رشد روز افزون بلند مرتبهسازی و همچنین تراکم بالای جمعیتی و ارتفاعی روبهرو شدهاند. توریستی بودن و افزایش جمعیت در شهر بابلسر در سالهای اخیر باعث افزایش بی رویه ساخت و ساز و بلند مرتبهسازی شده است. دلیل استقرار این ساختمانها در این محدودهها، دید بصری مناسب به دریا، وجود دسترسی با عرض مناسب، وجود زیرساختها و امکانات میباشد که استقبال سرمایهگذاران برای ساخت و ساز را به دنبال داشته است. شهر بابلسر در اقلیم معتدل و مرطوب واقع شده است و رطوبت نسبی آن نسبتا بالاست، شرجی بودن و احساس گرمای بیش از حد واقعی از نتایج بالا بودن رطوبت است. از این رو، مهمترین عامل ایجاد آسایش در این مناطق، برقراری و تداوم کوران در فضاست. با توجه به تغییر در تراکم ارتفاعی و نوع چیدمان و تودههای جدید، جهت و سرعت جریان باد دچار تلاطم شده است که به لحاظ بیولوژیکی و احساس آرامش برای ساکنین مشکلاتی را در پی دارد. در این پژوهش اثرات بلند مرتبهسازی و تغییرات در دو بلوک شهری، در محدوده شمالی شهر بابلسر با نرمافزارFlow-3d شبیهسازی و مورد ارزیابی قرار گرفته است. در گرمترین روزهای تابستان تاثیر تراکم ارتفاعی و چیدمان تودهها بر دمای بلوکها و سرعت جریان باد بین آنها بررسی شده است. با افزایش ارتفاع، افزایش محصوریت و جهتگیری نامناسب تودهها، کوران باد اتفاق نمیافتد در این صورت دمای بین تودهها افزایش مییابد و باعث سلب آسایش ساکنین این محدوده شده است. برای بهبود وضعیت نیاز به تغییر در شرایط کالبدی با توجه جهت و توزیع جریان باد است.
خه بات درفشی؛ صارم امینی؛ ولی جهانی؛ ناصر رضایی
دوره 11، شماره 3 ، پاییز 1399، صفحه 203-222
چکیده
در زمینباستانشناسی با تشخیص و بررسی محتوای رسوبی و چینهنگاری لایهها و مواد باستانشناسی، میتوان درک کامل و صحیحی از پیشینههای باستانی به دست آورد. نوشتار حاضر گزارشی از مطالعات زمینشناختی و رسوبشناختی در محل برش رسوبی - باستانی گسکرک واقع در شهرستان رودبار است که بهمنظور بازسازی شرایط محیطی دیرینه انجام گرفته است. ...
بیشتر
در زمینباستانشناسی با تشخیص و بررسی محتوای رسوبی و چینهنگاری لایهها و مواد باستانشناسی، میتوان درک کامل و صحیحی از پیشینههای باستانی به دست آورد. نوشتار حاضر گزارشی از مطالعات زمینشناختی و رسوبشناختی در محل برش رسوبی - باستانی گسکرک واقع در شهرستان رودبار است که بهمنظور بازسازی شرایط محیطی دیرینه انجام گرفته است. برش گسکرک شامل دو لایه رسوب آبرفتی - واریزهای ریزدانه، با تمایز رنگ مشخص میباشد که مرز زیرین آنها محدود به سنگ بستر رسوبی و مرز بالایی آنها توسط نهشتههای استقراری جدیدتر پوشیده شده است. رسوبات طبیعی تشکیلدهنده این دو لایه را ذرات در حد سیلت شامل میشود که تراکم بالایی را نشان میدهد. لایه پایینی (لایه I) عمدتاً از رسوبات ریزدانه سیلتی با ناخالصی مواد آهکی تشکیل شده است که درون آن قطعات آهکی بهصورت پراکنده مشاهده میشود. لایه II که در مرز بالایی خود توسط نهشتههای طبیعی فرهنگی عصر مفرغ پوشیده شده است با وجود خردههای زغالی مشخص میشود که آن را از لایه زیرین خود متمایز میکند. مطالعه نمونههای عهد حاضر شرایط آب و هوایی خشک تا نیمهخشک را برای تشکیل افقهای کربناتی شده در خاک پیشنهاد میکند. محتوای کم مواد کربناتی، رنگ قرمز- قهوهای و همچنین وجود خردههای زغالی در لایه II که متمایز از لایه I میباشد، شرایط دیرینه محیطی متفاوتی را برای لایه II پیشنهاد میکند که بهنظر میرسد با تغییر شرایط آب و هوایی، افزایش بارندگی و رطوبت و گسترش پوشش گیاهی جنگلی در منطقه همزمان بوده است.
مهرداد کیانی؛ حسن لشکری؛ هوشنگ قائمی
دوره 11، شماره 3 ، پاییز 1399، صفحه 223-244
چکیده
وقوع بارشهای روزانه فرین نقش مهمی در سامانه اقلیم و هیدرولوژی غرب ایران دارد. در زمستان با نفوذ سامانههای بارشی به غرب ایران شرایط برای رخداد بارشهای شدید فراهم میشود. در این مطالعه شدیدترین رخداد فرینهای بارشی زمستان غرب ایران در دوره آماری 1996 تا 2017 مورد بررسی قرار گرفت. هدف از این پژوهش تحلیل همدیدی سامانههای عامل رخداد ...
بیشتر
وقوع بارشهای روزانه فرین نقش مهمی در سامانه اقلیم و هیدرولوژی غرب ایران دارد. در زمستان با نفوذ سامانههای بارشی به غرب ایران شرایط برای رخداد بارشهای شدید فراهم میشود. در این مطالعه شدیدترین رخداد فرینهای بارشی زمستان غرب ایران در دوره آماری 1996 تا 2017 مورد بررسی قرار گرفت. هدف از این پژوهش تحلیل همدیدی سامانههای عامل رخداد شدیدترین فرینهای بارشی زمستان بوده است. ابتدا با پردازشهای آماری بیشینه بارشهای روزانه مشخص شد و با تعیین آستانه بارش روزانه 41 میلیمتر، شدیدترین رخداد فرین بارشی هر ماه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل نشان داد که در شرایط رخداد فرینها، پرفشار روی ایران تضعیف شده و سامانههای کم فشار در تراز دریا جایگزین آن شدهاند. در تراز میانی جو جریانات جنوبی و غربی در قسمت جنوب شرقی ناوه مدیترانه همگرا شده و به بخش غربی ایران نفوذ کردهاند. بیشینه محتوای رطوبتی سامانهها از طریق دریای سرخ و با کمک سامانه واچرخندی مستقرروی عربستان تأمین شده است. در ماه دسامبر عمیق شدن ناوه مدیترانهای و جذب رطوبت از دریای سرخ عامل وقوع فرین بارشی بوده است. در ماههای ژانویه و فوریه استقرارسامانه بلوکینگ کم ارتفاع بریده در تراز میانی جو شرایط مناسب برای وقوع بارش سنگین در سطح زمین را فراهم نموده است. بهرهگیری همزمان از رطوبت دریاهای سرخ و مدیترانه، موجب رخداد فرین ماه ژانویه و رخداد بارش سنگین در بیشتر ایستگاهها شده است. اما در جریان رخداد فرین ماه فوریه فقط ایستگاههای دامنه غربی به دلیل نزدیکی به مسیر رطوبت دریای سرخ شاهد بارش سنگین بودهاند.
محمود احمدی؛ محمد آزادی مبارکی
دوره 11، شماره 3 ، پاییز 1399، صفحه 245-262
چکیده
یکی از مهمترین جنبههای رشد سریع و بدون برنامهریزی شهری، کاهش سطح پوشش گیاهی است که اغلب با سطوح غیرمجاز مانند ساختمانها و سایر سطوح نفوذ ناپذیر جایگزین میشود. کلانشهر تبریز، یکی از مناطق شهری مهم است که با رشد سریع در شمالغرب ایران واقع شده است. در این مطالعه، تغییرات زمانی- مکانی دمای سطح زمین (LST) با استفاده از دادههای ماهواره ...
بیشتر
یکی از مهمترین جنبههای رشد سریع و بدون برنامهریزی شهری، کاهش سطح پوشش گیاهی است که اغلب با سطوح غیرمجاز مانند ساختمانها و سایر سطوح نفوذ ناپذیر جایگزین میشود. کلانشهر تبریز، یکی از مناطق شهری مهم است که با رشد سریع در شمالغرب ایران واقع شده است. در این مطالعه، تغییرات زمانی- مکانی دمای سطح زمین (LST) با استفاده از دادههای ماهواره LANDSAT7 سنجنده ETM+برای یک دوره 15 ساله (2013-1999) با هدف زیستپذیری شهر تبریز و دستهبندی جزایرحرارتی شهری مطالعه شد. برای محاسبه UHI از رویکرد تکاملی فرکتال ویژه (FNEA) و همچنین برای وضعیت زیست محیطی شهری از روش قیاسی وضع بحرانی زیستمحیطی (ECI) براساس LST و NDVI استفاده شد. نتایج نشان داد متوسط LST در کلانشهر تبریز بین 30 تا 43 درجه سلسیوس است و از سال 2010 به بعد بر مقدار انحراف معیار دمای سطح زمین افزوده شد؛ به طوری که مقدار بیش از 4 درجه سلسیوس نیز برای LST مشاهده شد. تحلیل منطقهای دما و پارامترهای موثر آن در کلان شهر تبریز نشان از همبستگی معنی داری بین LST با NDVI (منفی) و مناطق ساخته شده شهری (مثبت) وجود دارد. مهمترین جزایر حرارتی شهری تبریز که با استفاده از روش FNEA آشکار شدند در فرودگاه تبریز، مناطق مسکونی پر تراکم همچون ملازینال، مناطق صنعتی جنوب غربی و پایانههای شهری تبریز دیده میشوند. شاخص ECI نشان داد سالهای 2002، 2003 و 2009 بیشترین مناطق طاقتفرسا را دارند؛ مقادیر SUHI و ECI در کلان شهر تبریز دارای تطابق مکانی هستند؛ لذا فضاهای سبز میتوانند به بهبود پایداری محیطی کلانشهر تبریز برای زیست پذیری شهری کمک شایان توجهی کنند.