علمی -پژوهشی
راهله هاتفی؛ مرتضی خضری؛ کمال خدایی؛ علی اکبر شهسواری؛ سروش مدبری؛ فرهاد اسدیان
دوره 7، شماره 2 ، شهریور 1395، صفحه 1-20
چکیده
عناصر آرسنیک، سرب، جیوه، کادمیوم، آنتیموآن، سلنیوم، مس، مولیبدن و روی جزء عناصر سمی و فلزات سنگین هستند که برای سلامت محیط زیست و انسان خطرناک میباشند. از طرف دیگر از دیدگاه ژئوشیمیایی جزو گروه عناصر کمیاب بوده و در نتیجه دارای پتانسیل بالایی برای تمرکز در سنگهای گرانیتوئیدی هستند. مطالعه حاضر جهت بررسی پتانسیل سمیت تمرکز فلزات ...
بیشتر
عناصر آرسنیک، سرب، جیوه، کادمیوم، آنتیموآن، سلنیوم، مس، مولیبدن و روی جزء عناصر سمی و فلزات سنگین هستند که برای سلامت محیط زیست و انسان خطرناک میباشند. از طرف دیگر از دیدگاه ژئوشیمیایی جزو گروه عناصر کمیاب بوده و در نتیجه دارای پتانسیل بالایی برای تمرکز در سنگهای گرانیتوئیدی هستند. مطالعه حاضر جهت بررسی پتانسیل سمیت تمرکز فلزات سمی As، Cd، Cu، Hg، Mo، Pb، Sb، Se و Zn، توزیع مکانی و درجه آلودگی آنها با استفاده از مقایسه با استاندارد EPA، شاخص زمین انباشت (Igeo)، ضریب غنیشدگی (EF)، درجه آلودگی (Cd)، شاخص بار آلودگی (PLI) و شاخص ریسک اکولوژیک (RI) انجام شد. بدین منظور نمونههای خاک از محدوده برداشت شد و به روش ICP-MS مورد تجزیه شیمیایی قرار گرفت. محاسبه شاخص زمین انباشت نشان داد که 50% از ایستگاهها آلودگی متوسط تا خیلی بالا دارند. فاکتور پتانسیل ریسک اکولوژیک فلزات مورد نظر بهصورت As>Mo >Cd>Pb>Hg>Cu>Zn (میانگین Ei عناصر) است. شاخص بار آلودگی در 50% نمونهها دارای کیفیت خوب و 40% نمونهها دارای کیفیت نامطلوب هستند. خاک سطحی در محدوده مطالعاتی بر مبنای ضریب آلودگی Cf، آلودگی کم از نظر Cd و Zn، آلودگی متوسط از جهت Cu، Mo، Pb و Sb، آلودگی زیاد برای As و آلودگی خیلی زیاد به سبب Se دارد و از نظر درجه آلودگی، آلودگی متوسط تا خیلی زیاد دارد که بیش از 50% نمونهها آلودگی قابل توجه نشان میدهند. بنابراین نتایج نشان میدهند که خاک سطحی متاثر از تشکیلات زمینشناسی بهخصوص تودههای نفوذی انزان، شیور و خانکندی و زونهای دگرسانی ناشی از این تودهها میباشد که پتانسیل بالایی در ایجاد آلودگی در منابع آب، گیاهان و سرانجام زنجیره غذایی انسان دارد.
علمی -پژوهشی
زهرا ظهرابی؛ حسین وزیری مقدم؛ علی صیرفیان؛ علی رحملنی
دوره 7، شماره 2 ، شهریور 1395، صفحه 21-41
چکیده
در این تحقیق رسوبات سازند آسماری در تاقدیس کوه سیاه (شمال دهدشت) و تاقدیس اشگر (شمال غرب نورآباد)، از نظر ریزرخسارهها، محیط رسوبی و چینهنگاری سکانسی مورد مطالعه قرار گرفت. از برشهای برداشت شده تقریبا 330 مقطع نازک تهیه شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سن سازند آسماری در برش کوه سیاه روپلین- شاتین تا بوردیگالین و در برش کوه اشگر شاتین ...
بیشتر
در این تحقیق رسوبات سازند آسماری در تاقدیس کوه سیاه (شمال دهدشت) و تاقدیس اشگر (شمال غرب نورآباد)، از نظر ریزرخسارهها، محیط رسوبی و چینهنگاری سکانسی مورد مطالعه قرار گرفت. از برشهای برداشت شده تقریبا 330 مقطع نازک تهیه شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سن سازند آسماری در برش کوه سیاه روپلین- شاتین تا بوردیگالین و در برش کوه اشگر شاتین تا بوردیگالین میباشد. در بخش رخسارهها، 13 ریزرخساره شناسایی شد. بررسی ریزرخسارههای موجود نشان دهنده چهار زیر محیط رسوبی مختلف شامل پهنه جزرومدی، لاگون، پشته و دریای باز در سازند آسماری میباشد. رخسارههای معرفی شده و شواهد صحرایی، نشان میدهد که بخشهای زیرین و بالایی سازند آسماری در برش تاقدیس کوه سیاه در دو پلاتفرم کربناته (ابتدا در یک شلف باز و سپس در یک رمپ کربناته) نهشته شده ولی در تاقدیس اشگر یک شلف باز تشخیص داده شده است. در هر دو برش 4 سکانس رسوبی درجه 3 شناسائی گردید.
علمی -پژوهشی
مهیا شیرمحمدی؛ سید احمد علوی؛ محمد رضا قاسمی؛ محسن احتشامی
دوره 7، شماره 2 ، شهریور 1395، صفحه 42-55
چکیده
در این پژوهش گستره مشا-لواسان (جنوب خاور البرز مرکزی) منطبق بر شمال باختر نقشه 1:100000 شرق تهران مورد مطالعه قرار گرفت. در مطالعات ساختاری حاضر چهار رده بر اساس راستای چینها و گسلها تعیین شد و تنشهای پدیدآورنده آنها با تاریخچه زمین ساختی البرز مرکزی، مقایسه گردید. این چهار رده عبارتند از: 1) گسلهای معکوس با راستای E-W و چینهای همراه ...
بیشتر
در این پژوهش گستره مشا-لواسان (جنوب خاور البرز مرکزی) منطبق بر شمال باختر نقشه 1:100000 شرق تهران مورد مطالعه قرار گرفت. در مطالعات ساختاری حاضر چهار رده بر اساس راستای چینها و گسلها تعیین شد و تنشهای پدیدآورنده آنها با تاریخچه زمین ساختی البرز مرکزی، مقایسه گردید. این چهار رده عبارتند از: 1) گسلهای معکوس با راستای E-W و چینهای همراه با آنها با همین راستا، 2) گسلهای راستالغز راست بر با راستای NW-SE که با چینهای ENE-WSW همراه شدهاند، 3) گسلهای راندگی با راستای SE-NW و چینهای همراه آنها با راستای SE-NW و 4) گسلهای عادی با راستای N-S تا NE-SW. بیشترین ساختارهای گستره، چینها و گسلهای رده سوم این تقسیمبندی هستند که بر اثر ترافشارش چپبر، در پی فشار صفحه عربستان به صفحه ایران مرکزی به وجود آمدهاند. با بررسی عکسهای ماهوارهای، بازدیدهای صحرایی و اطلاعات لرزهای و ترکیب این دادهها با نتایج ریخت زمینساختی، مدلی برای گستره ارائه شد که نشان میدهد بر اثر حرکت چببر گسلهای مشا، شمال تهران و دره اوشان، گستره بین این گسلها دچار یک چرخش ساعتگرد شده است. این چرخش به روشنی در روند چینها قابل شناسایی میباشد.
علمی -پژوهشی
همت سلامی؛ حمیدرضا ناصری؛ علیرضا مساح بوانی
دوره 7، شماره 2 ، شهریور 1395، صفحه 56-69
چکیده
با توجه به عدم قطعیتهای موجود در خروجی مدلهای اقلیمی در این تحقیق از خروجی 16 مدل اقلیمی برای پیشبینی تغییرات تراز سطح آب زیرزمینی در آبخوان دشت همدان-بهار در دوره آتی استفاده شده است. برای این منظور مدلهای مختلف اقلیمی بر مبنای توانایی آنها در شبیهسازی متغیرهای اقلیمی در دوره پایه (2000-1970) وزندهی شده و سپس بر مبنای وزن مدلهای ...
بیشتر
با توجه به عدم قطعیتهای موجود در خروجی مدلهای اقلیمی در این تحقیق از خروجی 16 مدل اقلیمی برای پیشبینی تغییرات تراز سطح آب زیرزمینی در آبخوان دشت همدان-بهار در دوره آتی استفاده شده است. برای این منظور مدلهای مختلف اقلیمی بر مبنای توانایی آنها در شبیهسازی متغیرهای اقلیمی در دوره پایه (2000-1970) وزندهی شده و سپس بر مبنای وزن مدلهای اقلیمی و مقادیر پیشبینی شده توسط آنها در دوره آتی (2045-2015) تغییرات بارندگی و دما در سطوح احتمال مختلف 10، 50 و 90 درصد محاسبه شده است. با استفاده از دادههای اقلیمی ایستگاه سینوپتیک همدان و مقدار تغییرات پیشبینی شده بارش و دما در سطوح احتمال مختلف، برای سناریو انتشار A2، مقادیر بارش و دما توسط مدل LARS-WG به شکل روزانه تولید شده است. با توجه به مقادیر پیشبینی شده بارش و رواناب تخمین زده شده توسط شبکه عصبی مصنوعی، تغییرات تراز سطح آب زیرزمینی در سطوح ریسک مختلف شبیهسازی شده است. میزان افت متوسط سالانه تراز آب زیرزمینی در دوره 20 ساله مشاهداتی 72/0 متر میباشد و این میزان برای سطوح احتمال 10، 50 و 90 درصد به ترتیب 53/0، 1/1 و 3/1 متر میباشد. با توجه به اینکه ضخامت متوسط زون اشباع در شرایط کنونی آبخوان حدود 50 متر میباشد لذا با حفظ شرایط کنونی برداشت از منابع آب زیرزمینی و وقوع مقادیر پیشبینی شده تغییرات تراز سطح آب زیرزمینی به خصوص در سطح ریسک 50 و 10 درصد، عملاً در 30 سال آینده آبخوان دشت همدان-بهار از بین خواهد رفت.
علمی -پژوهشی
سیامک شرفی؛ مجتبی یمانی؛ مهران مقصودی
دوره 7، شماره 2 ، شهریور 1395، صفحه 70-87
چکیده
رخداد زمینلغزش در محیطهای آبرفتی به عنوان بسترهای مناسب جهت شکلگیری زیستگاههای باستانی، باعث تغییرات محیطی از جمله تشکیل دریاچههای سدی شده است. زمینلغزش کبیرکوه به عنوان بزرگترین زمینلغزش دنیا با مسدود کردن مسیر رودخانه کشکان، دریاچه جایدر را شکل داده است. با توجه به تاثیر شکلگیری دریاچه جایدر در الگوی استقرار زیستگاههای ...
بیشتر
رخداد زمینلغزش در محیطهای آبرفتی به عنوان بسترهای مناسب جهت شکلگیری زیستگاههای باستانی، باعث تغییرات محیطی از جمله تشکیل دریاچههای سدی شده است. زمینلغزش کبیرکوه به عنوان بزرگترین زمینلغزش دنیا با مسدود کردن مسیر رودخانه کشکان، دریاچه جایدر را شکل داده است. با توجه به تاثیر شکلگیری دریاچه جایدر در الگوی استقرار زیستگاههای باستانی دره کشکان، بازسازی ویژگیهای دیرینه مورفومتری دریاچه جایدر در مطالعات محیطی و باستان شناسی ضروری به نظر میرسد. روش تحقیق میدانی- تحلیلی و از ابزارهای مختلفی مانند نقشههای زمینشناسی، توپوگرافی، تصاویر ماهوارهای، GPS، دوربین نقشهبرداری و نرم افزارهای تحلیل مکانی مانندArc GIS جهت تعیین پارامترهایی مانند وسعت، حجم آب و رسوب، حداکثر عمق، متوسط عمق، توسعه خط ساحلی و زمان تشکیل و مدت زمان پایداری دریاچه استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که با توجه به بقایای رسوبات دریاچهای، وسعت دریاچه جایدر حدود 2 برابر وسعتی است که در نقشههای زمینشناسی و مطالعات قبلی به آن اشاره شده است. براساس بقایای رسوبات دریاچهای که نشان دهنده 4 دوره گرم و خشک و 4 دوره مرطوب میباشد و تعیین سن رسوبات با روش ترمولومینسانس، زمان تشکیل دریاچه 85000 سال پیش و عمر دریاچه جایدر از زمان تشکیل تا تخلیه حدود 80000 سال بوده و در 5000 سال پیش تخلیه شده است. سایر پارامترها نیز نشان دهنده پایداری محیط دریاچهای در یک بازه زمانی طولانی در این قسمت از حوضه کشکان میباشند.
علمی -پژوهشی
همت الله رورده؛ یدالله یوسفی؛ جمال قاسمی
دوره 7، شماره 2 ، شهریور 1395، صفحه 88-100
چکیده
تغییرپذیری بادهای حدی در راستای زمان و مکان بسیار پیچیده است. بادهای حدی میتواند هم یک پدیده مخرب و هم منبعی برای تولید انرژی باشد. در این بررسی سریعترین باد در یک سال به عنوان باد حدی در نظر گرفته شد. دو هدف اصلی در این کار بررسی تغییرپذیری درون سالانه بادهای حدی و شناسایی تفاوتها و شباهتهای الگوهای آن با استفاده از تحلیل طیفی و ...
بیشتر
تغییرپذیری بادهای حدی در راستای زمان و مکان بسیار پیچیده است. بادهای حدی میتواند هم یک پدیده مخرب و هم منبعی برای تولید انرژی باشد. در این بررسی سریعترین باد در یک سال به عنوان باد حدی در نظر گرفته شد. دو هدف اصلی در این کار بررسی تغییرپذیری درون سالانه بادهای حدی و شناسایی تفاوتها و شباهتهای الگوهای آن با استفاده از تحلیل طیفی و خوشهبندی فازی در ایران است. برای این هدف از دادههای 40 ایستگاه همدیدی سازمان هواشناسی با دوره زمانی حداقل 48 ساله (از بدو تاسیس تا سال 2014) استفاده شد. نتایج نشان داد میزان درصد تبیین واریانس هارمونیک اول (PVR1) در بیشتر ایستگاههای بررسی شده دارای بیشترین میزان بوده است. برای شناخت مناطق دارای الگوهای مشابه تغییرپذیری درون سالانه بادهای حدی ویژگیهای طیفهای اصلی شامل PVR1 و محتملترین زمان رخداد (T1) با استفاده از روش خوشهبندی فازی مورد بررسی قرار گرفت. خوشهبندی نشان داد تفاوتهای تغییرپذیری بادهای حدی قابل توجه است. گاهی ایستگاههای قرار گرفته در یک منطقه در خوشههای متفاوت از هم قرار میگیرند. نمونه قابل ذکر ایستگاه رامسر است که در خوشهای متفاوت با بابلسر و رشت قرار گرفته است. همچنین ایستگاههای زابل و بوشهر در خوشههای منفرد قرار گرفتهاند.
علمی -پژوهشی
ندا محسنی؛ عادل سپهر؛ سیدرضا حسین زاده؛ محمود رضا گلزاریان
دوره 7، شماره 2 ، شهریور 1395، صفحه 101-116
چکیده
اکوسیستمهای خشک و نیمهخشک به دلیل عدم تنوع در ساختارها و متغیرهای خود، در معرض وقوع تحولات سریع در ترکیب جوامع گیاهی در پاسخ به تغییرات محیطی هستند. فرایندها و آشوبها با تغییر الگوهای متداول خاک در مقیاسهای کوچک میتوانند زمینه ظهور دینامیکهای بزرگ مقیاسی را در ساختار چشمانداز فراهم آورند. شکلگیری هتروژنیتیهای پراکنده در ...
بیشتر
اکوسیستمهای خشک و نیمهخشک به دلیل عدم تنوع در ساختارها و متغیرهای خود، در معرض وقوع تحولات سریع در ترکیب جوامع گیاهی در پاسخ به تغییرات محیطی هستند. فرایندها و آشوبها با تغییر الگوهای متداول خاک در مقیاسهای کوچک میتوانند زمینه ظهور دینامیکهای بزرگ مقیاسی را در ساختار چشمانداز فراهم آورند. شکلگیری هتروژنیتیهای پراکنده در ویژگیهای خاک و به تبع آن تغییرات در توزیع پوشش گیاهی میتواند نشانهای از ظهور وضعیتهای پایدار متناوب (وضعیت همگن پوشش گیاهی و فاقد پوشش) در سطح چشمانداز باشد. چنین تضادی از لحاظ توزیع الگوهای خاک و پوشش گیاهی، منجر به ظهور فیدبکی مثبت بین خاک، آب و گیاه میشود. فیدبکی که میتواند نقش مهمی در روند دینامیک اکوسیستمهای خشک داشته باشد. افزایش فیدبکهای مثبت با کاهش انعطافپذیری سیستم، چشمانداز را مستعد وقوع گذری برگشتناپذیر به سمت وضعیتی تخریبی خواهند کرد. از آنجا که بررسی فیدبکهای بین این سه متغیر محیطی میتواند در درک دینامیک چشماندازهای خشک و نحوه پاسخ این سیستمها به تغییرات و تنشهای محیطی موثر باشد، در مقاله حاضر به تشریح اثرات فیدبکهای مثبت بین آب، خاک و گیاه بر روی روند تحول اکوسیستمهای خشک پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان داده است که چگونه ظهور هتروژنیتیهای پراکنده در ویژگیهای خاک غالب چشمانداز با ایجاد فیدبک مثبت بین آب، خاک و گیاه میتواند منجر به کاهش انعطافپذیری سیستم، ظهور وضعیتهای ناتعادلی و تسریع روند بیابانزایی گردد.
علمی -پژوهشی
غلامرضا براتی؛ محمود احمدی؛ ابراهیم میرزایی؛ محمد بیتار
دوره 7، شماره 2 ، شهریور 1395، صفحه 117-129
چکیده
ایران مرکزی سرزمینی خشک نیمه خشک است که دچار تنشهای حرارتی چشمگیر است. سرماهای شدید بویژه طی زمستان از جمله مهمترین چالشهای این سرزمین است. در تحقیق کنونی برای ترازیابی سرماهای بحرانی ایران مرکزی، دماهای صفر و زیرصفر از دادههای دمای بیشینه روزانه مربوط به مجموع هشت شهر شامل شاهرود، تهران، سمنان، کاشان، اصفهان، یزد، کرمان و بم ...
بیشتر
ایران مرکزی سرزمینی خشک نیمه خشک است که دچار تنشهای حرارتی چشمگیر است. سرماهای شدید بویژه طی زمستان از جمله مهمترین چالشهای این سرزمین است. در تحقیق کنونی برای ترازیابی سرماهای بحرانی ایران مرکزی، دماهای صفر و زیرصفر از دادههای دمای بیشینه روزانه مربوط به مجموع هشت شهر شامل شاهرود، تهران، سمنان، کاشان، اصفهان، یزد، کرمان و بم در بازه آماری 1980-2012 فراهم شد. در نخستین گام با تنظیم جداول پراکنش روزانه، تعداد 47 سرما شناسایی شد بهرهگیری از دو شناسه زمانی و مکانی شامل رخداد سرما دست کم طی دو روز پیاپی و گزارش سرما دست کم در دو ایستگاه، 17 مورد موج هوای سرد را به عنوان سرماهای بحرانی مشخص نمود. تهیه و انتقال دادههای جو از بایگانی NCEP/NCAR به محیط GRADS، تبدیل آنها به دادههای رقومی طی تاریخهای رخداد و رسم نقشههای روزانه و ترکیبی هوا، سه مرحله از کار بود که به طراحی الگوهای همدید انجامید. نتایج نشان داد برای مدلسازی شار افقی زبانههای هوای سرد سیبری به سوی ایران مرکزی، تراز 1000 ه. پ مطلوب است. الگوهای این تراز نشان دادند هنگامیکه در ایران مرکزی سرما رخ میدهد، بیرونیترین پربندهای پرارتفاع سیبری اعم از بسته و پشتیبان به ترتیب روی سرزمین پژوهش حضور مستقیم و غیر مستقیم دارند. در الگوی ترازهای بالاتر شامل 750، 500 و 300 ه.پ برای برخی از سرماهای بحرانی بر فراز اروپا و شمال دریای خزر، حضور پرارتفاعهای مهاجر مشخص گردید. از این رو میتوان ایران مرکزی را پیوندگاه شار افقی هوای سرد از شمال خاوری و شار عمودی هوای سرد از شمال باختری دانست.
علمی -پژوهشی
جمیله توکلی نیا؛ سعید ضرغامی؛ پرویز آقایی
دوره 7، شماره 2 ، شهریور 1395، صفحه 130-145
چکیده
مشارکت فعال و اثرگذار شهروندی، زمینههای شکوفایی استعدادها و توانمندیهای شهروندان و ارتقای عملکرد مدیریت شهری را به دنبال دارد. بهگونهای که از نظر بسیاری از پژوهشگران و سیاستمداران توسعه روزافزون مشارکت مردمی بایستگی اجتنابناپذیر نیل به شهری پایدار است. در دهههای اخیر به دلیل وجود مشکلات متعدد، در کلانشهر تهران نیز بحث ...
بیشتر
مشارکت فعال و اثرگذار شهروندی، زمینههای شکوفایی استعدادها و توانمندیهای شهروندان و ارتقای عملکرد مدیریت شهری را به دنبال دارد. بهگونهای که از نظر بسیاری از پژوهشگران و سیاستمداران توسعه روزافزون مشارکت مردمی بایستگی اجتنابناپذیر نیل به شهری پایدار است. در دهههای اخیر به دلیل وجود مشکلات متعدد، در کلانشهر تهران نیز بحث مشارکت مورد توجه ویژهای واقع شده است. بر این اساس این مقاله با روش پیمایشی-تحلیلی و مطالعات میدانی و کتابخانهای اقدام به جمعآوری اطلاعات در سطح کارشناسان و ساکنان محلههای جماران و ولنجک جهت سنجش میزان مشارکت و ارتباط آن با پایداری نموده است. جهت سنجش نظر 14 کارشناس از مدل AHP و جهت تحلیل نظرات ساکنان در زمینه پایداری از نرمافزار SPSS استفاده شده است. در این راستا محققین جهت مطالعات میدانی اقدام به توزیع پرسشنامه در میان ساکنان محلههای جماران و ولنجک نموده و جهت تعیین حجم جامعه نمونه از جدول مورگان استفاده کردهاند. در محله جماران 361 و در محله ولنجک 377 پرسشنامه توزیع شده است. ابتدا مشارکت از ابعاد مالی، مشاورهای، یدی مشخص و سپس ابعاد پایداری در سطح محلات تعیین شده است. برای تحلیل میزان ارتباط مشارکت و پایداری از آزمون پیرسون و جهت سنجش تأثیرگذاری متغیرهای پژوهش از آزمون رگرسیون استفاده شده است. نتایج پژوهش گویای آن است که در کل مشارکت در محله جماران نسبت به محله ولنجک بیشتر میباشد. در محله جماران مشارکت در بعد یدی و در محله ولنجک مشارکت از بعد مشاورهای بیشتر میباشد. بیشترین میزان همبستگی میان مشارکت و ابعاد پایداری در محلات مورد پژوهش با بعد اجتماعی پایداری و کمترین میزان آن با بعد اقتصادی پایداری محلهای میباشد. در نهایت میتوان گفت با توجه به مشارکت بیشتر در محله جماران این محله پایدارتر از محله ولنجک میباشد.