نرگس عدالتی منش؛ ساسان باقری؛ محمد حسین آدابی؛ مصطفی قماشی؛ محمد بومری
چکیده
پهنه راور واقع در جنوب بلوک طبس، سرزمینی گوهای شکل است که بین دو گسل مرزی نایبند در شرق و کوهبنان در غرب محصور گشته است. نهشتههای دوران دوم خصوصاً رخسارههای ژوراسیک از گسترش، تنوع و رخنمونهای مناسبی در این پهنه برخوردار هستند. نهشتههای تبخیری - کربناته ژوراسیک پسین موسوم به آهکهای پکتندار، سری راور، گچ مگو و تبخیریهای ...
بیشتر
پهنه راور واقع در جنوب بلوک طبس، سرزمینی گوهای شکل است که بین دو گسل مرزی نایبند در شرق و کوهبنان در غرب محصور گشته است. نهشتههای دوران دوم خصوصاً رخسارههای ژوراسیک از گسترش، تنوع و رخنمونهای مناسبی در این پهنه برخوردار هستند. نهشتههای تبخیری - کربناته ژوراسیک پسین موسوم به آهکهای پکتندار، سری راور، گچ مگو و تبخیریهای قرمز بیدو مهمترین بخشهای سازنده این نهشتهها هستند. نهشتههای مذکور در پنج برش زمینشناسی در مناطق حورجند، لکرکوه-1 و 2، خورند و شرق بهاباد به ترتیب از جنوب به شمال بررسی شدهاند. 11 رخساره شاخص در این نهشتهها شناسایی شد که به محیطهای کمربند پهنههای جزر و مدی، لاگون، پشتههای کربناته و دریای آزاد ختم میشوند. بررسی تغییرات رخسارهای حکایت از تشکیل تبخیریها در یک محیط پلاتفرمی احتمالاً شبیه به رمپ کربناتی کم عمق هموکلینال دارد. این حوضه-های سبخایی به شکل نوارهای باریک و طویلی در راستای شمال غربی گسترش داشتهاند. در مقابل در راستای عمود بر روند حوضه به سمت شرق یا غرب این نهشتهها جای خود را به رسوبات تخریبی با رخسارههای عمیقتر و لغزشهای زیر دریایی در سازندهای هجدک و بغمشاه دادهاند. از آنجایی که کربناتهای کرتاسه با ناپیوستگی زاویهدار در پهنه راور اغلب سازندهای مذکور را میپوشاند بنابراین حوضه رسوبی میبایست در ژوراسیک پسین تکاپوی تکتونیکی بارزی را پشت سر گذاشته باشد. این جنبش تکتونیکی ممکن است مربوط به مرحله ریفت قارهای بوده و تغییرات رخسارهای جانبی مربوط به رسوبگذاری بر روی بلوک گسلهها و یا درههای حاشیه آنها باشد.
کاظم قلی زاده؛ ایرج رساء؛ محمد یزدی؛ ماریا بونی
چکیده
محدوده معدنی سرب و روی بهرامتاج در 90 کیلومتری شمالغرب شهر یزد و 10 کیلومتری جنوبغرب عقدا، استان یزد قرار دارد. از لحاظ موقعیت زمینشناسی معدن بهرامتاج در زون ایران مرکزی قرار میگیرد. سنگهای رخنمون یافته در معدن شامل سازندهای عقدا، لالون و واحدهای تفکیک نشده پرکامبرین تا کامبرین (سری دزو) است. کانسنگ موجود در محدوده متشکل ...
بیشتر
محدوده معدنی سرب و روی بهرامتاج در 90 کیلومتری شمالغرب شهر یزد و 10 کیلومتری جنوبغرب عقدا، استان یزد قرار دارد. از لحاظ موقعیت زمینشناسی معدن بهرامتاج در زون ایران مرکزی قرار میگیرد. سنگهای رخنمون یافته در معدن شامل سازندهای عقدا، لالون و واحدهای تفکیک نشده پرکامبرین تا کامبرین (سری دزو) است. کانسنگ موجود در محدوده متشکل از لنزها، رگهها و رگچههای غیرسولفیدی روی و سرب مانند کانیهای اسمیتزونیت، همیمورفیت، هیدوزینکیت، سروزیت و به مقدار کمتر کانیهای سولفیدی سرب مانند گالن و اکسیدهای مس (مالاکیت، بچرریت و اوریکلسیت) هستند که در سنگهای آهکی- دولومیتی پالئوزوئیک (بین شیل-کربنات یا توالیهای کربناته) تشکیل شدهاند. توالیهای سنگی منطقه تحتتأثیر گسلهای ناحیهای از جمله گسلهای شمال فخرآباد (رورانده- معکوس با مولفه راستالغز راستگرد) و گسل امتدادلغز راستگرد نائین- سورک و شکستگیهای مرتبط با آنها که روند غالب شمالشرقی- جنوبغربی تا شرقی- غربی را دارا هستند، قرار گرفتهاند. لنزها و رگههای کانیسازی سرب و روی به خصوص کانیهای غیرسولفیدی روی در مناطق گسل، زونهای برشی و چینخورده بهطور واضح دیده میشود. مطالعات زمین ساختی نشان داد که گسترش کانیسازی روی و سرب در راستای گسلشهای شمالغربی- جنوبشرقی بیانگر تاثیر کششی مربوط به سیستم شکستگی شمالغرب- جنوبشرق است، که سبب شده تا در پهنههای کششی مرتبط با این سیستم، کانیسازی سرب و روی گسترش بیشتری داشته باشد. گسلهای شمال شرق- جنوبغرب که جوانتر از گسلهای دیگر بوده، نقش نسبتا کمتری در کانیسازی غیرسولفیدی داشته ولی غالبا باعث جابجایی پهنههای کانیسازی شدهاند.
سیده نرگس عدالتی منش؛ ساسان باقری؛ محمد حسین آدابی؛ مصطفی قماشی؛ محمد بومری
چکیده
سنگهای سریهای راور و سازند بیدو با سن آکسفوردین – کیمیریجین متعلق به ژوراسیک پسین در جنوب بلوک طبس گسترش دارند. در این بخش از بلوک طبس چهار برش زمینشناسی مورد بررسی قرار گرفته است. سنگشناختی غالب این برشها، آهک و شیل بوده که قسمت فوقانی آنها با لایههای تبخیری پوشیده شده است. مهمترین فرآیندهای دیاژنزی مشاهده ...
بیشتر
سنگهای سریهای راور و سازند بیدو با سن آکسفوردین – کیمیریجین متعلق به ژوراسیک پسین در جنوب بلوک طبس گسترش دارند. در این بخش از بلوک طبس چهار برش زمینشناسی مورد بررسی قرار گرفته است. سنگشناختی غالب این برشها، آهک و شیل بوده که قسمت فوقانی آنها با لایههای تبخیری پوشیده شده است. مهمترین فرآیندهای دیاژنزی مشاهده شده در مقاطع نازک مورد مطالعه آهندار شدن، میکریتی شدن، دولومیتی شدن، سیمانی شدن، ندولهای تبخیری و تراکم میباشند. تفسیر توالی پاراژنتیکی سنگهای آهکی مورد مطالعه نشان دهنده تاثیر فرآیندهای مختلف دیاژنزی در مراحل دریایی، متائوریکی و تدفینی میباشد. در این پژوهش، نمونههای آهکی از برشهای حورجند، لکرکوه شمالی و جنوبی، و خورند مورد تجزیه ژئوشیمیایی قرار گرفتند. ژئوشیمی عناصر فرعی (Na, Sr, Mn) نظیر بالا بودن مقدار Sr/Na با میانگین بیش از 2 حاکی از ترکیب کانیشناسی اولیه آراگونیتی است. بالا بودن مقادیر Mn حاکی از تاثیر دیاژنز متائوریکی روی این نمونهها میباشد. پایین بودن نسبت Sr / Mn و Sr/ Ca در مقابل Mn حاکی از دگرسانی بیشتر در این نمونهها است که یک سیستم دیاژنتیکی عمدتاً باز با نسبت تبادل آب به سنگ بالا را نشان میدهد.
جهانبخش دانشیان؛ لیلا رمضانی دانا
دوره 7، شماره 3 ، شهریور 1395، ، صفحه 126-148
چکیده
حضور خوب و فراوان فرامینیفرا پلانکتیک میوسن در بسیاری از نقاط دنیا سبب شده که توجه به فرمهای بنتیک کمتر باشد. ایران مرکزی از جمله مناطقی است که به جهت ویژگیهای محیطی، فرامینیفرهای بنتونیک حضور خوب و فراوانی را نشان میدهند. در این تحقیق فرامینیفرا کوچک غیر پیچشی با پوسته هیالین در برش چینهشناسی دوبرادر در ناحیه الگو مورد بررسی ...
بیشتر
حضور خوب و فراوان فرامینیفرا پلانکتیک میوسن در بسیاری از نقاط دنیا سبب شده که توجه به فرمهای بنتیک کمتر باشد. ایران مرکزی از جمله مناطقی است که به جهت ویژگیهای محیطی، فرامینیفرهای بنتونیک حضور خوب و فراوانی را نشان میدهند. در این تحقیق فرامینیفرا کوچک غیر پیچشی با پوسته هیالین در برش چینهشناسی دوبرادر در ناحیه الگو مورد بررسی قرار میگیرد که با حضور خوب و فراوان خود شامل 12 جنس و 37 گونه از 12 خانواده میباشند. در میان این جنس و گونهها، گونههای:scalprata miocenica, Bolivina Bolivina antiqua, Bolivina catanensis, Bolivina striatula,, Bulimina pyrula, Bulimina costata, Fursenkoina acuta, Lagena substriata, Lagena reticulata-striata, Latibolivina sp., Globulina sp. cf. G. spinusa, Nodosaria raphanistrum, Reussella spinulosa, Uvigerina multicostata برای اولین بار از سازند قم گزارش میشوند.
غلامرضا براتی؛ محمود احمدی؛ ابراهیم میرزایی؛ محمد بیتار
دوره 7، شماره 2 ، شهریور 1395، ، صفحه 117-129
چکیده
ایران مرکزی سرزمینی خشک نیمه خشک است که دچار تنشهای حرارتی چشمگیر است. سرماهای شدید بویژه طی زمستان از جمله مهمترین چالشهای این سرزمین است. در تحقیق کنونی برای ترازیابی سرماهای بحرانی ایران مرکزی، دماهای صفر و زیرصفر از دادههای دمای بیشینه روزانه مربوط به مجموع هشت شهر شامل شاهرود، تهران، سمنان، کاشان، اصفهان، یزد، کرمان و بم ...
بیشتر
ایران مرکزی سرزمینی خشک نیمه خشک است که دچار تنشهای حرارتی چشمگیر است. سرماهای شدید بویژه طی زمستان از جمله مهمترین چالشهای این سرزمین است. در تحقیق کنونی برای ترازیابی سرماهای بحرانی ایران مرکزی، دماهای صفر و زیرصفر از دادههای دمای بیشینه روزانه مربوط به مجموع هشت شهر شامل شاهرود، تهران، سمنان، کاشان، اصفهان، یزد، کرمان و بم در بازه آماری 1980-2012 فراهم شد. در نخستین گام با تنظیم جداول پراکنش روزانه، تعداد 47 سرما شناسایی شد بهرهگیری از دو شناسه زمانی و مکانی شامل رخداد سرما دست کم طی دو روز پیاپی و گزارش سرما دست کم در دو ایستگاه، 17 مورد موج هوای سرد را به عنوان سرماهای بحرانی مشخص نمود. تهیه و انتقال دادههای جو از بایگانی NCEP/NCAR به محیط GRADS، تبدیل آنها به دادههای رقومی طی تاریخهای رخداد و رسم نقشههای روزانه و ترکیبی هوا، سه مرحله از کار بود که به طراحی الگوهای همدید انجامید. نتایج نشان داد برای مدلسازی شار افقی زبانههای هوای سرد سیبری به سوی ایران مرکزی، تراز 1000 ه. پ مطلوب است. الگوهای این تراز نشان دادند هنگامیکه در ایران مرکزی سرما رخ میدهد، بیرونیترین پربندهای پرارتفاع سیبری اعم از بسته و پشتیبان به ترتیب روی سرزمین پژوهش حضور مستقیم و غیر مستقیم دارند. در الگوی ترازهای بالاتر شامل 750، 500 و 300 ه.پ برای برخی از سرماهای بحرانی بر فراز اروپا و شمال دریای خزر، حضور پرارتفاعهای مهاجر مشخص گردید. از این رو میتوان ایران مرکزی را پیوندگاه شار افقی هوای سرد از شمال خاوری و شار عمودی هوای سرد از شمال باختری دانست.
غلامرضا براتی؛ محمد مرادی؛ قربان صابر
دوره 5، شماره 3 ، مهر 1393، ، صفحه 60-70
چکیده
یکی از مواهب الهی برای مناطق مرکزی ایران - در این تحقیق شامل استانهای سمنان، اصفهان، یزد و کرمان - بارشهای جوی فراگیر است. نتایج این پژوهش، طی دو مرحله تحلیل آماری و تحلیل همدید بدست آمد. در مرحله نخست، با استفاده از معیارهای جمع مقادیر روزانه بارش، دوام موج بارش و گستره آن در شهرهای برگزیده، موج بارش شاخص طی مرطوبترین زمستان بین ...
بیشتر
یکی از مواهب الهی برای مناطق مرکزی ایران - در این تحقیق شامل استانهای سمنان، اصفهان، یزد و کرمان - بارشهای جوی فراگیر است. نتایج این پژوهش، طی دو مرحله تحلیل آماری و تحلیل همدید بدست آمد. در مرحله نخست، با استفاده از معیارهای جمع مقادیر روزانه بارش، دوام موج بارش و گستره آن در شهرهای برگزیده، موج بارش شاخص طی مرطوبترین زمستان بین سالهای 1997 تا 2007 تعیین شد. در مرحله دوم، دادههای نقشه های روزانه هوا شامل فشار، ارتفاع، سرعت، سمت باد و شار افقی نم ویژه طی روزهای مربوط به موج شاخص در ترازهای مختلف جو تهیه گردید. هدف از این دو مرحله، تعیین مهم ترین پهنه آبی (اعم از دریا یا خلیج) پیرامون ایران، به عنوان تامینکننده رطوبت برای این بارندگی بود. برای دستیابی به این هدف، نزدیکترین هسته جذب نم، طی روز اوج روی نقشههای شار افقی در تراز 700 هکتوپاسکال شناسایی گردید. آنگاه خاستگاه سامانه موثر تا یک روز پیش از آغاز بارش رهگیری شد. به این ترتیب مسیر جابجایی آن پس از روز اوج تکمیل گردید. الگوهای شار افقی نم ویژه در تراز 700 هکتوپاسکال نشان دادند هستههای تغذیهکننده از نم، پس از دور شدن از جنوب خاوری دریای مدیترانه و جنوب میانی دریای سرخ، بتدریج با نزدیک شدن به خلیج فارس، همگرا شدند و از سمت جنوب غرب، ایران مرکزی را پوشش دادند. پژوهش کنونی نشان داد که دست کم سه عامل در فراگیر شدن موج بارش شاخص در ایران مرکزی نقش داشتهاند. همگرایی شرقسوی هستههای تغذیه کننده نم که به مضاعف شدن مقادیر نم مطلق سامانه انجامید، به عنوان عامل نخست و ورود هسته نهایی تغذیهکننده رطوبت به بامه (فلات) بلند ایران و ریزش هوای سرد از پس ناوه تراز 500 هکتوپاسکال، به عنوان عوامل دوم و سوم به افزایش نم نسبی سامانه بارشزا کمک کردند
مریم قربان کهریزسنگی؛ سعید علیرضایی؛ هوشنگ اسدی هارونی
دوره 5، شماره 2 ، تیر 1393، ، صفحه 75-96
چکیده
کانسار مس- طلای کالچویه، در 25 کیلومتری شرق شهرستان کوهپایه در استان اصفهان قرار دارد. این ناحیه در بخش جنوب شرقی ورقه 100000/1 کجان و در بخش میانی کمان ماگمایی ارومیه-دختر واقع شده است. دادههای دورسنجی بر اساس شناسایی دگرسانیها، نشانگر چند آنومالی است که برخی با کانیسازی همراه است. کانیسازی در کالچویه در قالب دو رگه کوارتز به همراه ...
بیشتر
کانسار مس- طلای کالچویه، در 25 کیلومتری شرق شهرستان کوهپایه در استان اصفهان قرار دارد. این ناحیه در بخش جنوب شرقی ورقه 100000/1 کجان و در بخش میانی کمان ماگمایی ارومیه-دختر واقع شده است. دادههای دورسنجی بر اساس شناسایی دگرسانیها، نشانگر چند آنومالی است که برخی با کانیسازی همراه است. کانیسازی در کالچویه در قالب دو رگه کوارتز به همراه کانیهای سولفیدی است. رگه اصلی با امتداد N40E، دارای طول حدود 250 متر و ضخامت متغیر از 3 تا 5 متر است؛ رگه دیگر، با امتداد N20E، تا 150 متر قابل ردیابی است و ضخامت متغیر از 0.5 تا 3 متر دارد. سنگ میزبان در هر دو رگه، گدازههای پیروکسن-آندزیتی است. کانسنگ به طور عمده شامل کوارتز توده ای، همراه با گالن، اسفالریت، پیریت و کالکوپیریت است. در بخشهای سطحی، کانسنگ با حضور اکسیدها و هیدروکسید های آهن، کربناتهای آبدار مس، کانیهای اکسیدی سرب و روی و همین طور کوولیت و کالکوسیت مشخص میشود. طلا در نمونههای میکروسکوپی مشاهده نشد، اما آنالیز نمونههای معرف، تا 2 گرم در تن طلا نشان داده است. سنگ میزبان تحت تأثیر دگرسانیهای سیلیسی و پروپیلیتی قرار گرفته است. دگرسانی پروپیلیتی در بیشتر سنگهای آتشفشانی و آذرآواری محل دیده میشود و ارتباط زایشی با کانی سازی ندارد. دگرسانی سیلیسی تا فاصله چندمتر در کمرسنگ ها گسترش دارد و با رگچههای کوارتز و همینطور جانشینی بخشی تا کامل سنگ میزیان توسط کوارتز معرفی می-شود. این دگرسانی، همبستگی مکانی و زایشی با کانیسازی دارد. داده-های میکروترمومتری از کوارتز رگه اصلی و یک نمونه از محدوده خاک نسوز، نشانگر وجود سیالی با شوری پایین (0.0 تا 2.8 درصد وزنی معادل نمک طعام) است. دمای همگن شدن، بین OC175-325، با میانگین OC 252 میباشد. شواهد پدیده جوشش، مانند همزیستی میانبارهای غنی از مایع و غنی از بخار مشاهده نشد. شواهد کانی شناسی و بافتی جوشش، مانند کلسیت تیغهای، رگچههای کالسدونی و برش گرمابی، در تراز کنونی دیده نمیشود. ترکیب ایزوتوپی گوگرد در سه نمونه گالن از بخشهای مختلف رگه اصلی، بین 1.7- تا ‰2.4- است. با توجه به دمای تشکیل کانسنگ، و با استفاده از معادله لی و لیو (2006)، میزان δ34S سیال H2S در تعادل با گالن، برابر با 0.4+ پرمیل محاسبه شده است که میتواند نشانگر منبع ماگمایی باشد. سیال گرمابی ممکن است به طور مستقیم از یک منبع ماگمایی برخاسته باشد، یا آنکه گوگرد و فلزات از شستشوی سنگهای آذرین تأمین شده باشند. با توجه به ویژگی-های فیزیکی-شیمیایی سیال و کانیشناسی کانسنگ و دگرسانی، ذخیره کالچویه در ردیف ذخایر اپی ترمال فلزات پایه و گرانبها است و ویژگیهای ذخایر نوع سولفیدی شدن پایین را دارد. در بیشتر این گونه ذخایر، منبع چیره سیال گرمابی، آب زیرزمینی است و فلزات از برهم کنش سیال-سنگ تامین شدهاند.
جهانبخش دانشیان؛ ابراهیم نادری
دوره 4، شماره 4 ، آبان 1392، ، صفحه 40-55
چکیده
یک برش چینه شناسی از نهشتههای سازند قم واقع در شمال شرق نطنز ، جهت مطالعه و بررسی گسترش فرامینیفرها در نظر گرفتهشد. نهشتههای سازند قم در این برش با 6/458متر ضخامت، عمدتا شامل آهک، آهک ماسهای، مارن و شیل بوده که مرز زیرین و بالایی آن با سازند قرمز زیرین و قرمز بالایی بصورت همشیب و ناپیوسته میباشد. مطالعهی158 نمونه برداشت شده در ...
بیشتر
یک برش چینه شناسی از نهشتههای سازند قم واقع در شمال شرق نطنز ، جهت مطالعه و بررسی گسترش فرامینیفرها در نظر گرفتهشد. نهشتههای سازند قم در این برش با 6/458متر ضخامت، عمدتا شامل آهک، آهک ماسهای، مارن و شیل بوده که مرز زیرین و بالایی آن با سازند قرمز زیرین و قرمز بالایی بصورت همشیب و ناپیوسته میباشد. مطالعهی158 نمونه برداشت شده در این مطالعه منجر به شناسایی 49 جنس و 74گونه فرامینیفر بنتیک، 6 جنس و 10 گونه فرامینیفر پلانکتیک شد که از این میان تعداد 7 جنس و گونه برای اولین بار از سازند قم گزارش میشوند. همچنین با توجه به حضور فرامینیفرهای شاخص شناسایی شده نظیرMeandropsina iranica, Globorotalia sp., Globigerinella obesa, Globigerinoides subquadratus, Globigerinoides triloba, Ammonia beccari, Austrotrillina howchini, Pseudolituonella sp., Valvulina sp.1، نهشتههای سازند قم در برش خفراحتمالا قابل مقایسه با بیوزون شمارهی 2 آدامز و بورژوا میباشد. بدین ترتیب براساس تجمع فرامینیفرا، سن پیشنهادی برای نهشتههای برش مورد مطالعه میوسن پیشین (اکیتانین) است.