صدرالدین متولی؛ محمد مهدی حسین زاده؛ رضا اسماعیلی
دوره 4، شماره 2 ، تیر 1392، ، صفحه 17-33
چکیده
این پژوهش اشکال و واحدهای ژئومورفیک کانال را در ارتباط با دبی لبالبی در رودخانه لاویج (استان مازندران) مورد شناسایی و فرایندهای تشکیل آنها مورد بررسی قرار می دهد. رودخانه اصلی به چندین بازه همگن تقسیم گردید و برای تمامی بازهها عرض و عمق کانال لبالبی و شیب رودخانه اندازه گیری شد. در چندین سایت هم اندازه ذرات رسوبی اندازهگیری گردید. ...
بیشتر
این پژوهش اشکال و واحدهای ژئومورفیک کانال را در ارتباط با دبی لبالبی در رودخانه لاویج (استان مازندران) مورد شناسایی و فرایندهای تشکیل آنها مورد بررسی قرار می دهد. رودخانه اصلی به چندین بازه همگن تقسیم گردید و برای تمامی بازهها عرض و عمق کانال لبالبی و شیب رودخانه اندازه گیری شد. در چندین سایت هم اندازه ذرات رسوبی اندازهگیری گردید. سپس ارتباط بین ابعاد کانال لبالبی، مساحت بالادست زهکشی، اندازه ذرات، شیب کانال، تنش برشی و قدرت رود مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بررسیها نشان داد که در رودخانه لاویج، عرض کانال لبالبی در چالاب-خیزآب نسبت به واحدهای ژئومورفیک دیگر بزرگتر میباشد. همچنین تغییرات عرض کانال در مورفولوژیهای آبرفتی (چالاب-خیزآب و سکو-چالاب) عمدتا تابع شرایط رسوبات درشت و تنگ شدگی عرض کانال می باشد. عامل تعیین کننده دیگر تغییرات عرض در جهت پایین دست، مساحت زهکشی میباشد و اندازه ذرات و تغییر شیب محلی تاثیر کمی در عرض کانال داشته است. در امتداد رودخانه لاویج، سایت های پرشیب تالوک با اندازه ذرات درشت محلی همراه است، در بازه های سکو-چالاب به دلیل اندازه درشت ذرات، هرز انرژی زیاد بوده و در نتیجه فرسایش قائم بستر محدود می شود. علاوه بر این، به نظر می رسد پاسخ فوری به شیب های محلی بالا، ناشی از درشت شدگی بار بستر میباشد. افزایش مساحت زهکشی قدرت جریان را تحت تاثیر قرار داده و قدرت جریان نیز بر روی عرض کانال تاثیر گذاشته است. همچنین بین قطر ذرات رسوبی و قدرت کل جریان همبستگی خوبی مشاهده نشد که این ممکن است ناشی از دینامیک سطح بستر به عنوان یک پاسخ به مصرف محلی جریان انرژی جنبشی باشد. در واقع در بستر رودخانه لاویج به دلیل در دسترس بودن قلوه سنگ و تخته سنگها برش عمودی محدود شده است و قدرت جریان نیز ممکن است عمدتا برای فرسایش کرانه و تعدیل عرض کانال صرف شود. نتایج گویای رابطه جالب بین تنش برشی در وضعیت لبالبی و تنش برشی بحرانی برای قطر D50 رسوبات می باشد. این یافتهها بیان میکند که شرایط شکل دهنده (دبی لبالبی)، تنش برشی مناسب برای حرکت D50 رسوبات سطحی یا قطرهای ریزتر را در امتداد کانال ایجاد می کند
حمیدرضا محمدی؛ ایمان میکامه
دوره 4، شماره 2 ، تیر 1392، ، صفحه 34-52
چکیده
اهمیت حیاتی انرژی در رشد و شکوفایی اقتصاد ملی و بین المللی باعث شده تا نفت به عنوان یکی از عناصر اصلی سیاست جهانی مورد توجه قدرتهای بزرگ قرار گیرد. پس از جنگ جهانی اول نفت از نقطه نظر اقتصادی و سیاسی اهمیت ویژه ای در سیاست جهانی پیدا کرده است. به گونه ای که پس از آن هر یک از قدرتهای جهانی به نوبه خود برای تصاحب این منبع بسیار مهم به عملیات ...
بیشتر
اهمیت حیاتی انرژی در رشد و شکوفایی اقتصاد ملی و بین المللی باعث شده تا نفت به عنوان یکی از عناصر اصلی سیاست جهانی مورد توجه قدرتهای بزرگ قرار گیرد. پس از جنگ جهانی اول نفت از نقطه نظر اقتصادی و سیاسی اهمیت ویژه ای در سیاست جهانی پیدا کرده است. به گونه ای که پس از آن هر یک از قدرتهای جهانی به نوبه خود برای تصاحب این منبع بسیار مهم به عملیات نظامی در مناطق نفت خیز پرداخته اند. تفکرات نظامی-استراتژیک ایالات متحده در بعد از جنگ جهانی دوم دچار تحولات بنیادی شد. به گونه ای که آمریکا برای تسلط بر مناطق دارای نفت به کنترل و حضور نظامی در این مناطق پرداخت. در این میان موقعیت ویژه خلیج فارس از نظر دارا بودن ذخایر غنی نفت و گاز توجه جهان را به شدت به این منطقه معطوف داشته است. آمار و ارقام حاکی از این است، که بخش قابل توجهی از ذخایر نفت و گاز دنیا در منطقه خلیج فارس قرار دارد. به عبارت دیگر (حدود دو سوم ذخایر نفت دنیا و یک چهارم از ذخایر گاز جهان ). با توجه به میزان ذخایر عظیم نفتی که بیش از 60 درصد منابع نفتی جهان را تشکیل می دهد، می توان به اهمیت و جایگاه خلیج فارس برای قدرتهای بزرگ پی برد. همزمان با رشد سریع اقتصادی آمریکا عطش شرکتهای این کشور برای حضور در بازارهای نفتی خلیج فارس بیشتر شد. جنگ جهانی دوم این موقعیت را برای آمریکا فراهم ساخت، که با حضور خود در خلیج فارس بر منابع انرژی این منطقه تسلط داشته باشد. در این مقاله به طرح دکترین ترومن، نیکسون، کارتر و ریگان پرداخته شده است، که هر کدام از این دکترین ها با اولویت قرار دادن منابع انرژی خواهان حضور مستقیم نظامی در خلیج فارس برای کنترل منابع نفتی این منطقه بوده اند. چنین به نظر می رسد، که عدم وابستگی ایالات متحده به نفت خلیج فارس بیش از هر زمان دیگر بعید می باشد و تضمین امنیت انرژی آمریکا کاری بس دشوار است. برخی از اقتصاددانان بر این باورند، که بازار جهانی نفت حتی اگر وابستگی به نفت خلیج فارس را هم بتوان کاهش داد، مصرف کنندگان آمریکایی از عواقب و آثار تکان های شدید قیمت های نفت که منشأ آن در خاورمیانه است، مصون نخواهند بود.
مهدی یوسفی؛ محمد مهدی خطیب؛ ابراهیم غلامی؛ سید مرتضی موسوی
دوره 4، شماره 2 ، تیر 1392، ، صفحه 53-65
چکیده
گسل شکرآب دارای روند باختری - خاوری باشیب 60 درجه شمالی و در فاصله 4 کیلومتری از شمال شهر بیرجند قرار دارد. محاسبه چهار شاخص ریخت زمین ساختی شامل شاخص طول - گرادیان رودخانه(SL)، نسبت عرض دره به ارتفاع دره (Vf) در آبراهه ها، هیپسومتری نسبت ارتفاع (Er) و سینوسیته پیشانی کوهستان(Smf) ، مقادیر بالایی را برای SL (404 تا 1020) و Er (0.47تا0.81) و مقادیر پایینی ...
بیشتر
گسل شکرآب دارای روند باختری - خاوری باشیب 60 درجه شمالی و در فاصله 4 کیلومتری از شمال شهر بیرجند قرار دارد. محاسبه چهار شاخص ریخت زمین ساختی شامل شاخص طول - گرادیان رودخانه(SL)، نسبت عرض دره به ارتفاع دره (Vf) در آبراهه ها، هیپسومتری نسبت ارتفاع (Er) و سینوسیته پیشانی کوهستان(Smf) ، مقادیر بالایی را برای SL (404 تا 1020) و Er (0.47تا0.81) و مقادیر پایینی را برای Vf (22/0 تا 14/1) و Smf (03/1 تا 72/1) نشان می دهند که دلالت برجنبایی پهنه شکرآب بویژه در دو بخش شرقی و غربی آن دارند. از این رو می توان رده 1 پویایی نوزمین ساختی را برای منطقه در نظر گرفت. همچنین شواهد نوزمین ساختی ازجمله برش در رسوبات کواترنری ، جابجایی متناوب چپگرد آبراهه ها، وجود کج شدگی در رسوبات کواترنری ، گسترش مخروطه افکنه های جوانتر((Qf1 که در راس پیشانی کوهستان تشکیل شده اند، وجود سه نسل از تراس های رودخانه ای بریده شده و همچنین وجود پرتگا های گسلی، حاکی ازفعالیت در طی کواترنر می باشند
عرفان حاجی؛ ماهیار سلطانی؛ بهنام رحیمی
دوره 4، شماره 2 ، تیر 1392، ، صفحه 66-75
چکیده
برای تهیه نقشه شکستگیهای ساختاری منطقه تکنار، از ٦ تکنیک مختلف سنجش از دور جهت بارزسازی گسلها و شکستگیهای موجود در منطقه کمک گرفته شد. نرم افزار مورد استفاده برای این تکنیکها ER-Mapper 7.01 بود: ابتدا Scene شماره 35-160 از تصاویر LANDSAT ETM+ (که زون تکنار در جنوب آن قرار گرفته) انتخاب و برای وضوح بیشتر به کمک تکنیک FFTنویزها و سیگنالهای اضافی آن حذف ...
بیشتر
برای تهیه نقشه شکستگیهای ساختاری منطقه تکنار، از ٦ تکنیک مختلف سنجش از دور جهت بارزسازی گسلها و شکستگیهای موجود در منطقه کمک گرفته شد. نرم افزار مورد استفاده برای این تکنیکها ER-Mapper 7.01 بود: ابتدا Scene شماره 35-160 از تصاویر LANDSAT ETM+ (که زون تکنار در جنوب آن قرار گرفته) انتخاب و برای وضوح بیشتر به کمک تکنیک FFTنویزها و سیگنالهای اضافی آن حذف گردید. سپس جهت مشاهده بهتر قطع شدگیهای ناگهانی لیتولوژی ناشی از گسلش، از تکنیک RGB و رابطه OIF کمک گرفته شد. به تصویر حاصل به جهت داشتن توان تفکیک مکانی بالاتر، تصویرPanchromatic سنجنده IRS تلفیق گردید. تکنیک بعدی، فیلترگذاری تصویر با استفاده از فیلترهای جهتی Sunangle برای رویت بهتر خطوط اثر شکستگیها بود. در مرحله چهارم از مولفه PC1 تکنیک PCA برای بارزسازی لبههای تیز شکستگیها کمک گرفته شد. در مرحله بعد، تصویر DEM منطقه با استفاده از تکنیک Sunshading مورد تابش مجازی نور قرار گرفت تا سایههای ایجاد شده برای شناسایی درهها و برآمدگیهای خطی گسلها مورد استفاده قرار گیرد. تکنیک نهایی استفاده از Band Ratio بوده که عوارض طبیعی مرتبط با گسلش یکبار جداگانه روی تصاویر Grayscale و یکبار به صورت ترکیب RGB در تصویر رنگی بارزسازی شده و مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت با استفاده از تصاویر حاصل از تکنیکهای مذکور نقشه شکستگیهای ساختاری منطقه تکنار ترسیم گردید. نقشه حاصله برای راستیآزمایی، با گسلهای برداشتشده طی عملیات صحرایی مقایسه گردید و تطابق خوبی را با آن نشان داد که اعتبار تکنیکهای بکار رفته در دورسنجی را نشان میدهد
امید کاکمم؛ محمدحسین آدابی؛ عباس صادقی؛ عباسعلی نیک اندیش
دوره 4، شماره 2 ، تیر 1392، ، صفحه 76-94
چکیده
این مطالعه با هدف تعیین ریزرخسارهها، محیط رسوبی، فرایندهای دیاژنتیکی و ارئه یک مدل رسوبی بر روی نهشتههای سازند آسماری به سن الیگو- میوسن در برش سطحی تاقدیس ریگ واقع در میدان نفتی کوه ریگ صورت گرفته است. در این منطقه سازند آسماری با 364 متر ضخامت به صورت یک توالی از سنگهای کربناته نازک، متوسط و ضخیم لایه تا تودهای بیرون زدگی پیدا ...
بیشتر
این مطالعه با هدف تعیین ریزرخسارهها، محیط رسوبی، فرایندهای دیاژنتیکی و ارئه یک مدل رسوبی بر روی نهشتههای سازند آسماری به سن الیگو- میوسن در برش سطحی تاقدیس ریگ واقع در میدان نفتی کوه ریگ صورت گرفته است. در این منطقه سازند آسماری با 364 متر ضخامت به صورت یک توالی از سنگهای کربناته نازک، متوسط و ضخیم لایه تا تودهای بیرون زدگی پیدا کرده است. براساس بافتهای رسوبی، مطالعات پتروگرافی و فونای موجود، 12میکروفاسیس مختلف کربناته شناسایی شده است. این میکروفاسیسهای کربناته در چهار زیر محیط پهنه جزر و مدی، لاگون، سدی/ شول و زیرمحیط دریای باز تشکیل شده است. نبود نهشتههای توربیدایتی، کمربند ریفی و تغییر تدریجی رخسارهها نشان میدهد که سازند آسماری در یک محیط رمپ کربناته تک شیب (هموکلینال) نهشته شده است. در برش مورد نظر با حرکت از قاعده سازند به سمت بالا شاهد چندین پیشروی و پسروی عمده در طول این توالی هستیم. به طور کلی سازند آسماری در این برش از رخسارههای مربوط به آبهای عمیق شروع شده و باحرکت به سمت رأس سازند به رخسارههای مربوط به آبهای کم عمق ختم میشود.نهشتههای سازند آسماری در برش مورد مطالعهعمدتاً در محیط رسوبی رمپ داخلی نهشته شده است. فرایندهای اصلی دیاژنتیکی شناسایی شده شامل سیمانیشدن، میکرایتیشدن، انحلال، فشردگی و جانشینی میباشند
فاطمه عباسی؛ عباس صادقی؛ محبوبه حسینی برزی؛ مسعود موسویان
دوره 4، شماره 2 ، تیر 1392، ، صفحه 95-108
چکیده
به منظور مطالعات بایوستراتیگرافی سازند تیرگان در غرب حوضه کپه داغ یک برش چینه شناسی سطح الارضی در کوه مسی نو انتخاب و تعداد 261 نمونه برداشت گردید. ضخامت سازند تیرگان در این برش 842 متر و لیتولوژی عمده آن شامل سنگ آهک های خاکستری متوسط تا ضخیم و بسیار ضخیم لایه است. مرز زیرین و بالایی سازند تیرگان به ترتیب با سازند های زرد و سرچشمه ...
بیشتر
به منظور مطالعات بایوستراتیگرافی سازند تیرگان در غرب حوضه کپه داغ یک برش چینه شناسی سطح الارضی در کوه مسی نو انتخاب و تعداد 261 نمونه برداشت گردید. ضخامت سازند تیرگان در این برش 842 متر و لیتولوژی عمده آن شامل سنگ آهک های خاکستری متوسط تا ضخیم و بسیار ضخیم لایه است. مرز زیرین و بالایی سازند تیرگان به ترتیب با سازند های زرد و سرچشمه هم شیب است.در مطالعات زیست چینه ای سازند تیرگان در برش مورد مطالعه ضمن تشخیص 25 گونه متعلق به 14 جنس از فرامینیفرها و 10 گونه متعلق به 9 جنس از جلبک ها، دو زون زیستی زیر شناسایی و معرفی گردید. Palorbitolina lenticularis Taxon Range ZoneKopetdagaria sphaerica - Montiella elitzae assemblage zone بر اساس زون های زیستی فوق سن سازند تیرگان در برش مورد مطالعه، بارمین پیشین – آپسین پیشین تعیین گردید.
ارشک حلیساز؛ فهیمه بهرامی؛ سهراب استادهادی دهکردی
دوره 4، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 17-36
چکیده
مقیاس مکانی بحثی مورد توجه در تحقیقات محیطی سالهای اخیر بوده است. در این بین اثرات متفاوت مقیاس بر پدیدهها و فرآیندهای محاطشده و شناخت آنها چالشی اساسی در بررسی فرآیندهای محیطی محسوب میشود. لذا این تحقیق با بررسی مفاهیم بنیادین مرتبط با مقیاس و ارتباط آنها با جنبههای عملیاتی و کاربردی این مفهوم در فنآوری سامانهی اطلاعات ...
بیشتر
مقیاس مکانی بحثی مورد توجه در تحقیقات محیطی سالهای اخیر بوده است. در این بین اثرات متفاوت مقیاس بر پدیدهها و فرآیندهای محاطشده و شناخت آنها چالشی اساسی در بررسی فرآیندهای محیطی محسوب میشود. لذا این تحقیق با بررسی مفاهیم بنیادین مرتبط با مقیاس و ارتباط آنها با جنبههای عملیاتی و کاربردی این مفهوم در فنآوری سامانهی اطلاعات جغرافیایی تلاش کردهاست، وجود رابطهی مرتّب مکانی بین اندازهی کارتوگرافیک نقشههای توپوگرافی و محتوای اطلاعاتی آنها را مورد آزمون قرار دهد. از این رو در ابتدا مبانی ریاضی مرتبط مرور شده است و سپس وجود ترتیب مقیاس مکانی در خروجی نقشهی شیب، با اخذ و بررسی الگوریتم شیب در نرمافزار ArcGIS9.3 ، مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور از نقشههای شیب رستری تهیهشده از نقشههای رقومی ارتفاع در دو مقیاس (1:50000 و 1:25000) با دو پیکسلسایز (10و100)، در دو نقطهی مختلف از نقشه استفاده شدهاست. سپس همسایگیهای 3*3 و ارقام مربوط به هر پیکسل در هر کدام از نقشهها برداشت و در الگوریتم شیب جایگذاری شدند و سپس نتایج حاصل از آن جهت برآورد تغییرات شیب در دیفرانسیل کلّ معادلهی شیب قرار دادهشد. میزان دیفرانسیل کلّ نتیجهشده در هیچیک از حالات مذکور صفر نگردید که میتواند مبیّن وجود عدم ثبات در تغییرپذیری نقشههای شیب باشد و به بیانی کاربردی، تغییر مقیاس هندسی نقشهها نه تنها حجم و اندازهی اطلاعات در دسترس بلکه درک و دریافت از آنها را نیز کاملاً تحتتأثیر قرار میدهد. در انتها پیشنهاد شده است که انتخاب مقیاس کارتوگرافیک نقشهها در مراحل مختلف مطالعاتی تنها بر مبنای ترتیب کارتوگرافیک آنها نباشد و تحقیقات آتی بر تعیین چگونگی دستیابی به مقیاس بهینه متمرکز شود.
مریم لاریجانی؛ مهدی قربانی؛ الهام رحمانی آزاد
دوره 4، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 37-50
چکیده
در اجرای برنامه عمل مدیریت مشارکتی سرزمین، شناخت کنشگران کلیدی یا قدرت های اجتماعی در بین ذینفعان محلی امری ضروری است. این افراد نقش مهمی در تصمیمات زیست محیطی داشته و بازوی مدیریت مشارکتی در منابع طبیعی محسوب می شوند. هدف این تحقیق شناخت قدرتهای اجتماعی بر اساس رویکرد تحلیل شبکهای، در سطح بهرهبرداران محلی روستای لزور در منطقه ...
بیشتر
در اجرای برنامه عمل مدیریت مشارکتی سرزمین، شناخت کنشگران کلیدی یا قدرت های اجتماعی در بین ذینفعان محلی امری ضروری است. این افراد نقش مهمی در تصمیمات زیست محیطی داشته و بازوی مدیریت مشارکتی در منابع طبیعی محسوب می شوند. هدف این تحقیق شناخت قدرتهای اجتماعی بر اساس رویکرد تحلیل شبکهای، در سطح بهرهبرداران محلی روستای لزور در منطقه فیروزکوه میباشد. در این تحقیق ابتدا بهره برداران مرتع بر اساس روشهای پیمایشی مورد شناسایی قرار گرفتند. سپس با استفاده از پرسش نامه تحلیل شبکه ای در چهار زیرگروه مختلف بهره برداری، ماتریس مشارکت میان بهره برداران تولید و شاخص های مرکزیت درجه و مرکزیت بینابینی محاسبه شده و در نهایت موقعیت هندسی هر کنشگر در شبکه نشان داده شد. برخی از افراد در این شبکه دارای اقتدار و نفوذ بالاتری نسبت به سایرین می باشند. همچنین در این تحقیق روابط برون گروهی و درون گروهی نیز بین زیرگروه های مختلف نشان داده شد. نتایج نیز نشان می دهد که "سرچکنه" در هر زیر گروه به عنوان قدرت های اجتماعی در فرآیند مدیریت مشارکتی می باشند. می توان بر اساس این نتایج استدلال نمود که شناخت قدرتهای اجتماعی جهت ساماندهی و اجرای برنامههای مدیریت پایدار سرزمین و در نتیجه دستیابی به مدیریت مشارکتی موفق منابع طبیعی ضروری بوده و تحلیل شبکه ابزاری کارآمد در این فرآیند محسوب می شود.
حسن لشکری؛ علی رشیدی؛ علی رضایی
دوره 4، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 51-68
چکیده
به منظور برنامه ریزی مناسب جهت استفاده از حاشیه رودخانه و نواحی سیل گیر، ابتدا نواحی خطرناک و محدود کننده به لحاظ کاربری های کشاورزی، ساختمان سازی و فعالیت های صنعتی بایستی مشخص شود. نقشه های پهنه بندی سیلاب در مطالعات مدیریت دشت سیلابی کاربرد وسیعی دارد این نقشه ها یکی از اطلاعات پایه و مهم مدیریت بحران محسوب می شوند. آنها اطلاعات ...
بیشتر
به منظور برنامه ریزی مناسب جهت استفاده از حاشیه رودخانه و نواحی سیل گیر، ابتدا نواحی خطرناک و محدود کننده به لحاظ کاربری های کشاورزی، ساختمان سازی و فعالیت های صنعتی بایستی مشخص شود. نقشه های پهنه بندی سیلاب در مطالعات مدیریت دشت سیلابی کاربرد وسیعی دارد این نقشه ها یکی از اطلاعات پایه و مهم مدیریت بحران محسوب می شوند. آنها اطلاعات مفیدی راجع به طبیعت و اثرات سیل بر دشت سیلابی ارائه می دهند. بنحوی که امکان ارسال هشدارهای مناسب در مواقع خطر سیل و تسهیل عملیات امداد و نجات را فراهم می کنند. مطالعه حاضر در مورد رودخانه زرینه رود واقع در آذربایجان غربی و به طول 16.6 کیلومتر می باشد. در این تحقیق دبی های با دوره برگشتهای مختلف (2-5-10-20-25-50-80-100-200 و 500 ساله) با استفاده از داده های ایستگاههای قزکرپی محاسبه شد. مقاطع عرضی جریان با استفاده از Hec-Ras و نقشه های پهنه بندی سیل با استفاده از الحاقیه HEC-GeoRAS و در محیط GIS ترسیم شده است. بر اساس پهنه های بدست آمده و انطباق آن با تصاویر هوایی می توان گفت که مناطق مسکونی حاشیه رودخانه چندان در معرض خطر سیل نبوده ولی گسترش فعالیتهای سازه ای و کشاورزی طی سالیان اخیر باعث محدود گشتن حریم و بستر رودخانه شده و امکان نفوذ سیل در اراضی اطراف بیشتر می گردد.
لیلا صالحی؛ ایرج رساء؛ سعید علیرضایی؛ فاطمه مطرودی؛ سید حسن توسلی
دوره 4، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 69-83
چکیده
طیفسنجی رامان، روشی برای مطالعه مولکولی جامدات، مایعات و گازها است. اساس آن، بر پایه پراکندگی ناکشسان نور تک رنگ (لیزر) است. مولکولهایی که در معرض پرتو لیزر قرار میگیرند برانگیخته شده و سه رفتار رایلی، استوکس و آنتیاستوکس را نشان میدهند. رفتارهای نوع دوم و سوم در آزمایشهای رامان کاربرد دارد. به کمک این روش میتوان بلورها، کانیها، ...
بیشتر
طیفسنجی رامان، روشی برای مطالعه مولکولی جامدات، مایعات و گازها است. اساس آن، بر پایه پراکندگی ناکشسان نور تک رنگ (لیزر) است. مولکولهایی که در معرض پرتو لیزر قرار میگیرند برانگیخته شده و سه رفتار رایلی، استوکس و آنتیاستوکس را نشان میدهند. رفتارهای نوع دوم و سوم در آزمایشهای رامان کاربرد دارد. به کمک این روش میتوان بلورها، کانیها، رسوبات و فازهای مختلف سیالات درگیر موجود در کانیها را شناسایی نمود. هدف از این پژوهش، شناسایی مجموعه کانیهای دگرسانی کانسارهای مس منطقه عباسآباد با بهرهگیری از مشاهدات صحرایی، روشهای میکروسکوپی، XRD، EPMA و طیفسنجی رامان است. ناحیه معدنی عباسآباد در شمال شرق شاهرود در کمربندی از سنگهای آتشفشانی ائوسن قرار دارد و میزبان هشت منطقه کانیسازی مس است. سنگهای آتشفشانی این ناحیه، شامل تراکیآندزیت، تراکیآندزیبازالت و تراکیبازالت است. کانیسازی مس به صورت افشان، رگچهای و داربستی و به طور عمده محدود به تراز بالایی واحدهای آتشفشانی است. کانیسازی درونزاد در این بخش، ساده و شامل کانیهای گروه کالکوسیت، بورنیت، دیژنیت، کوولیت و مس طبیعی است که معمولاً با پیریت، کلسیت، کوارتز و هماتیت همراهی میشوند. دگرسانی پروپلیتیک شاخص دگرسانی ناحیهای و دگرسانیهای کربناتی، سیلیسی و کلریتی شاخص دگرسانی محلی و مرتبط با کانهزایی مس است. این دگرسانیها ، منطقهبندی مشخصی را ایجاد نمیکند. کانیهای پرهنیت، کلسیت و کوارتز در طیفسنجی رامان دارای طیفهای آشکار بوده و در بیشتر نمونهها شناسایی شدند که نشانگر فراوانی این کانیها و عملکرد وسیعتر دگرسانی کربناتی و سیلیسی به عنوان دگرسانی محلی و مرتبط با کانهزایی مس است.
عصمت علیشاهی؛ محمد حسین زرینکوب؛ سید سعید محمدی
دوره 4، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 84-100
چکیده
مجموعه آتشفشانی ناسفنده واقع در بخش شمالشرقی نهبندان، یکی از رخنمونهای جوان است که بر روی نهشتههای رسوبی (شبه فلیش) و در امتداد گسل نهبندان شرقی در بخش شمالی ایالت ساختاری سیستان قرار گرفته است. ترکیب سنگشناسی این مجموعه شامل تراکی آندزیت، آندزیت بازالت، بازالت و اُلیوین بازالت با بافتهای پورفیری با خمیرهی میکرولیتی، جریانی ...
بیشتر
مجموعه آتشفشانی ناسفنده واقع در بخش شمالشرقی نهبندان، یکی از رخنمونهای جوان است که بر روی نهشتههای رسوبی (شبه فلیش) و در امتداد گسل نهبندان شرقی در بخش شمالی ایالت ساختاری سیستان قرار گرفته است. ترکیب سنگشناسی این مجموعه شامل تراکی آندزیت، آندزیت بازالت، بازالت و اُلیوین بازالت با بافتهای پورفیری با خمیرهی میکرولیتی، جریانی و حفرهای میباشد. کلینوپیروکسن و اُلیوین به همراه مقادیر کمی آمفیبول، فنوکریستهای آنها را تشکیل میدهند. وجود فنوکریستهای کلینوپیروکسن و منطقهبندی در آنها، بهخصوص حضور تیتان اوژیتها، وجود اُلیوینهای خود شکل و فاقد حاشیهی واکنشی، عدم حضور ارتوپیروکسن و نبود پلاژیوکلاز بهصورت فنوکریست از مشخصات این سنگها است. بررسیهای ژئوشیمیایی نشان میدهد که این سنگها ماهیت آلکالن سدیک دارند. الگوی نمودارهای عناصر خاکی بهنجار شده نسبت به کندریت غنیشدگی از عناصر LREE نسبت به عناصر HREE را نشان میدهند که دلیلی بر منشاء گرفتن ماگمای تشکیل دهندهی این سنگها از ذوب بخشی درجه پایین یک گوشتهی گارنت لرزولیتی است. حضور زینولیتهای گوشتهای (زینولیتهای پیروکسنیتی) و طبیعت آلکالن این گدازهها، مؤیٌد صعود سریع ماگما از عمق زیاد میباشد و طبق نمودارها در مجموعههای درون صفحهای جای میگیرند.
جهانبخش دانشیان؛ سید علی معلمی؛ کامیار یونسی
دوره 4، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 101-111
چکیده
شش ریزرخساره مادستون، پکستون اسپیکول دار، پکستون پلوئیدی، پکستون رادیولری، وکستون – پکستون الیگوستژینیدی و روزن بران پلانکتونی و وکستون – پکستون دارای خارپوست و روزن بران کف زی، 712 متر نهشته های عمیق سازند سروک در برش تنگ چنارباشی را تشکیل می دهند. بخش عمده این نهشته ها زیر قاعده امواج طوفانی بوجود آمده اند و نشان دهنده عمیق بودن ...
بیشتر
شش ریزرخساره مادستون، پکستون اسپیکول دار، پکستون پلوئیدی، پکستون رادیولری، وکستون – پکستون الیگوستژینیدی و روزن بران پلانکتونی و وکستون – پکستون دارای خارپوست و روزن بران کف زی، 712 متر نهشته های عمیق سازند سروک در برش تنگ چنارباشی را تشکیل می دهند. بخش عمده این نهشته ها زیر قاعده امواج طوفانی بوجود آمده اند و نشان دهنده عمیق بودن نهشته ها می باشند. در این مطالعه اثری از رخساره های سد یا لاگون دیده نشده است و انطباق ریزرخساره ها با برش های چینه شناسی همجوار که توسط محققین دیگر مطالعه شدند، مشخص نمود که محیط رسوبی سازند سروک قسمت های عمیق تر پلاتفرم جداشده ای است که قسمت های کم عمق تر آن در برش های مجاور وجود دارد.
منصوره شیرنوردشیرازی؛ ارسیا مقتدری؛ بهزاد حاج علیلو
دوره 3، شماره 4 ، شهریور 1391، ، صفحه 1-14
چکیده
ناحیه معدنی گل گهر در50 کیلومتری جنوب غرب سیرجان در استان کرمان و در لبه شرقی زون سنندج- سیرجان واقع شده است. با توجه به شواهد بدست آمده از مطالعات صحرایی، سنگ نگاری، کانه شناسی میکروسکوپی و زمین شیمی، اینچنین به نظر می رسد که کانی سازی از نوع گرمابی جانشینی است. کانی سازی آهن در ترازهای عمقی کانسار از نوع مگنتیتی است و به سمت ترازهای ...
بیشتر
ناحیه معدنی گل گهر در50 کیلومتری جنوب غرب سیرجان در استان کرمان و در لبه شرقی زون سنندج- سیرجان واقع شده است. با توجه به شواهد بدست آمده از مطالعات صحرایی، سنگ نگاری، کانه شناسی میکروسکوپی و زمین شیمی، اینچنین به نظر می رسد که کانی سازی از نوع گرمابی جانشینی است. کانی سازی آهن در ترازهای عمقی کانسار از نوع مگنتیتی است و به سمت ترازهای میانی تا سطحی به ترتیب به انواع مگنتیتی-هماتیتی و هماتیتی تغییر می کند. از سوی دیگر دگرسانی سدیمی (آلبیتی) در ترازهای عمیق کانسار همراه با مگنتیت، دگرسانی پتاسیمی (فلدسپار پتاسیم) در ترازهای میانی همراه با مگنتیت و هماتیت و بالاخره دگرسانی فیلیک (سریسیتی) و سیلیسی در بالاترین بخشها با هماتیت مشاهده می شود. شواهد سنگ نگاری و کانه شناسی میکروسکوپی (صیقلی- نازک) به ترتیب حاکی از رخداد دگرسانیهای سدیمی تا سیلیسی و پدیده جانشینی از نوع گرمابی است. تشابه الگوی نمودار عنکبوتی عناصرکمیاب خاکی، در سنگ میزبان و کانسنگ آهن نشانه ای بر همزاد و هم منشاء بودن آنها است. در سنگ میزبان بین Cl و SiO2 یک رابطه معکوس وجود دارد در صورتیکه رابطه Clبا آهن در این سنگها یک رابطه مستقیم است. براساس شواهد یاد شده، شاید بتوان این کانسار را با کانسارهای اکسیدآهن گرمابی مقایسه کرد.
فاطمه نوری؛ محمد لنکرانی؛ فریبرز مسعودی؛ سید محمد پورمعافی
دوره 3، شماره 4 ، شهریور 1391، ، صفحه 15-28
چکیده
مجموعه دگرگونی شاندرمن در غرب استان گیلان و در پهنه ساختاری البرز غربی جای گرفته است. رخنمونهایی از این مجموعه دگرگونی در ناحیه ماسال- شاندرمن مورد مطالعه قرار گرفتهاند که شامل سنگهای دگرگونی با آثار بارزی از تأثیر فازهای مختلف دگرگونی و دگرشکلی میباشند. در آندالوزیتشیستها، اسلیتها، کالکشیستها، کربناتمیلونیتها و میکاشیستهای ...
بیشتر
مجموعه دگرگونی شاندرمن در غرب استان گیلان و در پهنه ساختاری البرز غربی جای گرفته است. رخنمونهایی از این مجموعه دگرگونی در ناحیه ماسال- شاندرمن مورد مطالعه قرار گرفتهاند که شامل سنگهای دگرگونی با آثار بارزی از تأثیر فازهای مختلف دگرگونی و دگرشکلی میباشند. در آندالوزیتشیستها، اسلیتها، کالکشیستها، کربناتمیلونیتها و میکاشیستهای این مجموعه، فابریکهای دگرشکلی نظیر باندهای برشی، میکا ماهی و پورفیروکلاستهای پوششی به چشم میخورند. گسترش چنین فابریکهای ساختاری، وجود یک پهنه برشی شکلپذیر را در این ناحیه آشکار میسازد. توسعه این ریزساختارها نشاندهنده تغییرات ساختاری شکلپذیر در بازه دمایی ۵00-۳00 درجه سانتیگراد در سنگهای میلونیتی مورد مطالعه است.
میررضا موسوی؛ لیلی بسطامی؛ سیاوش ملکی
دوره 3، شماره 4 ، شهریور 1391، ، صفحه 29-43
چکیده
سازند تلهزنگ یک توالی کربناته به سن پالئوسن تا ائوسن میانى در حوضۀ زاگرس است. در این مطالعه سازند تلهزنگ در برشهای سطحی کوه مانشت و چمبور به منظور تعیین محیط رسوبی و چینهنگاری سکانسی مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعات پتروگرافیکی منجر به شناسایی 10 میکروفاسیس گردید که در 4 کمربند رخسارهای شامل پهنۀ جزرومدی، لاگون، پشته و ...
بیشتر
سازند تلهزنگ یک توالی کربناته به سن پالئوسن تا ائوسن میانى در حوضۀ زاگرس است. در این مطالعه سازند تلهزنگ در برشهای سطحی کوه مانشت و چمبور به منظور تعیین محیط رسوبی و چینهنگاری سکانسی مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعات پتروگرافیکی منجر به شناسایی 10 میکروفاسیس گردید که در 4 کمربند رخسارهای شامل پهنۀ جزرومدی، لاگون، پشته و دریای باز نهشته شدهاند. عدم وجود رسوبات توربیدایتی و رخسارههای ریفی، تبدیل تدریجی رخسارهها به هم و گسترش رسوبات پهنۀ جزرومدی نشان دهندۀ این است که محیط رسوبی دیرینۀ سازند تلهزنگ در برشهای مورد مطالعه یک رمپ کربناته از نوع تکشیب است. بر اساس مطالعات صحرایی و تغییرات عمودی رخسارهها، سطوح اصلی سکانسی و سکانسهای رسوبی تعیین گردید. سازند تلهزنگ در برش کوه مانشت از دو سکانس رسوبی درجۀ سوم و در برش چمبور از یک سکانس رسوبی درجۀ سوم تشکیل شده است. سیستم تراکتهای پیشرونده (TSTs) عمدتا شامل رخسارههای وکستونی تا پکستونی می شوند که به سمت بالا افزایش تدریجی فرامینیفرهای با پوستۀ منفذدار را نشان می دهند و فسیلهای لاگون در آنها کمتر یافت میشوند. سیستم تراکتهای تراز بالا ((HSTs از رخسارههای گرینستونی مربوط به پشته به همراه رخسارههای وکستونی تا پکستونی محیط لاگون تشکیل شدهاند و عمدتا شامل فرامینیفرهای با پوستۀ بدون منفذ میشوند.
ربابه انتظاری؛ سید احمد علوی؛ محمد رضا قاسمی
دوره 3، شماره 4 ، شهریور 1391، ، صفحه 44-66
چکیده
سنگهای کربناته جنوب سلماس را میتوان به دو گروه واحدهای رسوبی و واحدهای مرمری دگرگون شده تقسیم کرد. در این پژوهش جهت تحلیل کرنش و تعیین دگرریختی در واحدهای مورد بررسی، علاوه بر مطالعه ساختارها در مقیاسهای ماکروسکوپی و میکروسکوپی از روش فرای نیز استفاده شد. بدین منظور از واحدهای مورد بررسی 20 نمونه جهتدار برای مطالعات ریزساختاری ...
بیشتر
سنگهای کربناته جنوب سلماس را میتوان به دو گروه واحدهای رسوبی و واحدهای مرمری دگرگون شده تقسیم کرد. در این پژوهش جهت تحلیل کرنش و تعیین دگرریختی در واحدهای مورد بررسی، علاوه بر مطالعه ساختارها در مقیاسهای ماکروسکوپی و میکروسکوپی از روش فرای نیز استفاده شد. بدین منظور از واحدهای مورد بررسی 20 نمونه جهتدار برای مطالعات ریزساختاری مورد استفاده قرارگرفت و از بین آنها 12 نمونه انتخاب شد و برای هر نمونه در سه جهت تقریبا عمود بر هم، مقطع نازک جهت دار تهیه گردید. سپس بر پایه روش فرای و با استفاده از نرمافزارهایGeofry و Fabric8، بیضی کرنش برای هر سه جهت ترسیم گردید و برای ترسیم بیضوی کرنش از برنامه زمینشناسی نوشته شده در نرمافزار Mathematica استفاده شد. مطالعه صحرایی ساختارها در این گستره نشان داد که گسلهای عادی دارای راستای چیره شمال باختر- جنوب خاور بوده، گسلهای رانده دارای راستای چیره شمال خاور- جنوب باختر و چینها از نوع چینهای باز تا ملایم هستند و محور آنها دارای راستای چیره شمال خاوری-جنوب باختری است. مطالعه میکروسکوپی نشانگر این است که دگرریختی در واحدهای کربناته رسوبی، کم بوده و واحدهای مرمری، دگرریختی شدیدی را متحمل شدهاند. میزان دگرریختی و میلونیتی شدن در این گستره از باختر به خاور افزایش یافته است. بیضوی کرنش نهایی به دست آمده از روش فرای و مقادیر k وv نشان دهنده قرارگیری نمونههای رسوبی در محدوده کرنش پهنشدگی است و نمونههای مرمری در محدوده کرنش محصورشدگی واقع شدهاند و دگرریختی از نوع تراکشش میباشد. همچنین جهت یافتگی کرنشهای اصلی حاصل از بیضویهای کرنش نشان میدهد که محور کرنش بیشینه 1e دارای روند چیره شمال خاور- جنوب باختر و تقریباً افقی بوده، محور کرنش متوسط 2e تقریباً افقی و محور کرنش کمینه 3e تقریباً عمود است. با توجه به مطالعات انجام شده به نظر میرسد که گستره مورد بررسی بیش از یک گامه دگرریختی را متحمل شده و یکی از گامههای شناسایی شده در این پژوهش گامه دگرریختی تراکشش با مؤلفه برش ناب چیره است.
مجتبی یمانی؛ انور مرادی؛ محسن برزکار؛ موسی عباسی
دوره 3، شماره 4 ، شهریور 1391، ، صفحه 67-81
چکیده
ژئومورفوتوریسم ازحوزههای مطالعات علوم زمین و مطالعات گردشگری است؛ که بر شناخت ژئومورفوسایتها یا چشماندازهای ویژه ژئومورفولوژی تأکید دارد. این حوزه با ترکیب نمودن میراثهای فرهنگی، تاریخی و اکولوژیکی پتانسیلهای بالایی را در راستای برنامهریزی گردشگری پایدار عرضه میکند. ارائه روشهای ارزیابی جامع در تحقق توسعه ارزشهای ...
بیشتر
ژئومورفوتوریسم ازحوزههای مطالعات علوم زمین و مطالعات گردشگری است؛ که بر شناخت ژئومورفوسایتها یا چشماندازهای ویژه ژئومورفولوژی تأکید دارد. این حوزه با ترکیب نمودن میراثهای فرهنگی، تاریخی و اکولوژیکی پتانسیلهای بالایی را در راستای برنامهریزی گردشگری پایدار عرضه میکند. ارائه روشهای ارزیابی جامع در تحقق توسعه ارزشهای علمی، فرهنگی، اقتصادی و مانند آن نیز میتواند این زمینه را اهمیت بخشد. در کشور ایران به رغم وجود ژئومورفوسایتهای متنوع، در زمینه ارزیابی قابلیت این چشماندازها و جنبههای برنامهریزی آن همواره یک خلاء بزرگ در روند پایدار و نظاممند آن احساس میگردد. شهرستان سردشت به عنوان مطالعه موردی نمونه کامل یک منطقه مرطوب است که ژئوسایتهای در خور توجه و شاخصی در آن وجود داشته و به عنوان یک ناحیه مستعد به منظور توسعه پایدار گردشگری قلمداد میگردد. در این پژوهش با استفاده از مدلهای کامنسکو و رینارد سعی شده است تا بر ماهیت علمی و کاربردهای متنوع ژئومورفوسایتهای موجود در این منطقه تأکید نموده و نسبت به ارائه زیر معیارهای مختلف اقدام نماید. در این راستا با ارزیابی مدلهای مذکور بر روی سایتهای منتخب و براساس پیمایشهای میدانی، سایتهای آبشار شلماش، آبشار رزگه و چشمه تراورتن ساز گراوان بیشترین امتیاز را به خود اختصاص دادهاند و این موضوع نشان دهنده اهمیت بیشتر این سایتها نسبت به سایر سایتهاست.
سیما صبوری راد؛ علی اکبر نظری سامانی؛ عادل سپهر
دوره 3، شماره 4 ، شهریور 1391، ، صفحه 82-93
چکیده
بیابان زایی عارضه ای طبیعی است که زیستگاه های مختلف جهان را به اشکال مختلف تهدید می کند وآثار سوء این پدیده در مناطق مختلف کره زمین قابل مشاهده است. استفاده از سیستم های ارزیابی برای بررسی روند تخریب و اتخاذ راهکار مناسب جهت مقابله با این پدیده امری ضروری و حائز اهمیت است. در این میان انتخاب شاخص هایی که بتواند تصویری روشن و گویا از ...
بیشتر
بیابان زایی عارضه ای طبیعی است که زیستگاه های مختلف جهان را به اشکال مختلف تهدید می کند وآثار سوء این پدیده در مناطق مختلف کره زمین قابل مشاهده است. استفاده از سیستم های ارزیابی برای بررسی روند تخریب و اتخاذ راهکار مناسب جهت مقابله با این پدیده امری ضروری و حائز اهمیت است. در این میان انتخاب شاخص هایی که بتواند تصویری روشن و گویا از وضعیت بیابان زایی نشان دهد در تصمیم گیری های مربوطه نقش اساسی دارد. در این پژوهش در ابتدا شاخص های موثر در بیابان زایی بر مبنای DPSIR شناسایی و به وسیله کارشناسان مربوطه نمره دهی شدند.با کمک روش آنتروپی شانون، معیارهای مناسب برای ارزشیابی شاخص ها، وزن دهی وسپس با بکارگیری روش تصمیم گیری رتبه ای TOPSIS موثرترین شاخص های ارزیابی بیابان زایی تعیین شدند. نتایج پژوهش نشان داد که برای ارزش یابی شاخص ها معیارهایی همچون نقش بازدارندگی با وزن322/0 دارای بالاترین اهمیت و معیار سهولت پایش و ارزیابی با وزن141/0دارایکمترین اهمیت در بین سایر معیارها می باشد. در میان شاخص های رتبه بندی شده، شاخص های مدیریت اراضی کشاورزی، مدیریت چرا و بطور کلی شاخص های پاسخ Response با میانگین وزنی 56/0در چارچوب DPSIR اهمیت بالایی دارند و بنابراین در مدیریت و مقابله با بیابانی شدن در اولویت قرار دارند.
علی محمدنژاد؛ علی اصغر لشگری؛ منصور سلیمانی
دوره 3، شماره 4 ، شهریور 1391، ، صفحه 94-110
چکیده
رشد سریع شهرنشینی از دهه های قبل موجب شد تا طرح های جامع و تفصیلی بصورت ابزاری کنترل توسعه شهری در کشور استفاده شود. این طرح ها به تبعیت نظریه جامع- عقلانی در عمل با مشکلات زیادی مواجه شدند و اغلب به تحقق نرسیدند. در دهه های اخیر، برنامه ریزی توسعه شهری با تحولاتی در نظریه و عمل خود مواجه شده است که لازم است نظام برنامه ریزی کشور این گونه ...
بیشتر
رشد سریع شهرنشینی از دهه های قبل موجب شد تا طرح های جامع و تفصیلی بصورت ابزاری کنترل توسعه شهری در کشور استفاده شود. این طرح ها به تبعیت نظریه جامع- عقلانی در عمل با مشکلات زیادی مواجه شدند و اغلب به تحقق نرسیدند. در دهه های اخیر، برنامه ریزی توسعه شهری با تحولاتی در نظریه و عمل خود مواجه شده است که لازم است نظام برنامه ریزی کشور این گونه تحولات را در تهیه و اجرای طرح های شهری لحاظ کند. یکی از مهمترین روش های میزان موفقیت طرح ها، ارزیابی آنهاست. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، به ارزیابی میزان موفقیت طرح تفصیلی منطقه 22 تهران پرداخته شد. روش ارزیابی کمی است. نتایج نشان داد که از 15 کاربری ارزیابی شده در طرح، فقط 4 کاربری بالای 50 درصد محقق شدند که عواملی چون تخلفات ساختمانی و عدم اجرای قوانین، بورس بازی زمین، مسئله مالکیت ها و رشد سریع جمعیت در عدم تحقق طرح مذکور نقش داشتند. در نهایت، راهکارهایی در سطح کلان و خرد برای برنامه ریزی کاربری زمین در منطقه مورد مطالعه ارائه شده است.
مهرناز نیک نظر؛ محسن مؤید؛ قادر حسین زاده
دوره 3، شماره 2 ، تیر 1391، ، صفحه 1-15
چکیده
ناحیه مورد مطالعه شامل محدوده دو روستای کورملا و قزلاحمد میباشد که، در فاصله 22 کیلومتری جنوبشرقی شهرستان بستانآباد و در زون البرزغربی آذربایجان واقع شده است و شامل واحدهای آتشفشانی ائوسن، نفوذیهای الیگومیوسن و واحدهای آذرآواری آتشفشان سهند می باشد. دگرسانیهای عمده در منطقه عبارتند از: فیلیک، آرژیلیک و پروپیلیتیک است. کانیسازی ...
بیشتر
ناحیه مورد مطالعه شامل محدوده دو روستای کورملا و قزلاحمد میباشد که، در فاصله 22 کیلومتری جنوبشرقی شهرستان بستانآباد و در زون البرزغربی آذربایجان واقع شده است و شامل واحدهای آتشفشانی ائوسن، نفوذیهای الیگومیوسن و واحدهای آذرآواری آتشفشان سهند می باشد. دگرسانیهای عمده در منطقه عبارتند از: فیلیک، آرژیلیک و پروپیلیتیک است. کانیسازی به صورت رگهای و شامل کانیسازی پیریت، مگنتیت، گالن و کالکوپیریت به شکل کانیسازی اولیه و کوولیت، گوتیت، هماتیت و اکسیدهای منگنز بصورت ثانویه میباشد. کالکوپیریت، پیریت و مگنتیت در اثر اکسید شدن تقریباً از بین رفته و آثار جزئی از آنها به چشم میخورد. بر اساس مطالعات، در اثر فرآیندهای ثانویه محلولهای سطحی، کانیسازی گوتیت غالب شده است. بر اساس نتایج آنالیزهای شیمیایی منطقه دارای کانیسازی طلا، سرب، روی، مس، مولیبدن و نقره میباشد. مقادیر بالای ضریب تولید عناصر طلا، منگنز، آهن و روی بر اساس نتایج آنالیزهای ژئوشیمیایی محرز است. بر این اساس این منطقه احتمالاً یک کانسار پلیمتال است.
رضا اسماعیلی؛ عیسی جوکار سرهنگی؛ روناک شوکتی
دوره 3، شماره 3 ، تیر 1391، ، صفحه 1-14
چکیده
گالیها یکی از مهمترین اشکال فرسایش آبی در مناطق مختلف جهان هستند. فرسایش گالی موجب افزایش بار رسوبی، تخریب خاکهای حاصلخیز و آسیب رساندن به زیرساختها میشوند. این مطالعه حساسیت به فرسایش گالی را در یک حوضه رودخانهای (از زیر حوضههای قزل اوزن) در منطقه بیجار استان کردستان ارزیابی میکند. شناسایی گالیها از طریق برداشتهای ...
بیشتر
گالیها یکی از مهمترین اشکال فرسایش آبی در مناطق مختلف جهان هستند. فرسایش گالی موجب افزایش بار رسوبی، تخریب خاکهای حاصلخیز و آسیب رساندن به زیرساختها میشوند. این مطالعه حساسیت به فرسایش گالی را در یک حوضه رودخانهای (از زیر حوضههای قزل اوزن) در منطقه بیجار استان کردستان ارزیابی میکند. شناسایی گالیها از طریق برداشتهای میدانی و تصاویر ماهوارهای انجام شده است. نقشههای سنگشناسی، کاربری اراضی، شیب، جهت دامنه، شکل دامنه، عامل طول دامنه، شاخص قدرت رود و شاخص رطوبت توپوگرافی بهعنوان عوامل موثر در فرسایش گالی در نظر گرفته شدند. نقشه حساسیت به فرسایش گالی با استفاده از مدل آماری دو متغیره انجام شد. مقادیر وزن هر کلاس از یک پارامتر بهصورت لگاریتم طبیعی تراکم گالیها هر کلاس تقسیم بر مساحت تراکم گالیها در کل منطقه مورد مطالعه مشخص گردید. سپس، هر لایه بر اساس مقادیر وزن محاسبهشده دوباره کلاسبندی شدند. همپوشانی نقشههای دوباره کلاسبندی شده در محیط GIS انجام گردید. مقادیر حساسیت در پنج گروه طبقهبندی شدند. نتایج اعتبار سنجی منحنی ROC نشان میدهد بین نقشه حساسیت و دادههای گالیهای موجود رابطه رضایتبخشی وجود دارد. بنابراین، تقریباً 87 درصد گالیها به طور صحیح در طبقات با حساسیت بالا و بسیار بالا قرار گرفتهاند.
اسدالله خورانی؛ احمد نوحه گر؛ ایوب کرمی؛ سید رشید فلاح شمسی؛ وحید موسوی
دوره 3، شماره 3 ، تیر 1391، ، صفحه 15-27
چکیده
یکی از نیازهای تحقیقاتی برای اجرای اصول آبخیزداری و حفاظت خاک، شناسایی مناطق دارای خطر بالای فرسایش و تهیه نقشه رخسارههای فرسایشی از جمله آبکندها میباشد. یکی از شیوههای قابل اجرا برای تهیه نقشه فرسایش خاک با استفاده از سنجش از دور، استفاده از قابلیتهای توانمند الگوریتمهای طبقهبندی تصاویر ماهوارهای است. طبیعت پیچیده فرسایش ...
بیشتر
یکی از نیازهای تحقیقاتی برای اجرای اصول آبخیزداری و حفاظت خاک، شناسایی مناطق دارای خطر بالای فرسایش و تهیه نقشه رخسارههای فرسایشی از جمله آبکندها میباشد. یکی از شیوههای قابل اجرا برای تهیه نقشه فرسایش خاک با استفاده از سنجش از دور، استفاده از قابلیتهای توانمند الگوریتمهای طبقهبندی تصاویر ماهوارهای است. طبیعت پیچیده فرسایش آبکندی و نواحی مجاورآن (ناهمگنی) ثابت کردهاست که تهیه نقشه فرسایش آبکندی به وسیله روشهای پارامتریک مبتنی بر پیکسل متداول، در طبقهبندی تصاویر ماهوارهای چالش برانگیز است. در این پژوهش تلاش شده تا با مقایسه روشهای مختلف طبقهبندی مبتنی بر پیکسل بهترین و مناسبترین روش به منظور تهیه دقیقتر نقشه فرسایش آبکندی دشت لامرد انتخاب شود. در این راستا تصاویر سنجنده IRS منطقه لامرد با این روشهای مبتنی بر پیکسل - حداکثر احتمال و ماشین بردار پشتیبان- طبقهبندی شد. نتایج تحقیق نشان داد که روش طبقهبندی ماشین بردار پشتیبان نقشه را با دقت و صحت بالاتری (شاخص کاپا 63/0) نسبت به روش حداکثر احتمال (شاخص کاپا 54/0) تولید کرده است و برای مطالعات آینده تهیه نقشه فرسایش آبکندی در منطقه مورد مطالعه پیشنهاد میشود. یکی از مهمترین دلایل این برتری این است که ماشین بردار پشتیبان یک طبقهبندیکننده غیرپارامتریک است و تنها از بردارهای پشتیبان، که در محدودهی همپوشانی (مرز) کلاسها، قرار میگیرند استفاده میکند و متاثر از واریانس داخلی کلاسها نیست، بعلاوه تفکیک پذیری کلاسها را با استفاده از تغییر شکلهای مختلف افزایش میدهد.
زهرا بوسلیک؛ عباس چرچی؛ محمدرضا کشاورزی؛ زینب احمدنژاد
دوره 3، شماره 2 ، تیر 1391، ، صفحه 16-32
چکیده
از عوامل مؤثر در ایجاد و گسترش کارست میتوان به سنگشناسی، توپوگرافی، میزان نزولات، سطوح ناپیوستگی و زمینشناسی ساختمانی اشاره نمود. زمینشناسی ساختمانی یک ناحیه با مشخص کردن مسیرهای جریان کلی در آبخوان و توسعه انحلالی مسیرهای جریان، نقش عمدهای در تعیین رفتار سیستم جریان آب زیرزمینی در پهنههای کارستی ایفا میکند. در این پژوهش ...
بیشتر
از عوامل مؤثر در ایجاد و گسترش کارست میتوان به سنگشناسی، توپوگرافی، میزان نزولات، سطوح ناپیوستگی و زمینشناسی ساختمانی اشاره نمود. زمینشناسی ساختمانی یک ناحیه با مشخص کردن مسیرهای جریان کلی در آبخوان و توسعه انحلالی مسیرهای جریان، نقش عمدهای در تعیین رفتار سیستم جریان آب زیرزمینی در پهنههای کارستی ایفا میکند. در این پژوهش نقش عوامل ساختاری در ظهور چشمهها در منطقه ایذه مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور ابتدا مبادرت به تهیه لایههای اطلاعاتی عناصر تکتونیکی، خطوارهها، شیب و پتانسیل کارست شدگی با استفاده از نقشههای توپوگرافی، زمینشناسی، بررسی عکسهای هوایی و پردازش تصاویر ماهوارهای شد. لایههای اطلاعاتی در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) با لایه چشمهها همبستگی داده شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد تمرکز چشمهها در ردههای پایین شیب توپوگرافی (18-7 درجه) و ارتفاع (491- 941 متر) بیشتر است. بیشترین تعداد چشمهها در لایههایی با شیب کم و در سازند آهکی آسماری میباشد. ارتباط نزدیکی بین عناصر تکتونیکی با فراوانی چشمهها وجود دارد بهطوری که چشمهها در فاصله0 تا 2389 متری از عناصر تکتونیکی و در اطراف گسلهای با طول 3 تا 9 کیلومتر میباشد. شیب یالهای ساختارهای چینخورده به گونهای است که باعث هدایت جریان آب به سمت سازندهای مجاور میگردد، بنابراین رخنمون بسیاری از منابع آبی مجاور، نشأت گرفته از این ساختارها میباشد. این روابط نشانگر نقش بارز عناصر تکتونیکی و لزوم توجه به آنها در بررسی استعداد منابع و انتقال آبهای زیرزمینی در مناطق کارستیک میباشد.
محمود احمدی؛ مهدی نارنگی فرد
دوره 3، شماره 3 ، تیر 1391، ، صفحه 28-44
چکیده
به جهت عدم توانایی ارائه دادههای مکانی بارش با وضوح بالا با استفاده از ایستگاههای باران سنجی و محدودیت در انعکاس تغییرات مکانی بارندگی به طور موثر، به ویژه در مناطقی که در آن توزیع ایستگاههای همدید و بارانسنجی بسیار بالا است؛ لزوم بکارگیری تکنیکهای سنجش از دور از اهمیت بیشتری برخوردار است. در دو دهه اخیر استفاده از دادههای ...
بیشتر
به جهت عدم توانایی ارائه دادههای مکانی بارش با وضوح بالا با استفاده از ایستگاههای باران سنجی و محدودیت در انعکاس تغییرات مکانی بارندگی به طور موثر، به ویژه در مناطقی که در آن توزیع ایستگاههای همدید و بارانسنجی بسیار بالا است؛ لزوم بکارگیری تکنیکهای سنجش از دور از اهمیت بیشتری برخوردار است. در دو دهه اخیر استفاده از دادههای ماهوارهای و تکنیکهای سنجش از دور جهت پژوهشهای آب و هواشناسی رایج شده است. بدین جهت در این پژوهش، به منظور ارزیابی پهنههای بارشی در استان فارس از دادههای ماهواره TRMM، به طور جداگانه برای فصول پاییز، زمستان، بهار و تابستان در بازه زمانی (1998-2012) استفاده شده است؛ سپس با بکارگیری روش میانیابی کریجینگ معمولی و وزندهی معکوس فاصله نقشه پراکنش مکانی و زمانی الگوهای بارشی تهیه گردید و جهت ارزیابی مدلهای درونیابی، از روش ریشه دوم مربع خطا (RMS) و مقدار استاندارد شده آن (RMSS) استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد بیشینه میانگین سالانه بارش در مناطق باختری و کمینه آن در نواحی جنوب و جنوب خاوری روی میدهد. همچنین تغییرات مکانی قابل توجهی در پهنههای بارشی در محدوده سرزمین پژوهش در مقیاسهای فصلی و سالانه بجز در فصل تابستان وجود ندارد، در فصل تابستان کمترین میزان بارش و انحراف معیار رخ میدهد که بر خلاف بارش سالانه از آرایش بارشی باختری- خاوری تبعیت نمیکند و بیشینه بارشی آن مربوط به مناطق جنوب خاوری است؛ نتایج ارزیابی روشهای میانیابی نیز نشان داد روش کریجینگ با میزان خطا سالانه (RMS) 28 در مقابل 30 روش وزندهی معکوس فاصله از میزان خطای کمترین برخوردار است، همچنین کمترین میزان خطا در تابستان و بیشترین در فصل زمستان محاسبه گردید.
ایرج رسا؛ سارا امانی لاری؛ زهرا نوریان
دوره 3، شماره 2 ، تیر 1391، ، صفحه 33-47
چکیده
محدوده مورد مطالعه در قسمت جنوبی کمربند آتشفشانی – نفوذی ایران مرکزی و در 5/3 کیلومتری شمالشرق معدن سرچشمه واقع شدهاست. توده داسیتی- ریولیتی پورفیری با نفوذ در واحدهای آتشفشانی- رسوبی قدیمیتر باعث دگرسانی و کانیزایی شدهاست. براساس نتایج حاصل از آنالیز، عنصر مس دارای میانگین عیار 714، مولیبدن 24/20، سرب 52/61 و روی 54/23 گرم در تن در سنگهای ...
بیشتر
محدوده مورد مطالعه در قسمت جنوبی کمربند آتشفشانی – نفوذی ایران مرکزی و در 5/3 کیلومتری شمالشرق معدن سرچشمه واقع شدهاست. توده داسیتی- ریولیتی پورفیری با نفوذ در واحدهای آتشفشانی- رسوبی قدیمیتر باعث دگرسانی و کانیزایی شدهاست. براساس نتایج حاصل از آنالیز، عنصر مس دارای میانگین عیار 714، مولیبدن 24/20، سرب 52/61 و روی 54/23 گرم در تن در سنگهای منطقه میباشد و بهترین زون غنیشده از کانیهای ثانویه کالکوسیت، بورنیت و کوولیت در عمق 30 تا 60 متری گمانه S1 منطبق بر سیستم استوکورکی کوارتز- مالاکیت- آزوریتی در مرکز توده نفوذی وجود دارد. توده نفوذی نسبت به سنگهای دیواره از لحاظ مس، سرب و روی فقیرتر و از نظر محتوای مولیبدن غنیتر است. دگرسانیهای پروپیلیتیک و آرژیلیک به ترتیب دارای کمترین مقادیر مس، سرب، روی و مولیبدن میباشند و اثری از دگرسانی پتاسیک دیده نمیشود. بالاترین سهم عنصر مس متعلق به دگرسانی آرژیلیکی- فیلیکی است. تغییرات عناصر در پروفیلهای شمالی- جنوبی و شرقی- غربی و همچنین سطح به عمق در کانسار متاثر از سنگشناسی، دگرسانی و کانیزایی بوده و عناصر مس و مولیبدن روندی متفاوت با دو عنصر سرب و روی نشان میدهند. با وجود مساعد بودن فیزیکوشیمیایی و همچنین وجود پوشش هماتیتی سطحی که برخی آن را به عنوان راهنمای اکتشافی منطقه غنیسازی سولفیدی ثانویه معرفی نمودهاند، اما در کانسار سریدون به دلیل فقیربودن توده نفوذی از کانیهای مسدار اولیه، منطقه غنیشده قابل توجهی تشکیل نشده و این کانساراز لحاظ بهره برداری غیراقتصادی میباشد